يه چند سالي ميشه كه فهميدم به روابط خشن و درد آور علاقه دادم و با درد كشيدن ارضا ميشم اولين بار تو رابطه با دوست پسرم فرشيد اين رو فهميدم معمولا دختر ها به خاطر دردش خوششون نمياد كه كون بدن فرشيد يه آدم كاملن احساسي بود كه رابطه عاشقانه دوست داشت كه من حوصلم وسط سكس سر ميرفت فرشيد هر وقت حس ميكرد من اذيت ميشم ديگه ادامه نميداد و من رو ارضا نشده ول ميكرد تا اين كه با شهواني آشنا شدم تو پروفايلم فانتزي هامو نوشتم من دلم ميخواست كه دستام با طناب بسته شه از يه جا اويزون شم و يكي منو شكنجه كنه به هر طريقي متاسفانه توي ايران بي دي اس ام خيلي كم رايجه برا همين من مجبور بودم خودم خودم رو شكنجه كنم شبا سينه هامو با كمربند چرميم ميبستم رو پوستم شمع آب ميكردم با يه پسري توي شهواني آشنا شدم اسمش آرمان بود با همه كسايي كه فقط واسه ارضا شدن پيام خصوصي ميدادن فرق داشت آرمان بهم گفت كه من اسليو واقعي نيستم و فقط دارم ادا در ميارم از اون جا كلكلمون شروع شد و بعد دو هفته قرار شد همو ببينيم و بهش نشون بدم كه من واقعن درد كشيدنو دوست دارم وقتي همو ديديم از اوني كه فكر ميكردم بهتر بود يه پسر با قد معمولي و ته ريش بايد بگم كه من كشته مرده ته ريشم منو برد خونشون يكم با هم حرف زديم خواست كمي بهم ودكا بده دردم كمتر شه قبول نكردم تو چشماش برق خاصي بود اومد سمتم دكمه هاي مانتومو باز كرد و تا پمو دراورد منتظر بودم سوتينمم باز كنه كه با لحن خشني گفت بازش كن يه توافق نامه داد دستم توافق نامه ارباب و برده بود براي اين كه جلوش كم نيارم بدون خوندن امضاش كردم بعد دستامو با طناب بست چشمامم چشم بند گذاشت و منو به سمت جايي برد هيچ چيز نميديدم همه جا هم ساكت بود حضور آرمان رو حس كردم دستام رو از بالا بست يه دفعه حس كردم كل تنم سوخت نوك ممه هام داشت اتيش ميگرفت چشم بندمو برداشت دو تا گيره كوچيك به نوك ممه هام زده بود چند تا در كوني بم زد شلاقو برداشت و با اخرين توانش ميزد به كصم هم درد داشتم هم لذت از زدن دست كشيد لخت شد كيرش سيخ شده بود اومد جلو و بدون مقدمه كرد تو كصم كصم بدون ترشح بود چند بار عقب جلو كرد داشتم از درد از هوش ميرفتم فرياد ميزدم دستامو باز كرد منو كه ناي راه رفت نداشتم كشوند برد سمت يه قفس درشو باز كرد و منو انداخت اون تو و گفت كارم هنوز بات تموم نشده جنده بعد از اون روز هنوزم برده ي آرمان هستم و اون هر وقت بخواد اجازه داره هر كاري باهام كنه و منو به چشم حيوون خونگيش ميبينه منم راضيم و از دردي كه بهم ميده ارضا ميشم پايان نوشته
0 views
Date: May 20, 2019