اولين سكس مارال

0 views
0%

راستش اين داستان واقعيه من پونزده سالم بود با يك پسري آشنا شدم هجده ساله خعلي دوستش داشتم اسمش علي بود اولين دوست پسرم بود كه بعد از گذشت چند ماه ما رسيديم به مسائل جنسي اول از لب شروع شد كه زبونمون قفل مي شد روي هم دگ و اون با لباش لب پايينمو مي كشيد بعد يواش يواش پيشرفت كرديم يك روز تو يك كوچه ي خط و خلوت قرار گذاشتيم من پيشش امانتي داشتم يك دفتر قرار بود بهم پس بده ك باز گفت يادش رفته اونو بياره باز لباشو گذاشت رو لبام اين دفه خودم حشرم زده بود بالا از روي شلوار كيرشو لمس ميكردم منم فيلم سوپر زياد ديده بودم گفتم بكشه پايين هيچ كس نبود و كوچه هم بن بست وسط ظهر تو گرماي تابستون كشيد پايين خعلي اماتور بودم ولي خواستم بهش حال بدم و كيرشو گذاشتم تو دهنم ولي دندونام خورد بهش و بد اومد پس فقط سرشو ليس زدم بعد ديد يكي داره مياد شلوارشو سريع كشيد بالا بعد ك اون طرف رفت كونمو انگشت مي كرد بالاخره اون روز تموم شدو مامانمم همون حوالي بودو هي به گوشيم زنگ ميزد ميگفت فاينال زبان داري منم كه عين خيالم نبود بالاخره من و اون دعوامون شد تموم كرديم اون رفت با يكي دگ منم با دوستش دوست شدم ولي دوستش تو اون خط ها نبود مث اون داغ نبود ولي من دلم هنوز پيش اون بود تا اينكه يك روز دوستش بهم گفت علي بدهكاري داره و از من كمك خواسته ميتوني كمكم كني منم گفتم باشه قرار شد بهش پول قرض بدم به من يك خيابونيو ادرس داد تو پاييناي شهر با تاكسي رفتم بعدا فهميدم اون كوچه ك قرار گذاشتيم خونه مجرديشه دعوتم كرد تو با ارزش دست و كمي ترس رفتم پولو گرفت بعد شروع كردن به خوردن لبام گفت من اخه عاشقتم جيگر بعد بلوزمو در آورد مث وحشيا بعد شروع كرد به مك زدن نوك سينم سينه هامو با دستاش فشار ميداد دسشو برد تو شورتم با كسم بازي ميكرد شلوار و شورتمو درآورد شروع كرد به ليس زدن كسم زبونشو ميكرد تو سوراخش خعلي حشري شده بودم حس عجيبي بود اينگار رو زمين نبودم بعد من كمربندشو باز كرد گفت زانو بزن ساك بزن برام منم همين كارو كردم تقريبا تا ته كيرش تو دهنم جا شد كيرش بزگ بود و دهن منم گشاد خخخ تو دهنم عقب و جلو ميكرد با زبونم خايه هاشو ليس ميزدم بعد روغن زيتون اورد زد به سولاخ كونم بعد دو تا انگشت كرد تو كونم راستي يادم رفت بگم شب ولنتاين بود كونم تنگ بود وختي باز شد كيرشو جا داد تو كونم من اولش دردم گرفت ولي بعدش حال ميكردم وسطاش هي مامانم زنگ ميزد اعصابمون خورد ميشد اينم اولين داستان من ببخشيد اگ اشكال داشت بعدا شايد بتونم داستان هاي بهتري بنويسم ك هيچ كدوم تخيلي نيستن نوشته

Date: February 14, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *