اولین سکس با آقای آمپول زن

0 views
0%

من ماجراهاي كاربران را خواندم از خودم هم يه ماجرا واقعي دارم كه ميخوام براتون بگم ماجرا مربوط به موردي ميشه كه مريضي منو كشوند به سكس كه اولين باربود که دست یک مرد غریبه به تنم میخورد اولین بار بود که کیر میدیدم اولین بار بود که کیر داخل سوراخ کونم میشد درد داشت اما دردش هم لذت بخش بود چقدر اولين ها خوشايندند و من هم از اولين سكسم خيلي لذت ميبرم با اينكه درد كشيدم اما چون اولین بار بود هنوز هم دارم حالا اونو براتون بازگو ميكنم و حالا اصل ماجرا دوم راهنمائي رو تمام ميكردم و داشتم مي رفت تو 16سالگی آخه من يك سال مردود شده بودم روز 8 خرداد بسختی سرما خوردم تمام بدنم درد ميكرد و خشك خشك شده بود منو بردن دكتر و او هم معاينه ام كرد گفت گلوش سخت چرك كرده وبرام 10 آمپول پني سيلين نوشت كه قرار شد روزانه يكي تزريق كنم البته از آمپول واهمه داشتم اما ناچار بودم مامانم منوبرد تزريقاتي سر خيابان كه يك خانم بود ايشون هم خيلي راحت برام تزريق نمود روز بعد يكي ديگه و پس فرداش كه كمي حالم خوب شده بود خودم به تنهائي رفتم براي تزريق بازهم خانوم پرستار تزريق نمود ديگه حالم تقريبا خوب شده بود خواستم كه ديگه تزريق نكنم كه مامان تاكيد نمود بايد تا آخر بزنم كه عود نكنه و من روز پنجم دوباره رفتم ولي ديدم يك آقاي جوان اونجاست خواستم برگردم كه گفت خواهرم بيا تو مشكلي نيست خودم درخدمتم و و آمپول رو ازم گرفت و گفت برو بخواب در همون جلسه اول من حدس زدم كه اين آقا كار دستم خواهد داد چون شلوارمو بيش از دفعات قبل كه خانومه پائين ميكشيد پائين كشيد وو قسمتی از کونم افتاد بیرون ومن هم چيزي نتونستم بگم يا نگفتم بعد از تزريق جهت تسكين درد آمپول محل اونو با دستش ميماليد و مالش رو در وسعت زيادي از محل تزريق ادامه داد روز بعد دوباره همون اتفاق افتاد و روز هفتم اتفاق عجيبي افتاد و اون اينكه عوض اينكه دست آقا پرستاره كه بعدا فهميدم اسمش سيناست باسنم و محل آمپول رو بمالد لاي قاچ پاهام رفته بود و من هم از اين كار او بدم نمي اومد كه هيچ يك احساس ديگري برام بوجود اومده بود البته شرم ميكردم و سخت قرمز شده بودم روز بعد كه هشتمين تزريقم بود با خودم عهد كردم كه اگه او درم نظر داره من هم از فرصت استفاده نمايم براي همين من عمدا شورت و شلوار پام نكردم ونيم شلواري پوشيدم و دامن چون خواست شلوارمو بكشه پائين متوجه شد كه دامن پامه دستشو برد و دامنمو زد بالاكه بالا تنم و كونم افتاد جلوش سينا ناخود آگاه آهي كشيد و گفت هاااااا اين خوبه خوبه خوبه و بعدش آمپول رو تزريق نمود و كمي با كونم و كپل هام وررفت و چند بار دستشو برد لاي پاهام و يكبار هم به كسم دست زد كه من در اين حال كمي كونمو دادم بالا و و اوم متوجه شد كه من مثل اينكه يه چجيزيم ميشه سينا گفت عزيزم كمي بشين تو اطاق انتظار بعدش بيا اين يكي رو هم برات بزنم گفتم آخه دكتر گفته روزانه يكي بزن گفت آره نه چيزه اين فرق ميكنه كمي منتظر باش ضمنا اگه كسي پرسيد چرا دوباره ميري تو بگو من پني سيلين نزده ام دكتر گفت بزار امتحان كنم و از اين چيزا يعني هنوز تزريق نكرده ام البته بهم توصيه نمود كه وقتي آخرين مراجعه كننده مون تو اطاق انتظار برم دستشوئي و چراغش هم روشن نكنم و منتظر باشم كه اون بره بيرون و گفت خودم صدات ميكنم گفتم دكتر آخه گفت نترس باهات حرف خصوصي دارم مطمئن باش خوشت مياد رفتم بيرون و اما واقيعتش يه جورائي از كاراش خوشم اومده البته ترس هم داشتم اصلا يه جوري شده بودم كمي نشستم و بعدش رفتم دستشوئي و كمي با خودم وررفتم با سوراخ كونم و با چوچولوم بازي نمودم كه موجب تحريكم شد ديگه مريضيم يادم رفته بود سينا صدام كرد و گفت بيا عزيزم بيرون تا اومدم بيرون مريضا همه شون رفته بودن سينا منو به تو دعوت نمود رفتم تو روي تخت دراز كشيدم و اين دفعه خودم دامنمو زدم بالا و منتظر آمپول دوم شدم كه متوجه شدم سينا رفته بيرون از اطاق نگو كه رفته پشت دررو بيندازه اومد و ديد من دراز كشيده ام گفت عزيزم يك چيزي ازت بپرسم راستشو برام ميگي گفتم اره گفت راست راست گفتم آره گفت اينكه دست من به بعضي جاهاي بدنت خورد ناراحت شدي گفتم نه گفت خوشت اومد من منومني كردم و گفتم آره گفت اگه دوباره به اونجات دست بزنم نارات نميشي گفتم نه ولي آقاي دكتر آخه خخخهه گفت ناراحت نباش هيچي نميشه گفتم يه وقت دستت ميخوره آخخخه چچييز يه وقت يه وقت چيزه دكتر مي ترسم ممكنه كسسي بيا د بد ميشه ضمنا آخه من دخترم خنديد و گفت ميدونم عزيزم اگه ناراحت شدي مي توني بري ولي مطمئن باش بهت خوش ميگذره و مطمئنم كه خودن راضي خواهي بود راستش دلم ميخواست خودم بهش بگم بيا بكن تو كونم اما نميتونستم بگم ميترسيدم در اين مدت او داشت منو مي ماليد و دستش كاملا داخل چاك كونم بود و هي هم صحبت ميكرد در اين حال سينا خم شد و از گونه ام يه بوسه برداشت كه ديگه منو ححححااااااالي به حالي نمود دفعه بعدكه خواست لبمو ببوسه من هم لب اونو گرفتم تو دهنم و مك زدم از اين مكيدن سينا متوجه شده من تحريك شده ام دستشو آورد و پستونامو گرفت تو دستش كه ديگه من روم باز شده بود گفتم دكترررررررررررگفت جوووووون گفتم خوووششش گفتم عزيزم دوستت دارم گفتم آخه گفت اگه تو اجازه بدي مي فرستم خواستگاريت و باهم ازدواج ميكنيم من تا كلمه ازدواج شنيدم ديگه دست و پامو گم كردم و خودمو در اختيار سينا گذاشتم سينا خودشو به من ميماليد و متوجه شدم كه كيرش باد كرده و سينا كمي منو جابجا نمود طوري كه باسنم افتاد جلوش و پاهام به طرف زمين شد با تف دهنش لاي كونموخيس نمود زيپشو كشيد پائين وسر كيرشو گذاشت لاي قاچ كونم اي واااااااااااااااااااااااااااااااااااايي وووووووووووووووووووووووووش جااااااااااااااااااااااااااااااان وووووااااااي اولين بار بود كه پوست من با يك كير تماس پيدا مي كرد ارزو ميكردم ايكاش كونم درد نميكرد و سينا تا ته كيرشو ميكرد تو آب از كسم و دهنم سرازير شده بود ااووووووووخ اووووووووف ووووواااااااي ايه ايه اه اه اه اه ديگه چيزي نميفهميدم و سينا هم داشت به كارش ادامه ميداد تو اين مدت چندين بار انگشتشو كرده بود داخل كونم و من هم دردم ميومد هم خوشم بار آخر انگشت شستشو داخلم نمود و من هم خودمو به طرفش فشار ميدادم اما كونم درد ميكرد اي وايييييييييييييييييي واي واي واي آب سركير سينا و تف هاي دهنش لاي كونمو خيس خيس نموده بود سينا سر كيرشو دوباره گذاشت در سوراخم و با چند حركت فشاري داد ظاهرا قسمتي از كلاهك كيرش رفت تو و درد همراه با سوزش منو احاطه نمود من تلاش ميكردم كه خودمو بكشم جلو كه نتونستم وگفتم دكتر بسه بسه خواهش ميكنم دردش زياده ببين دفعه بعد ميام خواهش ميكنم دكتر مردم هااااااااآخه سينا با چند حركت سريع آبشو خالي كرد مقدار از آب رفت داخل كونم مقداري هم ريخت بيرون و سينا كيرشو كشيد و دوباره منوبغلم نمود و درحالي كه داشت منو مي بوسيد با رو تختي لاي پاهامو تميز نمود و بعدش با دستش شروع كرد به مالش چو چولم و گفت عزيزم از اينكه دردت اومد معذرت ميخوام زود خالي كردم كه دردت نياد حالا كمي خودتو تكون بده با دستم تو هم به اورگاسم ميرسي واقعا خوب مالش ميداد اونقدر چوچولمو ماليد كه من هم خالي شدم بعدش هم كمي ديگر منوبوسيد و با سينه هام وررفت تا اينكه از هم جداشديم و اين شد اولين سكس من كه با كون دادن شروع گرديد گرچه درد داشت اما خوشايند بود بعدش دفعات ديگه من براي تزريق رفتم و بعد از تمام شدن آمپول ها هم با يك آمپول الكي ميرفتم پيشش و از كون باهاش سكس ميكرديم نوشته

Date: August 30, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *