این داستانی که میخوام براتون بنویسم عین واقعیته خدا شاهده من داستان نویس نیستم و اولین داستانی هم هست که برای شما عزیزان مینویسم اگه دیدید جالب نیست به بزرگی خودتون ببخشید این داستان مربوط به اولین سکس من میشه که تقریبا برمیگرده فروردین سال 91 یعنی حدود 6 ماه پیش از خودم بگم که من پسری 23 ساله هستم از شیراز من توی چت روم میهن با یه دختری اشنا شدم اسمش مریم بود و 19 سالش بود اون دانشجوی شهر کرمان بود ولی شیرازی بود یه مدت ک باهم چت میکردیم من خیلی پسر سر سنگینی هستم از نحوه حرف زدن من خوشش اومده بود و میگفت میخوام همیشه دوست بمونیم اخه من از سکس و این چیزا حرف نمیزدم فکر میکرد خیلی مودبم بعد که عکس و این چیزا ردو بدل کردیم گفت که خیلی خوشگلی و این حرفا اونم خداییش خوشگل بود تعطیلات عید بود که قرار شد بیاد شیراز ولی خونوادش رفته بودند بندرعباس خونه اقوامشون و اونم مجبور شد بره اونجا و دیگه شیراز نیومد اخه من خیلی دوست داشتم بیاد شیراز که یه حال اساسی بهش بدم البته بگم که هنوز ما رومون به هم باز نشده بود بعد اینکه رفت بندر عباس ما با هم تلفنی در ارتباط بودیم اون میدونست ازینکه نشد بیاد شیراز خیلی ناراحتم بهم قول داد که موقع برگشتن که بخواد بره کرمان حتما بیاد شیراز منو ببینه بعد بره کرمان دانشگاهش روزای اخری بود که حسابی دیگه رومون به هم باز شده بود چت سکسی میکردیم بهم وب میداد اما وب سکسی نه فقط وب معمولی هرچی بهش میگفتم باسنت رو نشون بده نشون نمیداد دامن کوتاه پاش بود با یه تاپ تنگ منم اینطرف با کیرم ور میرفتم تا ارضا میشدم حسابی چت سکسی میکردیم روزای اخر تعطیلات عید بود که بهم گفت میخواد بیاد شیراز منو ببینه منم گفتم حالا کی میای کی میری من بهش گفتم دوست دارم دو سه روز اینجا باشی گفت شب کجا بخوابم گفتم میریم مسافر خونه اونم گفت که مسافر خونه شناسنامه میخواد منم گفتم میرم یکی رو پیدا میکنم که شناسنامه نخواد اما در عوضش پول بیشتر میدیم ک قبول کنه خونواده مریم باهاش ترمینال رفتند که بفرستنش بره کرمان اونم نتونست بلیط شیراز بگیره و رفت کرمان اما فورا اونجا بلیط شیراز گرفت که برگرده بیاد شیراز بعد منم رفتم تو شهر دنبال مسافر خونه ای میگشتم که یه پسر و دختری رو قبول کنند اونم بدون شناسنامه هر جا میرفتم شناسنامه میخواستند اما با هر بدبختی که شده بود یه جایی رو پیدا کردم که گفتند اگه میخواید بیایید ساعت 11 شب به بعد بیایید و صبح زود هم ساعت 6 بلند شید برید منم که دیگه داشتم از خوشحالی پرواز میکردم زنگ زدم به مریم و گفتم که اینم مسافر خونه که جور شد اخه اگه جور نمیشد اون وقت مریم خودش تنهایی مسافر خونه باید شب میخوابید دیگه منم همینجوری لحظه شماری میکردم که مریم برسه و ساعت 8 بود که اس ام اس داد و گفت نیم ساعته دیگه ترمینالم منم زود اماده شدم و حرکت کردم رفتم ترمینال وای اولین بار بود همو از نزدیک میدیدیم نمیدونید چه حالی داشتم قلبم داشت در میومد یه تاکسی گرفتیم رفتیم دروازه قران اونجا کلی نشستیم و حرف زدیم منم هی دستامو میمالیدم رو رونش و یواشکی کسی نبینه سینشو میگرفتم اونم میگفت تحمل کن بریم مسافر خونه اون موقع هر کاری دوست داری بکن بالاخره ساعت 11 شد و زنگ زدم به مسئول مسافر خونه گفتم بیام گفت بیا ما هم یه تاکسی گرفتیم و حرکت کردیم به سمت مسافر خونه وای داشتم میمردم دیگه رسیدیم و رفتیم پیش مسئولش و بعد از حساب مالی گفت وایسا کلید بیارم بهتون اتاق بدم اومد و یه اتاق بهمون داد وارد اتاق که شدیم دوتایی دیگ سرم داشت گیج میرفت اخه تاحالا با دختری تنها نبودم بعد مریم نشست روی تخت منم کنارش نشستم شهوت تو چشاش معلوم بود یه نگاه به هم انواختیم و لبشو خوردم هنوز لباسامون تنمون بود بعد دست گذاشتم روممه هاش خیلی نرم بودن هی فشارش میدادم گفتم دکمه های مانتوت رو باز کن گفت خودت بازش کن منم یکی یکی بازشون کردم واییییی یه تاپ تنگ مشکی تنش بود ممش زده بود زیرش داشتم منفجر میشدم منم مثل این وحشیا هی لبشو میخوردم و با یه دستم کمرشو مالش میدادم و یه دستمم ممشو فشار میدادم خیلی شاشم میومد گفتم من میرم دستشویی تا بیام تو اماده شو لباساتم در بیار وقتی برگشتم دیدم یه دامن کوتاه مشکی و یه تاپ تنگ مشکی پوشیده واییییی داشتم دیوونه میشدم منم لباس راحتیمو پوشیدم و خوابوندمش رو تخت و روش خوابیدم البته لباس تنم بود اونم همینطور بعد تاپش رو دراوردم سوتین سفیدی تنش بود گفتم اینم در بیار گفت خودت بازش کن منم بازش کردم واییییییییی چی میدیدم دوتا ممه سفید خوشگل با نوک قهوه ای منم شروع کردم به خوردن ممه هاش و میکرمش تو دهنم اخه جاش نمیشد تا نصفه میومد تو دهنم و کیرمم رو کسش بود از روی لباس بعد اینکه کلی مالشش دادم گفت بلند شو پیرهنت رو دربیارم درش اورد و زیر شلواری و شورتمم در اورد کیرم داشت منفجر میشد با دستش کلی مالشش داد بعد کردش تو دهنش و برام ساک میزد کلی برام ساک زد بعد روش خوابیدم و کیرمو میزاشتم لای ممه هاش ازین فیلما یاد گرفته بودم ممه هاشو به هم میچسبوندم و کیرمو لاش عقب جلو میکردم خواستم دامنشو بکشم پایین که کیرمو بزارم لای کسش یهو گرفت دامنشو و گفت نه فقط بالا تنه مجازی من یکم ناراحت شدم اما به رو خودم نیاوردم بعد گفتم بخواب رو شکم میخوام رو کیرمو بزارم لای باسنت اونم گفت فقط از روی دامن مجازی منم الکی گفتم باشهو روش خوابیدم یهو دامنشو کشیدم پایین تا خواست بیاره بالا من کیرم رفت لای باسنش وایییی چقدر داغ بود اما هنوز شورتش پاش بود هر کاری کردم نزاشت شورتشو در بیارم بعد راضیش کردم که شورتت رو در بیار اما دامن رو در نیار تا از روی دامن بزارم لای کونت با هزار بدبختی راضی شد حالا دیگه فقط دامن پاش بود و زیرش هیچی نبودبه راحتی نرمی کونش حس میشد منم روش خوابیدم همینجوری که کیرم لاش بود گفتم یهو دامنشو بکشم پایین و بزارمش توش اما گفتم ناراحت میشه بهش گفتم اشکال نداره از پایین دامنت بزارم لای پاهات اونم گفت به شرطی که بالا نیای بزار منم گفتم باشه از پایین دامنش کیرمو گذاشتم لای پاهاش منظورم همون زیر رونشه هی یواش یواش میومدم بالاتر اونم اولش گفت نیا و دیگه دیدم مقاومتی نمکینه اخه خیلی هردوتامون داغ شده بودیم اومدم بالاتر کیرم رفت لای باست تپل مریم خانمممم وایییی چقدر داغ بود گفتم بکنم توش گفت نه فقط لاش باشه منم دنبال سوراخش میگشتم اخه کیرم لای رونش گم شده بود کیرم حالا کامل لای رون تپل مریم بود اونم مقاومتی نمیکرد خیلی حال میکرد کیرمو اوردم بیرون و با تف خیسش کردم خودمو انداختم روش یهو کیرم لیز خورد دقیقا سرش رفت تو کونش وایییییییی خودشو یهو جمع کرد گفت بکش بیرون درد داره اما کو گوش شنوا با یه فشار دیگه کامل کیرم رفت تو کونش و گفت بکش بیرون الان جیغ میزنم منم دادم بیرون دوباره اروم کردم توش این دفعه دردش کمتر شده بود شروع کردم به عقب جلو کردن وای نمیدونید چه حالی میداد کیرم داغ داغ شده بود هنوزم دامنش پاش بود اما کامل داده بودمش بالا گفت فقط مواظب درنیاد لیز نخوره بره تو کسم گفتم هواسم هست بعد بهش گفتم به کمر بخواب بزارمش لای کست اونم به کمر خوابید دامنشو دادم بالا و گذاشتم لای کسش خیلی خیلی خیس شده بود اینقدر خیس بود که وقتی عقب جلو میکردم صدا میداد دیگه هردومون داشتیم ارضا میشدیم که گفتم ابمو کجا خالی کنم گفت بریزش بالای کسم من دلم میخواست لای کسش خالیش کنم و همینجوری که لای کسش عقب جلوش میکردم یهو ابم با فشار اومد و همشو لای کسش ریختم اونم همون موقع ارضا شد و ازینکه ابمو لای کسش ریختم ناراحت شد اما من از دلش دراوردم که دست خودم نبوده و این حرفا اینم از اولین تجربه سکسی من اون شب تا صبح 4 بار کردمش تا ساعت 5 داشتیم سکس میکردیم و یک ساعتی تو بغل هم خوابیده بودیم که مسئول مسافر خونه زنگ زد به گوشیم و گفت پاشید برید دیگه ما هم رفتیم و مریم ساعت 3 بعدظهر رفت برای کرمان اگه خوشتون اومد بگید بقیه داستان های سکسیمو میگم
0 views
Date: August 12, 2018