سلام من 21 سالمه وسکس زیاد داشتم ولی میخوام اولین سکسمو واستون تعریف کنم همسایه بغل دستیمون که حدودا 15سال رفت وآمد داریم 3تا دختر داره دختر کوچیکش نسیم که هم سن من والان دانشجو در دوران بچگی هم بازی من بود ولی اصلا سکس یا چیز دیگه ای نداشتیم هم بازی سالم حدود 4سال پیش پدرش که ناراحتی قلبی داشت فوت کردو چند روزی بود که خونشون پراز مهمان شهرستانی بود چون رابطه نزدیکی داشتیم بیشتراوقات مادرم واسه کمک اونجا بود منم که همیشه سرچهارراه بابچه های محلمون ولو بودیم فک میکنم حدود 4 یا5 روز از فوت پدر نسیم میگذشت که یک روز بعداز ظهر پاییز حدودساعت 6یا7 مادرم نسیم رو فرستاده بود که بیاد ازخونه ما تخته و ساتور برای خردکردن گوشت بگیره سر چهارراه نشسته بودم که دیدم نسیمودخترخالش که سه چهارسال ازخودش کوچیکتره داره در خونمون درمیزنه رفتم جلو گفت محسن آقامادرتون گفته فلان چیزو بدین ناگفته نمونه چندروزی بود خیلی شهوتی بودمو جلق زیادمیزدم دروباز کردم ورفتم تو نسیمودخترخالش اومد توپله ها منتظرم وایستاد من تا وارد خونه شدم دیدم خونه تاریک به نسیم گفتم بیا من میترسم اونم ی کم مسخره ام کردو تاجلوی ورودی دراومد دخترخالش همون توپله ها واستاده بود تخته گوشت توانباری حیاط خلوتمون بود رفتم درحیاطوباز کردمو دوباره به نسیمگفتم بیادیگه تاریک میترسم درانباری روکه بازکردم نسیم تو نیومد گفتم بیاصندلی رونگهدار تاازروی قفسه برش دارم تااومدم تخته رو بردارم لاستیکای ماشین بابام پدرم راننده ترانزیت که 6 تاروهم چیده شده بود افتاد روی نسیم کاریش نشد فقط بین دیوارو لاستیکها گیرکرد گفت محسن دارم خفه میشم سریع اومدم لاستیکو از پشتش هل بدم که کیرم ناخواگاه چسبید درکونش وای بچه ها کونش خیلی نرم بود کیرم سریع بلند شد الکی به یاستیکها زورمیزدمو میگفتم خیلی سنگین چسبیده بودم به کونش اونم کونشو هل میداد سمت من خلاصه لاستیکارو زدم کنارو دستمو دور کمرش گذاشتم محکم فشارش دادم اونم گفت محسن ول کن الان دخترخالم شک میکنه از رو شلوار داشت آبم میومد که گفت بذار تخته رو ببرم باز برمیگردم پیشت گفتم نه تونمیای گفت قول میدم برگردم خلاصه ولش کردمو رفت منم شهوتم زده بودبالا رفتم جلو در نشستم نیم ساعتی گذشتو باخودم گفتم دیگه نمیاد که دیدم درشون بازشدو نسیم رفت سمت سپرمارکت واصلا به من نگاه نکرد وقتی برگشت بهش اشاره کردم بیا اونم با عشوه گفت خیلی پر رویی جلو خونشون که رسید گفتم بیاکارت دارم تا اومد جلو خونمون جلو دهنشو گرفتمو بردمش توخونه از روشلوارشروع کردم مالوندنش جندثانیه که سینه هاشو مالوندم بادوتادستش دستمو که جلودهنش بود زدکنارو گفت خوب دهنمو ول کن مانتوشو در آوردم خوابوندمش روزمین اونم شهوتی شده بود سرتون درد نیارم هرکارش کردم ازپشت بهم نداد ولی دوکمر لاپایی کردمش یکبار از جلو یکبارم ازپشت خیلی دوس داشت کسشو فشار بدم خلاصه یک نیم ساعتی حاکردیمو بعدرفت خونشون از اون به بعد دیگه هیچ موقعیتی پیش نیومده الانم که دانشجوی همش واسش خاستگار میاد این اولین سکس من با دختر بود که خیلی حال داد امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته
0 views
Date: August 5, 2018