اولین سکس با دوست دخترم ولی با تجربه بالا

0 views
0%

سلام مرتضی ام از قزوین میخوام تجربه اولین سکسم با دوست دخترم نازنین رو براتون بنویسم اینم بگم که همه اسما مستعاره هرکی هم باور نمیکنه به تخمم شما هم میتونید برید بکنید این داستان همش واقعیه از خودم بگم 16سالمه 170 قد و 57 کیلو وزنمه بدن سازی کار میکنم و هیکل خوبی دارم چهره خوبی هم دارم از نازنین بگم 165 قد 45 وزن ی دختر سبزه و باحال و کمر باریک بریم سر اصل مطلب بهمن سال 95 بود که نازنین اومد پی ویم و باهم دوست شدیم دمه عید بود که دیگه رومون به هم باز شده بود و حرفای سکسی میزدیم ی شب داشتیم چت میکردیم که دیدم اخلاقش ی جوریه بحثمون به سکس کشیده شد و آخرش مثلا شوخی شوخی گفت من ازت بچه میخوام امشب بعدشم سکس چت کردیم و قرار شد اگه موقعیت پیش اومد باهم سکس داشته باشیم روزای تعطیل عید گذشت و ی روز چهارشنبه نازنین بهم گفت فردا خونمون خالیه بابام که مأموریته مامانمم از ساعت سه ظهر میره سر کار و داداشمم دانشگاهه و معلوم نیست کی بیاد منم رفتم حموم و ی صفایی به اژدر دادم وتر تمیز کردم اومدم بیرون و واسه فردا لحظه شماری میکردم خلاصه پنج شنبه رسید و من ساعت سه و نیم رفتم تو کوچشون و وقتی کوچه خلوت شد درو واسم باز کرد و من رفتم تو همدیگه رو بغل کردیم و اون بوسم کرد رفتیم رو مبلاشون نشستیم و اون تو بغلم بود و آهنگ گوش میدادیم و حرف میزدیم و باهم شوخی میکردیم شروع کردیم لب گرفتن و زبون بازی بعد گردنشو خوردم و دیدم مثه این که حشرش نمیخواد بزنه بالا ی نیم ساعت یا چهل دیقه گذشت رفتیم تو آشپز خونه دوتا لیوان شیر ریخت خوردیم بعد که داشت لیوانا رو میشست رفتم از پشت بهش چسبیدم و موهاشو ناز میکردم بعد کم کم دستمو بردم رو سینه هاش و میمالوندم که دیدم بعله زده بالا تو همون حالت رفتیم طرف اطاقش و روی تختش خوابیدیم و لبای همو میخوردیم بعد به کمر خوابوندمش و پیرهنشو دادم بالا و شکمشو بوس میکردم سوتینش رنگای مختلف بود و چون اتاق تاریک بود نفهمیدم چجوریه فقط میدونم گل گلی بود سوتینشو دادم بالا و دوتا سینه خوشگل با ی حاله قهوه ایی بزرگ دورش که اندازه دوتا پرتغال بودن افتاد بیرون شروع کردم لیسیدن و خوردن و گاز گرفتنای کوچولو راستی یادم رفت بگم نازنین یک سال از من بزرگتره یکم لب میگرفتیم و گردنشو میخوردم و سینه هاشو میمالوندم و میخوردم در حال خوردم دستمو بردم سمت کسش و از شلوار و شرتش رد کردم و کسشو که حسابی آب راه انداخته بود و میمالوندم و نازنین هم ناله های ضعیف میکرد کم کم اومدم پایین و کمرشو داد بالا که شلوارشو در بیارم شلوارشو در آوردم و انداختم اون طرف و دیدم شیطون خانوم سوتینشو با شرتش ست کرده از ساق پاش تا رانشو لیس زدم و وقتی نزیک کسشو لیس زدم ی آه ناز کشید که آبم میخواست بیاد شرتشو درآوردم و ی کس ناز که تازه موهاشو زده بود با ی چوچول باد کرده افتاد بیرون دوباره ازش لب گرفتم و رفتیم پایین چوچولشو کردم تو دهم و میمکیدم اونم آه و ناله میکردو موهامو ناز میکرد زبونمو کردم تو کسش و لیس میزدم کسش هم شوربیدم روش و کیرمو میمالیدم به کسش اونم با کیرم بازی میکرد و میگفت جووون عاشقتم بعد با دستاش هلم داد و اومد کیرمو گرفت تو دستش و سرشو ی لیس زد و یکم کرد تو دهنش ومیمکید و با زبونش سر کیرمو لیس میزد بعد نگام کرد و گفت آقایی جونم خوشم نمیاد بخورم منم گفتم باشه عشقم برگرد اونم برگشت و سگی شد من وازلینو برداشتم و مالیدم به سوراخش و انگشتمو کردم توش و داشتم گشادش میکردم که دردش نیاد بعد انگشت شصتمو کردم توش که گفت آییییی منم با دست دیگم کسشو وسینه هاشو میمالیدم که کمتر احساس درد بکنه بعد دوتا انگشتمو کردم تو که گفت آخخخخ انگشتامو تو کونش میچرخوندم حسابی حشری شده بود و میگفت کیرتو بکن تووووشششش بکن دیگه منم به کیرم وازلین مالیدم و سر کیرمو آروم کردم توش گفت اووویییي یواش یواش بقیشم فرستادم تو که دیگه تا آخر رفت توش نازنین هی آخ آخ میکرد که برگشت با بغض بهم گفت میشه دربیاری عشقم منم کشیدم بیرون و بهش لاپا میزدم دوباره کیرمو وازلین زدم و تا آخر فرستادم توش و یکم صبر کردم که جا باز کنه بعد شروع کردم آروم تلنبه میزدم واونم میگفت آخخخ آآه جر خوردم عشقم اوووف توروخدا زود تمومش کن من میخواستم برم روی کیرم آب سرد بریزم که آبم دیر بیاد ولی دیدم داره درد میکشه و همونجوری ادامه دادم و سینه ها و کسشو میمالیدم و گردنشو میخوردم که نفساش تند تر شد و صداش بلند تر شد بعد لرزید و ارضاع شد و خوابید رو تخت منم خوابیدم روش و یکم دیگه تلنبه زدم که آبم اومد و ریختم تو کونش چن دیقه همونجوری که توش بود روش خابیدم و بعد بلند شدیم خودمونو تمیز کردیم و لباسامونو پوشیدیم و ی لب گرفتیم از هم تشکر کردیم و من اومدم بیرون برام مهم نیس که باور میکنید یا نه درسته من سنم کمه ولی انقد داستان سکسی خوندم از عمو جانی بیشتر مهارت دارم الانم که این داستانو تموم کردم منتظرم یک ساعت دیگه مامانش بره و برم خونشون و باهم حال کنیم پایان نوشته

Date: July 4, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *