اولین جلق من

0 views
0%

سلامی گرم و پر حرارت مثل گرمای کس یک دختر به همه ی پسرا و سلامی سفت و محکم به سفتی کیر راست شده ی پسر به همه دخترا . اول از همه بگم پسرم . آخه بدم میاد ازین داستان هایی که باید تا تهشو بخونی تا بفهمی طرف دختر بود یا پسر . بدون حاشیه بریم سر اصل مطلب ، دوران دبیرستان بود و من یه بچه مثبت بودم که همیشه ته کلاس مینشستم و کار به کار هیچکس نداشتم . حتی دبیرا هم کاری به کارم نداشتن . سر یکی از کلاسا هم با چندتا از بچه ها ته کلاس شطرنج بازی می کردیم و دبیر می گفت هرکار می کنین بکنین فقط شلوغ نکنین . خلاصه سرم توکار خودم بود و به کار هیچکس کاری نداشتم . یکی بود به اسم مصطفی که همیشه سر کلاس کسشعر میگفت . دیگه عادت کره بودیم . اگه یه روز نبود حوصلمون سر میرفت . اونروزم مثل همیشه ماهیتابش دستش بود و داشت تف میداد (منظورم همون کسشعره) یدفه یه موضوع جدیدرو مطرح کرد . کونده با صدای بلند گفت “انواع روش های جلق زدن”منم حواسم ناخواسته جلبش شد . حالا ببینین کونده لاشی کسکش چقدر حرفه ای توضیح داد : “اول از همه لخت میشین و کونتونو میندازین بیرون کلی باهاش حال میکنین . بعد ازینکه کیرتون راست شد یه تف قشنگ به سرش میزنین و اگه هم نخواستین میتونین از شامپو استفاده کنین . یه وقت کسخلی نکنین از صابون استفاده کنین که بگا میرینو کیرتون تا دوروز میسوزه . خب ، فرض خلف : از شامپو استفاده می کنین . حالا کیرتونو اینجوری ( با حالت انگشتش کیر و نشون داد و با دست دیگش حالتی که میشد کار رو انجام داد نشون داد) از بالا به پایین ماساژ میدین . خیلی آروم و باحال . اگه محکم بکشین کیرتون مثل مار پوست میندازه و اونوقته که باید خیلی آروم آروم راه برین و شرت و شلوار لی پاتون نکنین تا کیرتون حالش خوب شه و مرخص شه . حالا از بالا به پایین ، دوباره ، آها ، یه بار دیگه ، آه ، دوباره ، بازم ، بازم ، آه ، آه ، آه ، آه ، اومد ، اومد کاستو بگیر ، کاسه نیست بمال به دیوار حروم نشه . چه حالی داد ، حالا آبتون اومده ، پس فرض خلف درست بود و حکم اثبات است ” منم باخودم میگفتم کونده فکر کرده ریاضیاته که فرض خلف میده و اثباتشم میکنه ، بعدشم مگه همچین چیزیم میشه؟ گذشت و چند روز بعد رفتم حموم . لباسامو کمکم درآوردمو رسیدم به شورتم . نمیدونم چرا کیرم مثل چوب سیخ شده بود . گفتم بیخیال و رفتم تو حموم . دوش رو واکردم و داشتم آب رو اندازه میکردم که دوباره دیدم مثل سربازایه وظیفه شناس راست و استوار وایستاده . یه بیخیال گفتمو شروع کردم به شستن . کله ی مو فرفریم ، شونه ها ، دستا ، شکم ، پشت ، اومدم پایینو بشورم که باز چشم تو چشاش افتاد . هنوز ژست خدمت گرفته بود و سیخ بود . بدنمو داشتم صابون مالی میکردم که دستم خورد بهش ، هیچ حسی نداشتم ، فقط یه تکون کوچیک خوردم . بدنمو شستم و داشتم شرتمو تو حموم میشستم که دوباره چشم افتاد بهش که داشت تلو تلو میخورد ، البته محیط چرخشش از بیخ اتصال به خایه بود . با خودم گفتم مگه تو چجوری کار میکنی که بچه ها اینهمه کسشعر میگن؟ یدفعه یاد حرفای مصطفی افتادم و گفتم یعنی میشه؟ دلم آشوب شده بود ، بقول مصطفی فرض خلف رو اجرا کردم و یکم شامپو زدم کف دستم و شروع کردم درس استاد رو عملی اجرا کردن . اولش هیچ حس خاصی نداشتم ولی بعد دوسه بار تکرارهمون حرکات استاد دیدم یه حس تازه ای داره بهم دست میده (منم بهش دست دادم) وااااای !کمکم داشتم داغ میشدم ، چه حال خوبی داشتم اما نمیدونستم چرا . اینقدر تو حس خودم بودم که نفهمیدم چه مدت داشتم میمالوندمش که یه دفعه تمام بدنم آتیش گرفت و بیحال شدم و دیدم آبم اومد (دیگه گاو که نبودم و آب رو میشناختم چون تا حالا خیلی فیلم سوپر دیده بودم) .آخ که چه حس قشنگی داشت . سرشار از شادی و شور و حیجان و لذت و زندگی . حتما میفهمین چی میگم . کارم تموم شده بود ،اما استوار هنوز بیخیال نشده بود ، زدم تو سرشو گفتم بخواب کونده میخوام برم بیرون تابلو میشه ، مگه میفهمید لاشی ، دوش گرفتم و شرتمو برداشتم و رفتم بیرون . توی رختکن واسه امتحان کردن مقاومت در برابر بار حوله رو جمع کردم و انداختم روش، چه مقاومتی ! تمام وزن حوله رو یه تنه تحمل می کرد . خلاصه اینقدر باهاش بازی کردمو زدم تو سرش که خوابید ، رفتم بیرون حمومو تا چشم افتاد به اهالی خونه دلم حررررری ریخت پایین ! فکر می کردم همه دارن منو نگاه می کنن . نفهمیدم چجوری رفتم تو اتاق . آقا تو اتاق دوباره یاد جلقه افتادم سرباز وظیفه دوباره به ادای احترام سیخ وایستاد و دوباره اعلام وجود کرد ، اما ایندفه نزدم تو سرش و گذاشتم آزاد باشه و با یاد اون کلی حال کردم ، اولین دفعه بود که از بچگی تاحالا اینقدر خوشتیپ و خوشقیافه شده بود . بله ، اینجوری بود که اولین جلق رو زدم و هنوز مزش یادم نرفته . راستیتش الانم دوباره راست کرده بودم آخه حس و حال اونروز برام فراموش نشدنیه!کاش میشد دوباره همون حس رو داشته باشم ! پیشاپیش (عیدرو تبریک بگم؟ نه گول خوردین ) از نظراتون ممنونم . کستون داغ و کیرتون راست .

Date: April 30, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *