اولين سكس با دوست دختر

0 views
0%

سلام اسمم علی بچه ارومیه میخوام داستان اولین سكسم رو براتون بگو من پسر خوش تیپی هستم خوشكلم اما بیشتر تو دل برو هستم با دخترا زیادی بودم اما هیچ كدوم سكس نداشتم اما یروز تو اینستا یه دختر رو فالو كردم خوشكل نبود اما می خواستم باهاش دوست بشم اما غرور نمی ذاشت بهش پیام بدم چون واقعا خیلی ها منو میشناسن برای همین دایركت نرفتم فقط منتظر این یه استوری بزاره ریپلای كنم اما از بخت من نمی ذاشت یروز عكس بچگیم رو گذاشتم ریپلای كرد گفت وای بچگی چقد ناز بودی منم گفتم هنوزم نازم دیگه گفت نه اخه بچگی خیلی هم با نمك بودی گفتم الان هم یه گوله نمكم همین جوری كه داشتیم حرف میزدیم گفت اگه میخوای از تل پیام بده اینم شمارم منم بهش پیام دادم تا سه شب حرف زدیم صب بیدار شدم دیدم پیام داده سلام صب بخیر منم ج دادم یكم حرف زدیم بهم گفت عاشق شدم از این حرفا فهمیدم منظورش منم اما خودم رو زدم به كوچه علی چپ گفتم كیه گفت تو گفتم برو ده منو مسخره نكن خندید اونا بعد بهم گفت بخدا علی عاشق تو شدم اها راستی اسم اونم أسرا بود منم گفتم من عاشقتم و اینا دوست شدیم بلاخره همون روز ساعت شیش هم تو پارك جنگلی قرار گذاشتیم امد باهم قدم زدیم رفتیم زیر یه درخت نشستیم دستش رو گرفتم بهم گفت خجالت نمیكشی گفتم چرا باید بكشم تو قرار اول منم ناز كردم دستش رو ول كردم دیدم گفت باشه علی ناز نكن بیا بگیر گفتم نمی خوام بعدش دل و مو به دست اورد دستش رو گرفتم اون روز چیزی بینمون نشد روز بعد باز همون جا همون ساعت قرار گذاشتیم این دفه از لپ بوسش كردم دیدم زل زد تو چشام خندید اونم منو بوسید گفتم بكی دیگه منو بوسید باز گفتم یكی دیگه بازم منو بوسید گفتم یكی دیگه گفت پرو نشو بسه گفتم تورو خدا فقط یكی امد كه ببوسه سرمو زود چر خوندم لبم رو گذاشتم رو لباش سرش رو برد عقب گفت علیییی گفتم جااااانم گفت هیچی سرش رو گذاشت رو شونم دیگه هروز بینمون شد بود این پارك جنكلی لب و همین هیچ وقت بیشتر از این جلو نرفتیم یه ماه از دوستیمون گذشته بود یروز قرار گذاشتیم بریم پارك یه ساعت مونده بود به قرارمون زنگ زد گفت عزیزم امروز رو بخدا نمیتونم میشه بمونه برا فردا پرسیدم چرا گفت مامانم اینا رفتن كلید ندارم برا همون نمیتونم منم گفتم بیام خونه پیشت گفت نمیدونم گفتم پس میام اگه همسایه ببینن چی_نترس ایشاالله نمیبینن راه افتادم نزدیك خونشون بودم زنگ زدم گفتم درو باز كن دزدكی میام داخل درو باز كرد منم رفتم تو رو مبل نشسته بودم دوتا لیوان شربت اورد كنارم نشست یكم حرف زدیم بعد گفت علی چرا اینقد دوست دارم اوردم بغلم گفتم اخه منم خیلی دوست دارم از هم لب گرفتیم گفت این دفه دراز بكشی بیام روم ارزم اینه یبار قبول كردم كسش درست رو كیرم بود داشتیم لب میگرفتیم گفتم أسرا حالا میشه تو هم به حرف من گوش بدی گفت اره حتما گفتم پا شو منم بلد شدم گفتم حالا بیا بغلم پاتو دورم حلقه كن امد اما نتونست بایستی منم عمدا اینجوری گفتم كه با دستم كونش رو بگیرم گفتم اجازه هست عزیزم گفت اره امد منم دستم رو گذاشتم رو كونش داشتیم لب میگرفتیم درازش كردم رو تخت گردنش رو بوسیدم بازم لبش رو باز امدم گردنش رو بوسیدم دستم رو گذاشتم رو سینش چیزی نمیگفتم امدم پایین تابش رو یكم دادم بالا نافش رو بوسیدم داشتم میودم بالا تابش رو هم میوردم بالا خواستم كلا درارم گفت علی تورو خدا گفتم باشه فقط اینو در اوردم از رو سیتین داشتم ممه هاش رو می خوردن دستم رو كردم داخلش سر ممه هاش رو گرفتم فشار دادم دستم رو بردم پشتش قفلش رو باز كردم داشتم سینه هاشو میخوردم باز بوسیدم امدم پایین تا رسیدم به شلوارش خواستم در بیارم تند دستش رو گذاشت روش چیزی مگفتم باز ازش لب گرفتم دستم رو گذاشتم رو كسش داشتم میمالیدم دیگه ازش لب نگرفتم شلوارش رو در اوردم روناش گاز میگرفتم رسیدم به كسش داشتم از رو شورت می مالیدم دستم رو كردم توش مالیدم یواش در اوردم حرفی نمیزد زبونم رو كردم توش بوسیدم لیس زدم لباسمو در اوردم گفتم أسرا حالا تو گفتی بخدا نمی تونم خالا با صد ادا ناز و اینا راضی شد گذاشت تو دهنش یكم بالا پایین كردم دید نمیتونه فقط سرش رو خورد ابم امد زود سرش رو بلند كردم كه نریزم تو دهنش دراز كشید رو تخت كیرم رو گذاشتم وسط رون هاش ازش لب گرفتم بعد چرخوندمش دوتا بالش گذاشتم زیرش تا وقتی كردم توش نتونه كونش رو جمع كنه سرم رو بردم رو كسش دوباره یكم خودم یعد انگشتم رو كردم تو كونش یكم تكون دادم یعد دو تا انگشت بعد سه تا یه تف انداختم رو كیرم بعد كیرم رو یكم رو كسش كشیدم بعد گذاشتم رو سوراخ كونش یكم فشار دادم سرش رفت توش دیدم داره كونش رو می خواست جمع كنه اما بخاطر اون دو بالش كه كونش رو برده بود هوا نمی تونست با اه و ناله گفت علی جون مامانت بسه نمیتونم گفتم چشم فقط یه دقیقه بعد فشار رو دادم تا ته رفت توش دیدم میگه علی قول میدم شیش بار ابت رو بیارم فقط تورو خدا درار گردنش رو بوسیدم گفتم فقط بخاطر من یكم تحمل كن داشتم توش تكون میدادم پنج دقیقه ای ابم امد ریختم توش یكم روش دراز كشیدم بعدش در اوردم یكم همو بغل كردیم لب گرفیتم بعد رفتم خونم نوشته

Date: February 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *