من سهیل هستم و ۲۰سالمه اول از همه باید بگم من چند مدته تو این سایت عضوم و داستانها رو میخونم اما همیشه اخر داستان ها میبینم همه فحش میخورن، من ادم انتقاد پذیری هستم اما علکی گیر ندین و بخاطر اینکه فحش نخورم کاملا داستان رو واقعی مینویسم.. بذارین از اینجا بگم که من قیافم خوبه بینیم عملیه و به قول دوستام قیافم دخترونه ست البته از جهت ظرافت، همه چی از ترم اول شروع شد که من رفتم دانشگاه.. جو دانشگاه خیلی خیلی منو تحت تاثیر گذاشت و دوستای اهوازیم منو تحریک میکردن که یه دوست دختر خوب و تمیز و درست حسابی تور کنم، وسط ترم بود ساعت ۹ رفتم دانشگاه و یسره رفتم بوفه یه چیزی بخورم.. از بوفه میامدم برم کلاسم چون ساعت ۱۰ تا ۱۲ کلاس داشتم که چشمم افتاد به یه دختره. من یه چیزی میگم شما یه چیزی میشنوین قدش کوتاه بود تپل نبود اما لاغر هم نبود با یه مانتو مشکی داشت میومد سمت بوفه – به خودم گفتم خاک تو سرت سهیل اگه نتونی تورش کنی. دختره با دوستش بود منتظر شدم تابیاد بیرون وقتی اومد دیدم دوستشم همراهشه رفتم جلو در بوفه و نزدیک درخت بهش گفتم ببخشید، نگاهم کرد گفت با منی گفتم اره میشه چند لحظه وقتتونو بگیرم نگاه دوستش کرد و خندید و اومد جلو گفت بفرمایید گفتم حقیقتش کار واجبی باهاتون داشتم و اینجا هم که نمیشه حرف زد اگه میشه شماره تونو بهم بدین من تماس بگیرم باهاتون درموردش حرف میزنم.. با خنده گفت میخوای باهام دوست بشی، منم گفتم نه نه اصلا تو این حرفها نیست و راجع به یه چیز دیگه ست… خلاصه سرتونو درد نیارم شمارمو زد تو گوشیش گفت خودش تماس میگیره و منم تو کونم عروسی شد رفتم سرکلاسم. باخودم گفتم حتما میذاره ۲-۳روز دیگه میزنگه و به درسم گوش دادم که دیدم گوشیم زنگ خورد و شماره ناشناس افتاد رفتم بیرون کلاس و جواب دادم. بخدا تا گفت الو سلام فورا شناختمش ولی به روی خودم نیاوردم وگفتم سلام بفرمایید گفت من شمارتونو تو دانشگاه از کسی گرفتم و میخوام باهاتون دوست بشم. گفتم متاسفم من خودم کسی رو دوست دارم و امروز صبح باهزار بدبختی بهش شماره دادم و نمیدونم حتی چطوری علاقه م رو بهش بگم اگه زنگ زد. گفت جدا بهش علاقه مندی گفتم اره لطفا زنگ نزنید من منتظر تماس اونم گفت اگه بگم من همونم چی گفتم باور نمیکنم گفت مگه روبرو بوفه بهم شماره ندادی گفتم ااااااا پس تویی گفت اره مچتو گرفتم کلک حالا بگو ببینم از کی به من علاقه مند شدی منم که خودم ترم اولم بود به کس شعر گفتم از ترم پیش تاحالا گفت پس چرا هیچوقت پا پیش نذاشتی گفتم خب ترسیدم منو نپذیری ولی امروز دلمو زدم به دریا.. اسمش هانیه بود، من و هانیه تا ۲هفته هرروز همدیگه رو تو دانشگاه میدیدیم ولی از دور چون حراست های دانشگاه ما ادم های کس کشین.. یه روز بهش گفتم خب چرا نمیای خونه من گفت من از خونه دانشجویی میترسم گفتم من همخونه ای ندارم چون اخلاقم خاصه همخونه ای نمیگرفتم و بابام برام خونه اجاره کرده بود، خلاصه روز ولنتاین اوردمش خونه و برام یه گل قرمز خریده بود و یه ارایش غلیظ کرده بود. اومد تو منم تیشرت تنم بود با شلوارک بارسلونا.. اومد و نشست و کامپیوتر رو روشن کرد و داشت درایوها رو یکی یکی ورانداز میکرد. منم رفتم اشپزخونه تا گل رو بذارم تو اب و واسه هانیه شربت اوردم، بهم گفت مشروب داری گفتم اره اما گرمه تازه خریدم گفت عیب نداره بایخ میخوریم. یه بلک وایت داشتم باز کردم سوپاپشو و تو لیوانی که یخ ریخته بود براش ریختم و با کالباس خوردش. واسه منم هانیه ریخت و خوردم… بعد از خوردن چند پیک مشروب گفت برام یه فیلم بذار منم فورا شصتم خبردار شد که چه فیلمی و رفتم تو درایو سوپر و یه فیلم توپ وحشی براش گذاشتم و زووووم شده بود تو مانیتور منم از پشت رفتم و بغلش کردم و سینه هاشو میمالیدم.. گفت ماساژم بده و منم با دل و جون گفتم چشم تاپ صورتیشو دراوردم و خوابوندمش و شلوارشم دراوردم و خوابوندمش به شکم و ماساژش دادم. حین ماساژ ازش پرسیدم هاننیه ی من جاهای حساسش کجاست گفت اگه میتونی خودت پیداکن منم گفتم پس بذار بگردم، و رفتم و لاله ی گوششو خوردم. زبونمو با فشار میکردم تو سوراخ گوشش. من دخترای زیادی رو کردم اما همه از کون و بلدم فورا نقاط حساس یه دخترو دربیارم، وقتی سوراخشو خوردم داد کشید و منم زبون میزدم و از پشت قفل سوتینشو باز کردم و سوتینشو دراوردم و از پشت دستامو بردم سمت سینه هاش و اونارو چنگ میزدم تا وقتیکه از پشت ازش لب گرفتم و من عاشق سکس وحشیم واسه اینم خوابوندمش به کمر و فورا تیشرت و شلوارکمو دراوردم و روش خوابیدم و سینه هاشو خوردم. نوک سینه شو زبون میزدم و کامل سینه شو مک میزدم که تو دهنم جابشه دیدم داره با کس رو کیرم عقب جلو میکنه و چشای خمارش داد میزد مست مسته… رفتم پایین تر و رو شکمش لیس میزدم و یواش شورتشو دراوردم و کسش خیس خیس بود اول با دستمال تمیزش کردم بعد نوک زبونمو کشیدم رو چاک کسش و شرو کردم به خوردنش.. هانیه داشت با کسش بالا پایین میشد و جیغ میزد میگفت زبونتو تا ته بکن توششششش بکنننننننن. منم تحریک میشدم و زبونمو تا حلقم میکردم تو کسش که دیدم پاهاش دارن میلرزن فهمیدم ارضا شده.. و یخورده سست شده بود رفتم و ازش یه لب کوچولو گرفتم و شورتمو دراوردم و خوابیدم حالا هانیه بود که افتاده بود به جون کیر منو کیر ۱۸سانتی منو نصفش تو دهنش بود و میمکید معلوم بود حرفه ایه.. کم کم حس کردم داره ابم میاد بهش گفتم بخواب دیدم رو به کمر خوابید و پاهاشو داد بالا گفتم مگه میخوای بدبختم کنی گفت نه عزیزم قبلا رات باز شده منم اعتماد نکردم و انگشت وسطمو کردم توش دیدم بلهههههههه هانیه خانم پرده نداره اما حالا یه مشکل بود اونم اینکه من شنیدم کس اب رو زود میاره.. منم تااونموقع کس نکرده بودم. رفتم یه قرص ترامادول خوردم و اومدم یخورده باهاش وررفتم تا قرصه تاثیر کنه بعد خوابیدم روش و سرکیرم رو گذاشتم رو سوراخ کسش که دید. هانیه اومد جلو و کیرم رفت تو کسش و گفت جووووووننننننن ارههههههههه بکننننن ماله خودته ارههههههههه و جیغ کوتاه میکشید و منم تلمبه میزدم و تندتر و تندترووو تندتر عقب جلو میکردم. بهش خیلی حال میداد بهش گفتم برگرد به عقب اونم برگشت و منم از پشت گذاشتم تو کسش راستش چون کس بهم مزه داد دیگه از کون نکردمش و از پشت کردم تو کوسش و تلمبه میزدم با دستام موهاشو پیچوندم دور دستم و مثل اسب سواری محکم میکردمش و با اون یکی دستم محکم میزدم رو کونش تلمبه میزدم… یه لحظه احساس کردم ابم داره میاد گفتم هانیه داره میریزه گفت بذار بیاد قرص خوردم بریززززززززز اب میخوام کسم جر خورده ابتو بده سیر شه و داد میزدیه لحظه همه ی کمرم تو کوسش خالی شد.
0 views
Date: May 3, 2018