اولین رابطه یک خجالتی

0 views
0%

سلام بچها غلط املائی زیاد دارم خودتون ببخشید امیدوارم لذت ببرید ماجرا برمیگرده به اولین شب مراسم احیای شب قدر که خونمون خیلی شلوغ بود دو تا از عمه ها به همراه دختراشون و شوهراشون بعد از مدت ها به خونه ما اومده بودن یکی از عمه ها مذهبیه ولی دخترای لاکچری داره و اونیکی عادیه و البته یکمی هم سیاسی قبل از اومدن اونها من برای حفظ نظافت به حموم رفتم مثل همیشه صورت و بدنم رو اصلاح کردم البته باید بگم خیلی وقت بود که تیپ عادی نزده بودم و چون همه میگفتن مثل آدم عادی برخورد کن منم با این همه بازخورد تصمیم به تغییر گرفتم و انجام دادم روز اول همه چیز عادی بود تا اینکه دختر عمه های لاکچری اومدن و با حضورشون شهوت منو برانگیختن و من یادم افتاد بیش از یک ماهه که خود ارضایی نکرده بودم اینم بگم من تا حالا با کسی رابطه نداشتم چون خیلی خیلی خجالتیم و خلاصه شرایط خودمو داشتم من 19 سالمه خلاصه من از هم صحبتی با دختر عمه ها پرهیز میکردم و اونها دوباره سعی میکردن خجالت منو ازم بگیرن عمم که این صحنه ها رو میدید گفت میشه بیای بریم خرید منم برای فرار از داستان قبول کردم ماشینشو استارت زد و رفتیم خرید توی راه درباره چیزای زیادی صحبت کردیم و من متوجه شدم کم کم دارم به عمم هم حس پیدا میکنم به نظر من که ادمی پر تابو هستم خیلی زشت بود شاید از نظر شما هم بد به نظر برسه کسی به عمه خودش حس سکسی داشته باشه اما یادتون باشه ما شهوت رو دعوت نمیکنیم بلکه توی درجات بالا خودش وارد عمل میشه جالب اینجا بود که من اخبار سیاسی میگفتم براش اما اون سعی میکرد بحث رو به مشکلات جنسی اجتماع سوق بده و من خجالت زده میشدم تا اینکه توی راه برگشت به خونه گفت دوست دختر هم داری با کنترل فراوان گفتم نه میدونم که میدونی بهم نمیاد اینچیزا گفت اره اما تو خانواده ما مردا اغلب چموش هستن و زیر زیرکی کارایی میکنن تو مراقب باش همینجور بمونی باکره کاملا متوجه حرفاش شدم و منطقی هم بود رفتیم خونه و بقیه داشتن برای شب قدر اماده میشدن دختر عموم اومده بود خونمون و ازش خواهش کردم دختر عمه ها و عمه مذهبیه رو ببره خونه خودشون دختر عموم روانشناسه و ماجرامو میدونه خلاصه به ساعت 10 نکشید تا اونارو برد خونشون همون حدودای ساعت 10 شب بود که خونمون خالی شد همه رفتن مسجد بجز مادربرزگ عمه سیاسیه و شوهر همین عمه اون جانباز بود و نمیتونست قدم بزنه اختلاف زیادی هم باهم دارن عمه من حدودا 40 سالشه و چهره پخته ای داره قد خیلی بلند و هیکل تو پری داره سینه های بزرگ که برای هر زن درشت هیکل و توپری تصور میشه البته داشتن سینه بزرگ توی خانواده ما ارثیه و همگی روی مادربزرگم رفتن خلاصه ساعت نزدیک یازده و نیم شب بود و مادربزرگ و شوهر عمه مشغول روضه گوش کردن بودن من و عمه هم داشتیم کلیپ های خنده دار سیاسی توی یوتیوب میدیدم عمه خسته شد و گفت میشه یکم پشت پاهامو ماساژ بدی اینو بگم من توی خانواده و اطراف به ماساژور معروفم و خلاصه بدون اموزش اولین خیلی سرم میشه با خجالت قبول کردم چون خیلی کم پیش اومده بود زن یا دختری رو ماساژ بدم اومدم شروع کنم که عمه فهمید ممکنه حشری بشم گفت نمیخاد با دست ماساژ بدی فقط با پاهات برو روی ران و پشت ساقم منم انجام دادم نمیدونم چرا صدای اه و نالش سکسی بود یا اینکه من حشری بودم کم کم داشت کیرم شق میشد که الکی نشستم روی مبل گفتم خسته شدم حتما بخاطر کمخونمیه دلش سوخت و گفت اشکالی نداره بلند شد و نشست گفت بیا پیشم نشستم گفت نزدیک تر نزدیک شدم زیر چشمی متوجه شدم کیرمو دید که شق شده از خجالت زود کیرم خوابید اما اون ادامه داد گفت من پاهام واریس دارن و با علامت انگشت به پشتش کشید و گفت تا اینجاها وای دیگه داشتم دیوونه میشدم من از زنایی که واریس دارن بشدت شهوتی میشم چون واریس نشونه خیلی تپل بودنه همینجور که محو بودم گفت باید چکارشون کنم واقعا سوال مسخره ای بود اونم از من که هنوز دیپلم ندارم منم الکی جواب دادم اگ بهشون نرسی شاید پاهات قطع بشه از جواب مسخره خودم خجالت زده شدم کاملا معلوم بود که حسی بهم دست داده عمه فهمیده بود و زد زیر خنده و گفت چرا چرت میگی چه ربطی دارن همینکه صدای خندش بلند شد شوهر عمه عصبانی شد و گفت میشه گورتونو گم کنید برید یه قبرستون دیگه ور بزنید ما میخام دعا گوش کنیم عمه گفت اینو ول کن کسخله بریم تو اتاقت بیشتر صحبت کنیم گفتم باشه تو برو تا بساط چای و سیگارو بیارم اونجا عمه رفت و منم همینجور که داشتم وارد اتاق میشدم متوجه شدم عمه داره لباسشو عوض میکنه چشمم خیلی سریع به نوک پهن سینش خورد رومو برگردوندم انگار که چیزی ندیده باشم اونم فهمید و گفت میشه روتو برگردونی تا من پیرهنمو عوض کنم بازم سوال مسخره ای بود چون عمدی بود برشتم و دیدم یه پیرهن استین کوتاه تنگ و دامن پوشیده که خط سینه بازو و پاهای سفیدش رو نشون میداد بازو هاش خیلی تپل بود پاهاش سفید و پر بود سینش بزرگتر و افتاده تر شده بود معلوم بود سوتینشو در اوورده موهای پاهاش خیلی ریز نوک زده بود درست مث پاهای خودم به این فکر افتادم که اگ سکس کنم حتما فتیش میشه چون من خجالتیم و عمم خیلی مردونه و زمخته یهو تو این ماجراها یادم افتاد که شوهر عمم دیگه قوای جنسی نداره و عمه منم جوونه ممکنه بخاد کاری کنه منم دلم سوخت و فهمیدم اگر بخاد کاری کنه حق داره هر چند که توی مخیلم نمیگنجید بخاد اتفاقی بین من و اون رخ بده خلاصه چایی ریختیم و اونقد گفتیم و خندیدیم و چای خوردیم که دیگه خسته شدیم عمه گفت میگم اینا خیلی کسخلن که دارن گریه میکنن نه ادامه داد منکه خیلی وقته از دین و دور شدم تو چی منم با خنده گفتم به جمع کافرین خوشامدی منکه خیلی وقته که مسلمون نیستم گفت من نگفتم کافرم فقط گفتم با رفتار زشت اینا به این نتیجه رسیدم که این چه خداییه که اینا دارن و اینجور بارشون میاره ها خلاصه توی بین گفتگو ها هی پاهاشو مینداخت بیرون و من دید میزدم و هی میپوشوند من سینه هاشو میدیدم و اون باز جمع میکرد تااینکه دعا تموم شد و مامانم از مسجد با سحری تو دستش برگشت و تشک ها رو انداختیم تا بخوابیم توی یک حرکت عجیب عمه گفت مگ امشب نمیخای توی اتاق پیشمون بخوابی من فردا میخوام برما منم از کجنکاوی که داشتم خیلی عادی قبول کردم شوهر عمه اومد توی اتاق دید منم خوابیدم با بداخلاقی گفت مگ میخای پیش عمت بخوابی عمه سریع جواب داد دلش میخاد به تو چه شوهر عمه یه ایشش گفت و اومد روی تشکش خوابید به نظر هماهنگ میومد نمیدونم عمه کولرو روشن کرد و گفت اینجور هرچی صحبت کنیم کسی نمیشنوه تا صبح بخندیم باشه خندیدم و گفتم اره اما خیلی خستم فک کنم بخوابم بهتر باشه عمه با شوهرش رفت نماز بخونه تو این بین من رفتم تو چرت توی چرت خواب دیدم دارم با عمه سکس میکنم چند دیقه بعد با اومدن عمه و شوهرش تو اتاق بیدار شدم و شوک زده نشستم شوهر عمه چراغا رو خاموش کرد و خوابید عمه اونقد بلند صحبت میکرد که شوهرش از خواب پرید و با عصبانیت گفت ادامه بدید من میرم تو حال میخابم خلاصه دم صبح بود که شب بخیر گفتیم و خوابیدیم توی اوج خواب بودم که با کیر شقم حس کردم دارم لمس میشم از خواب پریدم و دیدم عمه دستشو کشید بهت زده بهش خیره شدم و اون سریع چشماشو بست منم بخاطر اینکه ادامه ندم باز خوابیدم اما عمه بیدار شد گفت خواب بد دیدی گفتم نه چیزی نبود گفت اخی من پیشتم اشکال نداره یه بوس به عمه بده و راحت بخواب تا حالا بوس برای اینجورا چیزا نداده بودم بهش اونم تو این سن جالب اینه که با این اتفاقا دقیقا یاد داستان سکسیای دیگران افتادم که باور نمیکردمشون گیج و ویج بودم که رفتم جلو و خواستم لپشو بوس کنم که اون سعی کرد لبمو ببوسه و تونست اولین بار بود گرمای لب کسی رو با لبم حس میکردم شهوتم اوت کرد و کاملا ناخاسته صورتشو توی دست گرفتم توی تاریکی شروع کردم به خوردن لبش وقتی دیدم ممانعت نمیکنه ادامه دادم و رفتم روش خوابیدم قد من حدودا یک متر و شصت و قد عمه نزدیک به دومتره سینه هام روی سینه های نرمش بود کیرمو روی شکمش میمالوندم توی عمرم کیرم تا این حد بزرگ نشده بود کیرم داشت درد میگرفت مثل ندیده ها صورتشو لیس میزدم واقعا خیلی خوشگله یادمه یه عصر اتفاقی تو خونشون بدن لختشو بعد از سکس با شوهرش دیدم صورتمو کنار زد و با خنده گفت کولر روشنه و صدا بیرون نمیره نگران نباش وقت زیاده بلند شو شلوارو در بیار وقتی بلند شدم جلوی شلوارم خیس بود خیلی شهوتی بودم وقتی شلوارمو کشیدم پایین کیرم با ولع بیرون پرید خودم کیرمو تو این حالت به این بزرگی ندیده بودم عمه با تعجب از قدم گفت کیرت رو خانواده ما رفته شیطون نفس نفس میزدم و کیرم بالا و پایین میپرید وای خدا تجریه توپی بود دامنشو دراوورد یه مایو زنونه تنگ پاش بود که با تپل بودنش اصلا مشخص نبود خط کسش بیرون زده بود خیس شده بود شرتش لحظه شماری میکروم که سینه هاشو ببینم پیرهنشو دراوورد و سینه هاشو که دیدم حمله کردم سفید مثل برف پوست نرم نوک پهن سینه رگ های ملایمی که تا نوک سینش کشیده شده بودن همه و همه باعث شد تا 20 دقیقه بلیسم همینجور که میلیسیدم متوجه شدم نوک سینه هاش دارن محکم میشن و رو به بالا میرن سینه هاش اونقد بزرگ و کشیده بود که ازسر من بزرگ تر بود کیرم به اوج رسیده بود که متوجه شدم خیلی بیضه هام درد گرفتن بخاطر سوخت و ساز بود قبلا هم درد گرفته بود توی خود ارضایی اما هیچوقت به این اندازه درد نداشت بلند شدم گفتم عمه خیلی تخمام درده نگاهش کرد دیدم خیلی بزرگ شده و جنب و جوش زیادی داره عمه که این صحنه رو دید گفت بخواب من بلدم ارومش کنم دراز کشیدم و اونم اومد بین پاهام سینه هاش افتاده بودن و کونش قمبل رو به بالا تخمامو هامو لیسید و کامل کردن تو دهنش وای خدا اونقد گرم بود که تو عمرم بیضه هام این گرما رو حس نکرده بودن همینجور که تو دهنش بود حس میکردم داره با زبونش تخمامو ماساژ میده یه لرزش شدید کردم و ناخواسته پاهام دور گردنش قلاب شد نزدیک بود که ارضا شم که عمه تخمامو ول کرد و اروم اروم گاز میگرفت از سوراخ کیرم یه قطره بزرگ سفید منی اروم بیرون اومد داشت مثل اشک میریخت که عمه با زبونش سر کیرمو نوازش کرد کیرم از این حرکت 3 ثانیه پرید و تنفسم شدید شد دهنم باز مونده بود به ماساژ تخمام ادامه داد تا اینکه درد کمتر شد گفت دیگه باید ارضا بشی تا دردش کمتر از این شه خوابید و گفت هرکار میخای بکن کیرمو روی سینش میکشیدم رو شکمش رو صورتش بعد از چند ثانیه پاهاشو برد بالا و پشت زانوشو دیدم کون و پاهاش واریسی بود خیلی حشری کننده بود مثل تشنه ها میمکیدم اندامشو اهش دراومده بود و من دستم رو دهنش بود دهنمو نزدیک کسش کردم بوی خیلی خوشی میاد و از فرصت استفاده کردم و مثل فیلمای سکسی شروع کردم به لیسیدن کس و چوچورش اولین بار بود اینجور چیزا رو از نزدیک میدیدم توی کسش صورتی بود من فک نمیکردم اینقد عمه خوشکلی داشته باشم بعد از چند دقیقه پاهاشو قلاب کرد و گفت سرتو ببر اونور من میدونستم میخاد ارضا بشه گوش نگرفتم و ادامه دادم تا اینکه کسش بیرون اومد و ابشو ریخت تو صورت و دهنم چند دقیقه کوتاه این وضعیت ادامه داشت و من ابشو سعی میکردم بیشتر بخورم ابش یکم شور بود و شفاف تر از مال ما مردها اما نه به اندازه فیلمای پورن دیگه کیرمو حس نمیکردم قرمز شده بود و اگر دست بهش میزدم ارضا میشدم بی وقفه پاهاش باز کردم روش خوابیدم و لبمو کردم تو لبش کیرمو با دست فرستادم تو کسش وای توی عمرم این گرما رو حس نکرده بودم کسش تنگ بود معلوم بود خیلی وقت بود کسی نکرده بودش با اولین تلمبه ابم ریخت تو کسش چون کیرمو حس نمیکردم قلقلک نداشت و با سرعتی که فکر نمیکردم بلد باشم تلمبه میزدم یک دقیقه و خورده ای درحال انزال بودم اونقد اب ریختم که چشمام داشت کور میشد و خود به خود بسته شد و خودمو کاملا انداختم رو عمه عمه هم با پاهاش منو قلاب کرده بود میلرزید بوی عرق زن رو اولین بار حس کرد بهترین سکس دنیا واقعا خدا بهم نگاه کرده بود یک نفر درست مثل خودم پیدا شد خیلی راضی بودم و خجالتم با عمم خیلی کم شد اما ماجرا به اینجا ختم نشد کیرم هنوز شق بود اما تخمام به حالت اول برگشت و درد کمتر شد تو بغل هم بودیم و عمه کیرمو دست مالی میکرد و منو میبوسید اروم اروم کیرم داشت حس میکرد ازش خواستم دوباره بکنمش گفت هرکار خودت حال داری انجام بده من دیگه پاهام درد میکنه پاهاشو باز کردم دیدم اب من داره از کسش میرزه بیرون کسشو یکم خوردم و پاکس کردم کیر من بعد از یک بار انزال سریع دومین بار دیر ارضا میشه بدون کوفت و زهرماری حدودا 20 دقیقه تو جق طول میکشه ابم بیاد خلاصه پیش اب همینجور از کیرم میچکید که عمه یکم برام ساک زد و تخمامو ملیسید و گاز میگرفت اگ کسی تا حالا واستون تخماتونو گاز زده باشه میفهمید چی میگم از این فرصت استفاده کردم و کیرم با خیلی جاهاش بازی دادم لای زانو هاش لای پاهاش لای کونش و لای سینش سینش خیلی لطیف و بالشیه واقعا توانایی پورن استار شدن و ارضا کردن چند مردو داره با این هیکلش خلاصه کیرمو کردم تو کونش چون خیلی دوست داشتم بدونم چرا از کون میکنن تو فیلما خدا نصیب گرگ بیابون نکنه با سه چهار تلمبه ابم با فشار میومد من سریع بیرون کشیدم و نگهداشتم و ریختم تو دهنش بیضه هام مثل سنگ شده بودن و چسبیده بودن به کیرم وقتی عمه ممانعت نمیکرد متوجه میشد توی سکس خیلی باهم تفاهم داریم من خیلی ادم وسواسیم اما از سکس کثیف خیلی خوشم میاد بعد از اونشب حسابی خوابیدیم و عمه نتونست اونروز برگرده اما فرداش برگشت شهرشون میدونم اینا رو نمیخونه چون اهل داستان سکسی نیست اما اگر تونست بخونه میگم زود تر برگرد نوشته

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *