من اسمم افسانه است و 16 سالمه و میخوام خاطره اولین سکسم را که در 12 سالگی برایم اتفاق افتاده را تعریف کنم من توسط چند تا از دوستام که در مجتمع مسکونی داستم با مسائل سکس از 9 سالگی اشنا شدم چون اونا چند سالی ازمن بزرگتر بودند و خیلی چیزا میدونستند و یکی از اونا در 11 سالگی با پسر خالش سکس داشته و وقتی برایمان تعریف کرد 4 سال بود که پسر خاله در هر فرصتی استفاده میکرد و از عقب ترتیبشو میداد و اونم عادت کرده بود و میگفت خیلی کیف داره و همیشه من کارهاییرا که اونا تعریف میکردند برای خودم تجسم میکردم و تحریک میشدم و با مالش کسم خودم را ارضا میکردم 4سا ل پیش در یکی از روزهای تابستان که برقها قطع بود حوصله ام سر رفته بود از خونه زدم بیرون تا برم تو پارکینگ کمی دوچرخه سواری کنم تا برقا بیاد چون هوا گرم بودو آپارتمان ما در طبقه نهم بود و مجبور بودم از پله ها برم پایین دو طبقه اومدم پایین که پسر همسایه پایین را دیدم جلو در آپارتمانشان ایستاده بود اسمش بهروزه و 15 سالش بود چون رفت و آمد خانوادگی داشتیم کمی با هم خود مونی بودیم سلام کرد و پرسید کجا میری تو هم مثل من حوصله ات سر رفته گفتم آره و میرم کمی دوچرخه سواری کنم تو هم میای گفت نه چون پدر ومادرم خونه نیستن من تنها هستم ممکنه زنگ بزنند اگر نباشم نگران میشن پرسیدم مگه کجا هستند گفت داییم مریض بود رفتند شهرستان پرسیدم چرا تو نرفتی گفت من کلاس زبان داشتم و از طرفی تو شهرستان دلم میگیره خواستم خدا حافظی کنم گفت نرو واستا اینجا با هم حرف بزنیم منم سر گرم بشم خواستم جواب بدم که برقا وصل شد و چراغ راهرو روشن شد و بهروز خوشحال شد و گفت آخ جون خوب شد و بمن گفت داشتم یه سی دی فیلم کارتونی را که خریدم داشتم نگاه میکردم که برقا رفت دوست داری با هم نگاه کنیم منم که کاری نداشتم قبول کردم رفتیم تو و تلویزیون 49 اینچ را روشن کرد و ویدیو سی دی را را راه انداخت و منم که رو کاناپه روبروی تلویزیون نشسته بودم و اونم اومد و طرف دیگه کاناپه نسشت و مشغول دیدن فیلم شدیم فیلم موضوعش دوستی چند پسر و دوختر در یک محله خارجی بود که باهم به مدرسه و پیک نیک و سینما میرفتند و با هم بازی میکردند که بعد از مد تی یکی از پسرا به یکی از دوخترا علاقه مند میشه و از اونجا دیگه موضوع فیلم عوض میشه و رو روابط ایندو ادامه پیدا میکنه و پسره با ترفندهای گوناگون دختره را متوجه علاقه اش میکنه و کم کم دختره هم به اون علاقه پیدا میکنه و همیشه با هم بود ند و یه روز که خانواده پسره رفتند مسافرت پسره نرفت و دختره را دعوت کرد خونشون و تو خونه شروع کردن به معاشقه و رفته رفته تحریک شدند و درحال بوسیدن هم همدیگرو لخت میکردند که این صحنه ها منو تحریک کرد و زیره چشمی نگاه کردم دیدم بهروز هم دستش رو کیرشه وداره از رو شلوار میماله که این صحنه بیشتر تحریکم کرد چون بزرگی کیرشو از رو شلوارش هم پیدا میشد دید و در این حال بلند شد رفت طرف آشپزخونه و چند دقیقه بعد با سینی و دو لیوان شربت اومد تعارف کرد من با تشکر یکی را برداشتم و اونم لیوان دیگه را بر داشت و کنار من رو کاناپه نشست و ادامه فیلم را نگاه میکردیم و لیوان خالی را که رو میز گذاشتم و فیلم جایی رسیده بود که پسره رو دختره دراز کشید و درحال بوسیدن لبا و گردنش و سینه هاشو میمالید که یهو بهروز منو بغل کرد تا بفهمم چه اتفاقی میافته منو مثل برق رو زمین خواباند و رو من دراز کشید تا خواستم داد بزنم لباشو گذاشت رو لبام و محکم مشغول مکیدن شد و تغلای من بخاطر وزن اون و گرفتن دستام بجایی نرسید وگرمای بدن و لباش و برآمدگی کیرش را که رو کسم از رو شلوار فشار می آورد مرا سست کرد و با حالت حشری که داشتم کم کم حال عجیبی توام با لذت به سراغم آمد و وقتی احساس کرد دیگه تقلا نمیکنم دستامو ول کرد و مشغول مالش سینه های کوچک و بد نم شد و صدای نفسام بلند میشد و زمانی بخودم اومدم که منو کاملا لخت کرده و خودش هم لخت شده و رو من دراز کشیده و ممه هامو مبیمالید و میمکید و کیرش را هم میمالید رو کسم منو بیشتر و بیشتر حشری میکرد و من کاملا خو د مو تسلیمش کرده بودم و اون وقتی حشری بونم را دید کنارم دراز کشید و دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش منکه تا اون زمان کیر واقعی را ندیده و لمس نکرده بودم هم کیف میکردم هم میترسیدم که این به این کلفتی و درازی چطور تو این سوراخها ی کوچک میره و کمی اونو فشار داده و مالش دادم اون آخ و اوخش بلند شد و من بر گردوند و پا هامو از هم باز کرد و کیرشو لای کسم گذاشت و چون آبم در اومده بود و لزج شده بود راحت لای اون سر میخورد و خواست بکنه تو کسم که سریع دستمو بردم و مانع شدم و گفت اگه از جلو نذاری از پشت میکنم گفتم از جلو خطر ناکه و از پشت هم دردم میاد وخواستم همان طور بماله لای کپلم تا هر دو حال بیاییم و اون قبول کرد و آبکسم را لای کپلم مالید و روم دراز کشید و مشغول مالیدن کیرش ره لای کونم شد و بعد با انگشت مشغول مالش سوراخ عقبم شد و یواش یواش نوک انگشتشو فرو کرد توش و در حال چرخوندن عقب و جلو میکرد و چون من داشت خوشم میامد مانع نمیشدم و در هر عقب و جلو کردن بیشتر فرو میکرد تا احساس کردم انگشت وستش تا ته توشه وکمی عقبو جلو کرد و این بار دوا نگشتی شروع کرد اینبار احساس درد و سوزش کردم و ناله من را که شنید دو باره کمی از آب کسم را به انگشتش مالید و دو باره ولی به ارامی ا دامه داد تا ته انگشتش را فرو میکرد و دیگه طاقطش تموم شد و انگشتشو در آورد و نوک کیرشو به آب کسم مالید و گذاشت رو سوراخمو با یه فشار تا نصف کیرشو فرستاد تو چنان سریع کرد که اولش متوجه نشدم و لی چنان دردی پیچید تو تنم که جیغ بلندی کشیدم تندی با دستش جلو دهنمو گرفت و افتاد روم طوری که کیرش تا دسته رفت توش که از فرط درد دشتشو لای دندونام فشردم که ناله ای کرد ولی بخاطر اینک صدامو کسی نشنود تحمل کرد تا من شل شدمو ول کردم و کمی رو م دراز کشید و بد نمو مالش داد و گردن و لاله گوشم را بوسید و مکید تا احساس کرد من عادت کردم و داره خوشم میاد شروع کرد به ارامی کمرشو با لا و پایین کردن وای که چه لذتی همراه با کمی سوزش داشت و یه بالش زیره شکمم گذاشت که باسنم کاملا بر جسته شد که راحتتر بتونه بکنه وای که هر چی ادامه میداد و من بیشتر حشری میشدم و سوزش تبدیل به لذت میشد که نمیدانم چقدر طول کشید که حین تلمبه زدن و مالیدن چوچولم من به اورگاسم رسیدم و بیحال شدم و اونم تلمبه زد نشو تند تند کرد و نبض کیرش و گرمای آبشو توی خودم احساس کردم و لذت اولین سکسم دو چندان شد و بعد از کمی استراحت لباسامو نو پوشیدیم و من سریع رفتم خونه تا دوش بگیرم و تا الان در هر فرصتی باهم حال میکنیم و بار دوم مخفیانه ازم عکس گرفته بود که بعدا بهم داد و منم برایتان میفرستم خوش باشید نوشته
0 views
Date: July 26, 2018