اندر حکایت خلقت گروپ سکس

0 views
0%

بر اساس روایات و مستندات در چند فقره از کتب با ارزش عرصه جق شناسی چون اجلوقولُ اُبنیا جلائِقُ الحسان و کتاب با ارزش روسی تا بی نهایت جق اثر چاقالیا کونکُلُفتسکی روزی جوانکی شومبول به دست در رکاب استادی کسب فیض کرده از وهمیات شیخ نهایت لذت را برده و به نشانه لذت کیون خود را تکان میداد در همین حال و احوال مردی ریشو به نام ابوبکر تخماوی به درگاه شیخ وارد شده خایه لیسانه از مسئله ای که در زندگیش پیش آمد از شیخ کمک میخواست شیخ انگشت به تمبانش فرو کرد و پشم خایه چپش را به سمت ضلع جنوب غربی تخم راست پیچاند به این مرید اجازه عرض از درز داد ابوبکر این چنین سخن براند ای شیخ دستم به باسنت مرا یاری ده که سخت در مضیقه میباشم و هر لحظه ممکن است که کیونم تحت فشار پاره گردد شیخ دستی بر سر مرید تازه به دوران رسیده کشید این سخن را که در سیصد و سیزده کتاب به طور مستقیم از شاهدان عینی نقل شده بگفت چرا ناراحتی عمو فدات مرید اینچنین ادامه داد یا شیخنا سالیان درازی است که زندگی کردم و از رساله های شما من باب جق نهایت کسب فیض را کرده ام اما اندک مدتیست شراره های شهوت بر من غلبه کرده شومبولم گاه و بی گاه راست چو سرو سر کشیده میشود و کفران نعمت میکند چه کنم که عجیب گرفتارم شیخ قدری پشم روی نوک سینه سمت چپ خود را خاراند این چنین سخن براند کاریست بس شگفت ولی قبل هر کار کفتری دارم سخن گو که بی تابی میکند بیا تا آن را نشان بدهم که کسب فیضی عظیم در راه هست و حرکتی جهادی و نرمشی قهرمانانه سپس آن دو فس فس کنان کیون خود را تکان داده به سمت حجره ای در گوشه خانه حقیرانه شیخ به پیش رفتند شیخ وارد حجره شد و مرید را پشت در نگاه داشت مرید که دیگر حالش خراب شده بود و احساس کیرشدگی میکرد که شیخ چنین کبوتری چرا بر من عرضه نکرد کمی با سولاخ خود کلنجار رفت آنگاه به ضلع شرقی خانه که سوراخی به حجره راه داشت پناه برد با صحنه ای مواجه شد بس رعب انگیز دهانش باز مانده علامت سوال بر سرش قرار گرفت به این صورت 0 فریاد همی برآورد و با صدایی انکرالاصوات گفت یا شیخا تک خوری من که تمام عمر باسنم را در راه تو نهادم این است پاسخم شیخ که عرصه را به ماتحتش تنگ دید مرید را گفت بیا ای فرزندم تو هم بیا مرید خشتک خود را بدرید همانند ان دو لی لی کنان کیون خود را تکان میداد به سمت ان دو میرفت اما چه دید ان مرید بی خرد صحنه ای تکان دهنده ابوبکر تخماوی الت خود را که سی و چندی درازا داشت در دهان شیخ فرو کرده با سرعت 12 2 متر بر ثانیه التش را جلو عقب میکرد این بود که مرید را این صحنه دل خوش امد وخواست این لذت را یک بار هم که شده بیازماید این بود که سمت الت بوبکر رفته کیونه خود را به سمت ان نشانه گرفت و چند سیلی به کیون خود زد که موجب حالی به حال شدن بوبکر بشد بوبکر ان سرو وارسته را از دهان شیخ خارج کرده بدون هیچ خللی تا دسته در کیون مرید خشتک دریده فرو کرد در مورد اخر این قضایا بحث فراوان است عده ای روایت ابن اوبی را قبول کرده گفته اند بوبکر قبل از ارضا شدن ان دو الت خود را بر دوش خود گذاشته فرار را به قرار ترجیه داد دلیل چرایی این عمل نیز بحث بسیار است عده ای روایت شیخ مجتهد کونکلوچه ای را قبول کرده به این باور رسیده اند شیخ و مرید بر سر اب منی آن بی خرد به جدال پرداخته اند چندی دیگر به این باور اجمالی از نویسنده ناشناس کتاب کیونت را بر من عرضه کن رسیده این پایان رمانتیک را قبول کرده که تخم های بوبکر در دهان شیخ و التش در کیون مرید بود و در همان حالت ارضا شد هرچ هست همه به این یقین رسیده اند این شروع رابطه یا گروپ سکس میباشد واصطوره های خود را فراموش نکنید که کیونتان به باد میدهید نوشته

Date: May 15, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *