سلام من اسمم پیمان 19 سالمه خاطره اولین سکسمو واستون مینویسم قضیه برا دو سال پیش بود من تابستونش با دختری به نام مریم آشنا شدم یک سال از من کوچیک تر بود حسابی با هم صمیمی شده بودیم یجورایی عاشق هم شده بودیم دیر به دیر هم دیگر رو میدیدم خلاصه حساااابی صمیمی شدیم دی ماه شد زمان امتحانات داییه بابام فوت کرد برای مراسم سومش صبح زود مامان و بابام و مادرمادرم که از تهران اومده بود رفتند خونه مادر پدرم مادر بزرگم قرار بود که من ساعت پنج که درسامو تموم کردم برم خونه مادربزرگم بعد از اونجا مراسم و بعدش شام صبح ساعت 8 رفتند و من ساعت 9 بیدار شدم تلویزیون رو روشن کردم و رفتم صبحونه درست کردم بعد از صبحونه به مریم اسمس دادم دو دیقه بعد جواب داد سلام عشقم چطوری پیمانم جوابشو دادم مرسی عشقم تو جطوری میتونی بحرفی نوشت اره میتونم بزنگ زنگ زدم بهش گفتم کجایی عزیزم گفت دارم میرم با سمیرا بهترین دوستش کتابخونه واسه امتحان درس بخونم منم امتحان عربی داشتم یهو نمیدونم چه حسی بهم دست داد چی شد در حال صحبت یه آمار از همسایه هم طبقمون گرفتم دیدم واحد روبرویی داره میره و بغلی هم دوربین نداشت بهش گفتم میای اینجا گفت نصب کن بگم و قطع کرد ترسیدم تنمو لرز برداشت گفتم عجب غلطی کردم من تو این چند ماه اصلا در مورد سکس باهاش فکر نکرده بودم اولین دوس دخترم بود ترسیده بودم میخواستم زنگ بزنم بگم که بیخیال حرفم که دیدم زنگ زد جواب دادم گفت کجا بیام عشقم آدرس دادم وااای ی حسی شدم ک نگو و نپرس وااای داشتم پر در میاوردم از یه طرف استرس داشتم از یه طرفم شوق و ذوق و خوشحال بودم که مریم میاد پیشم و میتونم باهاش راحت باشم تا نیم ساعتی که اون خودشو برسونه خونمون هزار تا فکر به ذهنم رسید چای گذاشتم درس هم کلا تعطیل چای حاظر شد دیدم اف افو زد نفهمیدم چطور درو باز کردم اومد بالا سریع اومد تو تا کسی نبینه خیلی خوشحال بودم سلام و احوال پرسی و دست دادن اومد نشست رفتم چای بریزم وقتی داشتم چایی میریختم دیدم که از پشت اومد سمتم و یه زنجیر انداخت گردنم زنجیر قشنگی بود گفت اینم مال عشقم که همیشه دوستش دارم بعد رفت نشست منمرفتم کنارش چای رو گذاشتم و بهش گفتم اگه لباس از زیر داری مانتو و مقنعه رو در بیار راحت باش رفت اتاق و لباس دراورد و اومد تا حالا از نزدیک بدون روسری ندیده بودمش خیلی جذاب و خوشگل تر بود اومد نشست گفتم اگه مامانت از سمیرا خبر بگیره و بفهمه کتابخونه نیستی چی گفت منو اون هماهنگیم میدونه اومدم اینجا و یجوری حل میکنه گفتم باشه گفت چه حسی داری من پیشتم خندیدم و گفتم بهترین حس دنیا از حسو حالم تواین نیم ساعته بهش گفتم غش کرده بود از خنده بعد یه بوس از لپ کرد منو اولین بار بود بوسم میکرد دنیا رو سرم خراب شد بعد چای خوردن اومد نزدیک تر و سرشو گذاشت رو شونم بعد بهم گفت خیلی دوستت دارم گفتم منم دوستت دارم عشقم عاشقتم بعد صورتشو با دستام گرفتم و جلو صورت خودم نگهش داشتم دیدم چشماشو بست نفساش دیونم کرد تازه اون لحظه فکرای سکسی به ذهنم خطور کد همش تو ی لحظه صورتشو گرفتم و اوردم لبشو چسبوندم رو لبام فقط موندیم تو اون حالت بعد صورتشو کشید و منم استکان هارو بردم بذارم آشپزخونه که اومد از پشتبغلم کرد وقتی برگشتم لبمو با لباش گرف و شروع کرد به لب گرفتن منم مست شدم اولین بارمم بود یه حس جدید و عجیب منو گرفت و برد تو اتاق چون تخت ندارم رو بالشت بزرگی که تو اتاق بود دراز کشیدیم ی عالمه از هم لب گرفتیم بعد بهش گفتم بیا بریم اتاق پذیرایی تا صدا هایی که از راه پله میادو بتونم بشنوم بالشتم بردیم و اومدیم اتاق پذیرایی اومد روم و باز لبمو خورد اومد رو گردنم و گردنمو لیس زد کیرم شق کرده بود داشتم دیونه میشدم گرفتمش و و اومدم روش بهش گفتم باورم نمیشه منو تو تویه این حال و وضعیم اصلا فکر همچین روزی رو نمیکردم گفت من یک ماه بشتر بود که تو فکر شق بازی باهات بودم دوش داشتم باهات این رابطه رو تجربه کنم منم که روش بودم کیرم سیخ شده بود ولی بافاصله بودم تا نخوره بهش بعد دستمو بردم و از زیر تی شرتش پهلو ها و و زیر سینه هاشو مالیدم اونم مستقیم تی شرت منو دراورد و با موهای سینه هام بازی کرد گفت پیمانم عاشق این موهاتم باهاشون بازی کرد و گفتم تی شرتتو در بیارم با صدای حشری گفت ارهههه عشقم کمرشو داد بالا و تی شرتو دراوردم و با حالت دیوانه وار انداختم ی طرف بدنشو لیس زدم و سینه های کوچولو و سایز 65 رو از روی سوتینش مالیدم صدای آه و اووهش دراومده بود میگفت عششششقمییی عمممرررمییی پیییماااننم سوتینشو باز کردم و دراوردم و پرتش کردم ی گوشه وااااای سینه های سفیییید و خوگل با نوک کوچولو مالیدمش و اومدم بخورم اولش قلقلکش اومد ولی بعد اروم شد و با خوردن سینه هاش آهو اوه میکرد آآآآههه پییییماااان ماااللل منیییییی عاااشقتممم دستشو برد رو شرتم و کیرمو گرفت کیرم دیگه شق شق و سفت شده بود چنان داشتیم حال میکردیم که اصلا متوجه زمان نبودیم هیچ ناهارم نخورده بودیم بعد از رو شرت کیرمو حساااابی مالید دستمو گرفتم بردم تو شرتم با دستم گرفت گفت میشه مال من بشه گفتم ره عشقم همممش مال تو شرت و شلوارمو کشید پایین و یه نگاهی کرد گفتم بیا بخورش گفت بلد نیستم بالاخره با التماس اومد ساک زدنو شرو کرد هیی دندوناش میخورد و اذیت میشدم ولی چیزی نمیگفتم کم کم درست شد و دیگه دندونش نمیخورد یکم ساک زد برام بعد منم دستمو بردم تو شرتش خیییییس آب بود شلوارو شرتشو دراوردم و اونا رم پرت کردم ی گوشه شرتش افتاده بود رو گل های گلدون رو میز واااای کس رو نگاااه اولین بار بود کس از نزدیک میدیدم بعدش شرو کردم به مالیدن کسش آهو اوهش زیاد بود و همین صدا حشری ترم میکرد رفتم رو شو کیرم گذاشتم لای پاهاش اول یکم کیرمو با دستم به کسش مالیدم تا خیس شه بعد پاهاشو جمع کرد و کیرم لای پاهاش و هی بالا پایین میپریدم واااااااای داشتم عشق میکردم سکس با عشقم واااای ازش یکم لب گرفتم دیدم لرزید و بی حال شدبازم ازش لب گرفتم بعد از یکم پریدن داشت آبم میومد حیف بود صحنه رو خراب کنم همون طوری ریختم بین پاهاش کمرم تیر کشید ولو شدم رو زمین بعد یادم نمیاد چ اتفاقی افتاد به خودم اومدم دیدم وااااای منو اون بغل هم خوابمون برده لخت و ساعتم پنجه وای نفهمیدم چطور مریمو بلند کردم که پاشو من باید برم اونم بی حال نفهمید چطور بلند شد چون عینکش تو اتاق دراورد به زور خودشو به اتاق رسوند و منم رفتم دستشویی و بعد اون رفت و سریع حاضر شدیم گفتم تو برو دم نگهبانیه مجتمع تا منم بیام سریع نفهمیدم چجوری بدو بدو خونه رو مرتب کردم و چند دیقه بعد رفتم پیشش یکم بالا تر آژانس بود ماشین گرفتم چون مسیر جفتمون یکی بود باهم رفتیم سوار ماشین که شدیم راننده یه پسر 23 24 ساله بود یه نگاه به قیافه بی حال جفتمون کرد و ی لبخند معنا دار زد و راه افتادیم بعد از این که رسوندم و رفتم خونه مادر بزرگم بهش اس دادم گفتم مرسی که اومدی عشقم دیدم جواب نداد نگو پس یه راست رفته خوابیده بعدا فهمیدم این موضوع رو یکی از بهترین روز هام بود فرداش زود بیدار شدم و درسمو خوندم و رفتم امتحان دادم و تنها درسی بود که 20 گرفتم خیییلی خوش گذشت اولین بار بود که خاطره زندگیمو نوشتم میدونم فحش میدید ولی کاش راهنماییم کنید تا ماجرا و سکس های بعدیمو با مریم بتونم اینجا براتون بنویسم مرسی که وقت گذاشتید و داستانمو خوندید فدای همه بچه های شهوانی نوشته
0 views
Date: April 16, 2024