اولین خیانت من

0 views
0%

سلام رفقا من چندین ساله که این داستانها رو میخونم حقیقتش بیش از ۹۰ در صدشون از حقیقت دورند و اونایی هم که مینویسند کاملا واقعی مثل آگهی های خودرو که مینویسند استثنایی ته داستانشون آبکیه ولی خب توهین کردنم جالب نیست موافقش نیستم به دلایلی نمیتونم ریز اطلاعات بدم من ۳۲سالمه مربی ورزش همگانی و لیدر کوهنوردی هستم ۲۱سالگی ازدواج کردم سه سال ایران نبودم و تا سه سال پیش به همسرم خیانت نکردم ولی آدمها خطا میکنند خیانت میکنند ما جای کسی نیستیم نمیتونیم کسیو قضاوت کنیم این ها رو تایید نمیکنم ولی اینجا برای این چیزاست پس منم مینویسم پدر خانمم به خاطر بلند پروازیش دچار ضرر و زیاد مالی شدیدی شد و به جرم کلاهبرداری رفت زندان این قضیه برای خانواده همسرم قابل هضم نبود خانممو مادر زنم و دوتا خواهرش تحمل این همه رنجو دوری پدرشون واسشون سخت بود این قضیه دوسال کش پیدا کرد و همسر منم دائم غصه پدرشو میخورد نسبت به من بی توجه بود حس جنسیش تقریبا صفر بود و فقط میخواست از روی اکراه به خاطر وظیفه همسر بودنش با من ارتباط برقرار کنه که منم بهم بر میخورد پسش میزدم وقبولش نمیکردم از اون طرف با کلی زن جوون و ورزشکار و خوش تیپ طرف بودم ولی اصالتم بهم اجازه نمیداد و حقیقتا جسارتشو هم نداشتم خانمها بهم زیاد پامیدادند ولی من توباغ نبودم شغلم مهندسه نیروگاهم ولی بیرونم تویه شرکت فروش تجهیزات هتل ورستوران به عنوان مشاور فنی مشغولم قدم ۱۷۹سانت وزنم ۸۵ کیلو بگذریم یه خانمی تو گروه ورزشیمون بود به اسم مهناز ۳۸ سالش بود ولی زنی زیبا و خوش اندام و با پرستیژ بود من همیشه از صحبت کردن باهاش لذت میبردم صدای مهناز شبیه گوینده های رادیو بود خیلی رسا وزیبا حرف میزد خودشم زنی خوش اندام با سینه هایی بزرگ و باسنی بزرگ بود که همیشه مانتو های روشن و چسب تنش بود همیشه از طبخ قهوه با هم صحبت میکردیم و من بهش پیشنهاد دادم یه دستگاه قهوه سازآلمانی بخره قیمتش زیاد بود واسه یه قهوه ساز اونم تو خونه ولی مهناز خواستش گفت واسم بگیرش منم براش تهیه کردم و یکی از تکنسین ها رو فرستادم واسش نصب کرد تکنسین اومد پیشم گفت عجب مشتری توپی بود خونش کویت بود با خودم گفتم کاش خودم رفته بودم مهناز روز بعد منو تو پارک دید و کلی ازم تشکر کرد و که چقدر قهوه با کیفیتی میده و از این حرفها پنج شنبه ها برنامه صبحونه داریم و زیاد وقت صحبت داریم از دستگاهش واسم تعریف کرد منم بهش توضیح دادم که چکار کنه که عمر دستگاهش بیشتر باشه صحبت به جایی رسید که در مورد بعضی صحبتهام چند بار گفتم باید از نزدیک بهت نشون بدم البته عمدی بود اونم گفت اگر قبول زحمت کنی بیای خونمون ممنونت میشم منم قبول کردم گفت بعد ورزش بریم گفتم نه ساعت ۱۱ میام اونطرفا کار دارم خلاصه رفتمو خودمو مرتب کردم رفتم خونشون من چند ماه با همسرم ارتباط نداشتم و واقعا نیاز داشتم یک علت خیانت همینه از موقعی که تکنسین در مورد مهناز باهام صحبت کرده بود نگاهم به مهناز سکسی بود و زن ها هم خیلی زود متوجه نگاه مرد میشند که مهناز هم از این قاعده استثنا نبود مهناز یه آپارتمان بزرگ داشت که اجارشو میگرفت و اموراتشو میگذروند وضع مالیش خوب بود در زدم آیفونو زد گفت طبقه اول خونه شیک و با کلاسی بود از پله رفتم بالا با اینکه بار اولم بود و هدفم چشم چرونی بود ولی خونسرد بودم در آپارتمان باز بود گفتم اجازه هست مهناز اومد با خنده گفت بابا تو چقدر خجالتی هستی بیا تو واقعا زیبا بود یه تیشرت آستین کوتاه تنش بود با دامن شلواری ولی سینه ها و باسن بزرگش بیشتر پیدا بود حجاب نداشت موهاشو بالا سرش جمع کرده بود و بسته بود کلا تیپش جذاب بود بهش گفتم مهناز تو چقدر خوشگلی شیطون خندید گفت مگر تا حالا منو زشت میدیدی گفتم نه ولی الان جوون تر نشون میدی خندید دیدم چایی داره میریزه گفتم قهوه چی پس انقدر تعریف میکردی گفت روشنش نکردم که گرم نشه آشپزخونه باریک بود به قول عامیانه اتوبوسی بود رفتم جلو دستگاه میخواست از پشت سرم رد شه بیاد سمت چپ من ببینه چکار میکنم آرنجمو آوردم بالا خورد به سینش گفتم ببخشید گفت مساله ای نیست و یه خنده تحویلم داد کلا تمام حواسم به مهناز بود بد جور شهوتی شده بودم دوست داشتم همونجا بغلش میکردم دستگاه رو روشن کردم خیلی سریع بهش توضیح دادم و دستشو گرفتم که به اصطلاح برآمدگیهای نازل رو بهش نشون بدم که اشتباه آسیابو جا نندازه اونم آرومو متین بود دلم بد جور میخواستش انگار اونم فهمیده بود و دلش میخواست ولی جفتمون تو معذوریت بودیم آیفونش زنگ خورد اعصابم بهم ریخت گفت شاید دخترمه از دانشگاه اومده فقط یک دختر داشت از شوهرش جدا شده بود بهم رو کرد و با اخم وخنده گفت تو چرا انقدر خوشتیپ اومدی الان فکر میکنه دوست پسرمی منم بهش پوسخند زدم رفت پشت آیفون و فهمیدیم نظافتچی ساختمونه که پنج شنبه ها میاد از پشت آیفون داشتباهاش صحبت میکرد که من یه تصمیم گرفتم و رفتم پشت سرش یکم سرمو آوردم پایین چونمو گذاشتم رو شونش که انگار دارم تو صفحه آیفونو میبینم هیچ عکس العملی نشون نداد از پشت کمرشو گرفتم که دستشو آروم صورتم کشید دیگه فهمیدم گرین کارت صادر شده از همونجا دستامو آوردم بالا و سینه هاشو گرفتم مچ دستمو گرفت و آیفونو گذاشت دوباره با اخم و لبخند گفت چکار میکنی معلوم هست پررو منم به سرعت صورتشو بوس کردم دم گوشش گفتم دوست دارم به مبل اشاره کرد نشست کنارم دستم رو شونش بود بهش گفتم چقدر زیبایی گفت میدونم دستمو کشیدم رو صورتش گفت زشته بهروز گفتم نه زشت نیست احساس میکنم تو هم منو میخوای گفت آره میخوام ولی نه اینجوری لبامو چسبوندم به لبای رژ زدش بوسش کردم وسینشو میمالوندم گفت خجالت میکشم انگار جفتمون ناشی بودین نه اون جنده بود نه من بکن خلاصه بلندش کردم آوردمش روی پام زیر گردنشو خوردم یکی از سینه هاشو در آوردم و با ولع میخوردم همینطور که آه و اوه میکشید میگفت مگراز قحطی اومدی گفتم آره تو که نمیدونی لباسو سوتینشو درآوردم و با یه حرکت دامن شلواریشو در آوردم دیوونه شده بودم واقعا اندام سفید و زیبایی داشت همه جاشو میبوسیدم باسنش فوق العاده بود مهناز فقط آه میکشید بلند شد گفت بلند شوخودم میخوام لباساتو در آرم همه لباسامو در آورد چشمش به کیرم که افتاد سرشو بوسید و با تمام ولع کرد تو دهنش انقدر حرفه ای ساک میزد که همچین لذتی تا اون موقع نبرده بودم احساس کردم میخواد آبم بیاد سرشو گرفتم و کیرمو از دهنش در آوردم گفتم دوس ندارم ارضا بشم میخوام بکنمت طاق باز خوابید شرتشو در آوردم کسش تمیز تمیز بود چوچولشو مالوندم همونجا ارضا شد از بغل خوابیدم و کیرمو کردم تو کسش هر موقع احساس میکردم آبم میخواد بیاد کیرمو در میاوردم و مکث میکردم حالت داگ استایل خوابوندمش تا اومدم تلمبه برنم آبم اومد و ریختم رو مقعدش و لای کونش وپاش با دستمال کاغذی پاکش کرد و بعدش نیم ساعتی بغل هم بودیم همو بوسیدیم و بعد من رفتم زیر دوش فقط بدنمو شستم ولباس پوشیدم و یه لب جانانه ازش گرفتمو خداحافظی کردیم شبش تو تلگرام واسم نوشت ممنونم ازت خیلی عالی بود منم ازش تشکر کردم و بهش گفتم که توچه موقعیتی هستم از اون موقع دو بار دیگه باهاش خوابیدم البته با اسپری تاخیری ممنون از توجهتون لطفا اگر مورد پسند بود به جای توهین ایراد های نگارشمو بگید تا اصلاح کنم در داستانهای بعدی سه تا داستان واقعی دیگه دارم نوشته

Date: June 18, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *