اولین تا آخرین سکس سامان 2

0 views
0%

قسمت قبل داستان من شاید واسه خیلیا پیش اومده باشه سرشار از صحنه های سکسی نیس چون من نویسنده قهاری نیستم بعد از پردیس مزه لمس و بوسیدن یه دختر رو لبم بود یعنی همه فکرم پیش سکس بود دیگه راه مخ زدنم پیدا کرده بودم و فهمیده بودم قیافم دختر پسنده و احساس غرور میکردمو اینکه بخوام میتونم بازم انجام بدم دم دانشگاه شده بود پاتقم اونجا راحتر میشد مخ زد چن تایی دوست پیدا کردم ولی تو خط سکس نبودن برا همین زود ارتباطمو قطع میکردم دیگه یکیو پیدا کردم اسمش مرضیه بود سر سه روز حرفمون تو اس به سکس رسید تو یه جای خلوت دانشگاه قرار گذاشتیم بین درختا وقتی رسیدیم اونجا خیلی زود شروع کردیم لب گرفتن منم چسبیدم بهش و با دستام باسنشو نوازش میکردم کیرمم رو شیکمش بود چون قد من بلنده با دستام زیر باسنشو گرفتمو بالا اوردم جوریکه کوسش رو کیرم باشه از رو لباس خیلی نرم بود اونم خوشش اومده بود واقعا خیلی بلد نبودم چیکار کنم ترس از حراستم داشتیم زود گفتیم تموم شه برش گردوندم و از رو لباس کیرمو به باسنش مالیدم تا ابم اومد سری بعد که قرار گذاشتیم همونجا قبل ازینکه بپرم بهش حراست که سوار موتور بود اومدو هردومونو برد دختره چون دفعه اولش نبود زنگ زدن خونوادش از منم تعهد گرفتن دیگه ازینکارا نکنم منم حسابی ترسیده بودم چن ماهی هیچ کاری نکردم ولی بدمم نمیومد یه کارایی کنم تا اینکه یه روز علی رفیقم گفت یه بیست و پنج تومن بهم پول بده منم بهش دادم گفت یه چیز دیگم میخوام پشت سرم بیا فلان ادرس اگه دیر بیرون اومدم خبرم کن من گرفتم چه خبره بهم گفت اگه امن بودو خواستی میگم بیای توام بکنی خوب رفتو پنج دیقه نشده بیرون اومد گفت میخوای توام برو خرج کردن زن جنده بیستو پنج تومنه گفت چن تا هستن ولی اون دختر جوونه که یکم چاقه از همه تنگتره چکشون کردم منم دلو به دریا زدمو رفتم تو دیگه گفتن با کدوم میخوابی گفتم اونیکی که جوونتره یه دو سالی از خودم بزرگتر بود ولی خوشگل بود خدایی از در که رفتیم تو گفت بکش پایین من اولین بارم بود میخواستم بکشم پایین شلوارمو تا نصفه اوردم خندید گفت حیف نیس به این خوشگلی لخت نشی بزار خودمم لختت کنم همشو پایین کشید و گفت پسر تو عربی منو جر میدی با این کیرت تازه هنوزم راست نکرده بودم با دستاش یکم کیرمو مالید انقد استرس داشتم اصلا یادم رفت بگم ساک بزنه هنوزم تو حسرتشم میگم ضرر کردم ساک نزد برام کیرمو که سفت کرد یه کاندوم اورد هرکار کرد نتونست جاش بندازه گفت خودت جا بندازش اولین بار بود اصلا کاندوم میدیدم از نزدیک با بدبختی یه کم تا نصفه روش کشیدم روزمین دراز کشید و پاهاشو باز کرد گف بیا بکن من اول یه برانداز کردم ببینم کوس چه شکلیه یه کم اب سفید رنگ زیر کوسش جمع شده بود یه دستمال داد خشکش کردم با دستام لای سوراخشو باز کردم قرمزو با حال بود اومدم لیس بزنم نوک زبونم خورد حالم بد شد بوی بدی نداشت فقط یکم شور بود خوشم نیومد گف چه ناز نازی حیف این کوس نیست بیا دیگه بزار توش فقط ارووم جر نخورم با اون کیرت سرشو تنضیم کردم فشار دادم خیلی تو نرفت اونم ناخنای بلندشو تو بازوم کرد از درد گفت وای خدا ترکیدم توف بزن درارش دراوردمش خودش یه توف انداخت قشنگ رو کاندوم کشیدش رو سوراخ کوسش کیرمو میزون کرد گفت اروم بفرستش تو دادم تو گفت تا اخرش تا اخر دادم گفت درارش اینجور نمیشه خیلی درد دارم دراوردش گشت دنبال یه چیز لیز دورو ورش فقط یه کرم صورت زنونه بود مالید به کوسش با خنده گفت پنجاه تومن بدم بیخیال میشی گفتم نه دوباره فشارش دادم اخ تا ته رفت خدایی حس خاصی نداشتم دفعه اول کاندومم روش بود این بیرون بکش چرب کنم توف بندازمم خستم کرده بود مث دوستانم کمر محکمی ندارم یه چن باری عقب جلو کردم اونم هی ناخن تو کمرم میکرد میگفت جونمی این کیره یهو ابم اومد گفت ای بابا توام که مث خروس بودی کاش میگفتی اسپره میزد حیف این کیر بود دیگه دراوردمو برگشتیم برگشتنی از علی پرسیدم بوی زنه جسیبیده بهم خوشم نمیاد گفت دختره شیشه میکشیده خنگول بوی شیشست نه صابون اغاز تمام عوضی بازیای من با مزه کوس شروع میشه از داستان بعد هنوزم حسرت اون پسر خوبو دارم برا همین دنبال یه مقصر میگردم ولی پیدا نمیکنمو همش ناراحت گذشتمم مزه کوس به دهنم اومده بود ولی پول کردن جندرو نداشتم همیشه دوستام میگفتن واسه سکس باید یا بازن شوهر دار دوست بشی یا طلاق گرفته یعنی به هیچی جز کوس و دوس دختر فکر نمیکردم نه درسی نه دانشگاهی واحدارو پشت سرهم میفتادم منی که قبل دانشگاه زیر هیجده میاوردم گریم میگرفت خلاصه هرجایی میرسیدم پی زن شوهر دار بودم تو تاکسی پارک همه جا اخ یه بار زنه نگاه میکرد من فک کردم راضیه بچشم بغلش بود شروع کردم مالیدن رونش تو تاکسی راننده نگاهمون کرد گفت حیاهم چیز خوبیه براتون دیگه خیلی ضایع شدم زودی پیاده شدم زنم نمیدونم کجا رفت دیگه بیخیال شدم اینکارارو انقد ضایع شدم یه روز دیدم یه دختر خاله دیگم پیام داده و چن روزی هی باهام دردودل میکرد خوب منم قضیه ساراروبش گفتم اونم گفت سارا هنوزم دوست داره همیشه میگه بابام میذاشت میموندم تا سامان پا پیش بزاره کم کم زیادی شد رابطم با اینکی دختر خالم یه روز همینجور رو هوا گفتم با من ازدواج میکنی اونم زود گف باشه دیگه بچگی بودو هزار خیال خداید دوسش داشتم ولی نه قد سارا یکسالی باهم رابطه داشتیم عاشق هم شدیم کم کم ولی به زور دستشو تو دستم میزاشت زیاد دعوا و قهر میکردیم یه بار خیلی خیلی دعوامون جدی شد قرار شد ازهم جدا شیم ولی یه روز گف بیا حضوری بحرفیم حداقل برا اخرین بار دیگه من رفتم خونشون اونروز فقط خواهرش خونه بود میدچنست باهمیم ولی اعتماد داشت دست به هم نمیزنیم دیگه کلی حرف زدیم دیدیم سخته جدا شدن گفتم بش چشاشو ببنده چشاشو بست و مثل پردیس که منو بوسید لباشو بوسیدم دیگه قفل شده بود لبامون چشاشو باز نمیکرد در اتاقو بستم روسریشو دراوردم و گردنشو شروع کردم لیس زدن سینه های بزرگی داشت کلا چاق بود سینه هاشو بادستام مالیدم بعد خوش بیرونش داد روش دراز کشیده بودم اهو ناله میکرد دستمو بردم کوسشو بگیرم گفت بسه تورو خدا نکن دیگه دس نزدم اروم اروم کیرمو از رو لباس به کونش مالیدم تا ارضا شدم یه هفته ای از کارش دلخور بود میگفت دفعه اولم بودو ازین حرفا ولی دیگه هر وقت قرار میزاشتیم همونکارارو میکردیم یه بار گفت فیلم سکس دیده میخواد برام ساک بزنه دیگه اومدو بعد عشق بازی کیرمو تو دهنش کرد اصلا بلد نبود دندوناش به کیرم میخورد خیلی هم کیرمو خورد ولی ابم نیومد منم برا اولین بار اومدم گفتم باید کوستو بخورم شاید دفعه چهارم بود پیش هم بودیم ولی هیچوقت نذاشت کوسشو ببینم به زور گف باشه بیا بخور کشید پایین چی میدیدم خوشگلترین کوسی بود که تا الان دیده بودم اصلا چوچوله نداشت تو دهنم کردمو شروع کردم لیس زدن تمیز نبود یکم شور بود گفتم برو حموم بشور دوباره بیا شست و اومد اینبار مزه صابون میداد منم حرغه ای نبودم فقط زبونمو از بالا تا پایینش میکشیدم هی میگفت توروخدا بالاشو لیس بزن بالای کوسشو با نوک زبونم لیس میزدم یهو سرمو به کوسش فشار داد و کمرشم فشار داد به صورتم یه کوچولو در حد یه قطره اب تو دهنم اومد البته نخوردمش منم کیرمو لای چاک کونش مالیدم زودی ابم اومد ریختم رو کمرشو جمع و جور کردیم شش ماه بعدش جدا شدیم البته اون منو نخواست هرچند هنوزم در ارتباطیم نه اون ازدواج کردو نه من چن ماهی دپرس بودم و تو خودم بودم اینبار حس تنفر هم به دخترا پیدا کرده بودم تا اخر دانشگاه با شش نفر دوست شدم گفتم عاشقشونم الکی یکم سکس کردم البته عشق بازی تو کوسشون نکردم بعدم ولشون کردم اونام بعدش فقط نفرین کردن دیگه خدمتمو نیرو انتظامی افتادم بقیش بمونه واسه داستان بعد نوشته

Date: August 11, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *