اولین سکس عمرم با پریسا

0 views
0%

من خارج از ایران زندگی میکنم و تصمیم گرفتم خاطرات سکس هایی که توو ایران داشتمو از این پس دونه دونه براتون بنویسم اولین خاطره ای که میخام براتون بگم مربوط میشه به اولین سکس من در سن 16 سالگی خونه ی ما دوبلکس بود و از پنجره ی اتاق من خونه ی همسایه پشتی کاملا مشخص بود خونه ای که تازگیا یه خونواده ی جدید اومده بودن تووش که دو تا دختر هم داشتن دختر بزرگه دانشگاه میرفتو دختر کوچیکه تقریبا 14 سالش بود من از وقتی اینا اومده بودن کارم این بود که کیشیک بکشمو لباس عوض کردن اینا رو دید بزنم تا جایی پیش رفت این کارم که تصمیم گرفتم با دختر کوچیکه که اسمش پریسا بود دوست بشم چند روزی تو محل پرسه زدم تا کامل دستم اومد که چه ساعتی از مدرسه میاد و کجا خارج از محل میتوونم گیرش بیارم یه روز یه شماره تلفنمو رو یه کاغذ نوشتمو همین که موقعیت مناسب گیر آوردم بردم دادم بهش جز مدرسه هیچ جا نمیرفتمو همش خونه میشستم تا ببینم زنگ میزنه یا نه اخه این خاطره واسه وقتیه که موبایل نبود هنوز چند روز گذشت خبری نشد اینبار نامه ای نوشتمو کلی التماس که بهم زنگ بزن تورو خدا نامه رو بهش دادمو اومدم از پنجره کیشیک کشیدم ببینم نامه رو میخونه یا نه که دیدم نشست تو حیاط خ نشونو ناممو خوند منم یه آهنگ گذاشتمو واسه اینکه جلب توجه کنم صداشو زیاد کردمو وایسادم پشت پنجره طوری که منو ببینه نامه رو که خووند یه نگاه به من انداخت و یه بوس برام فرستاد آخ که چه قندی توو دلم آب شد از فرداش کارمون پرسه زدنای یواشکی توو کوچه پس کوچه های محل بود اونم با ترس و لرز که یه وقت آشنایی نبینتمون بدجور قاطی کرده بودم همش دلم میخاست یه سکس باهاش بکنم آخه من از همون اول خیلی هات و وحشی بودم یه روز اومدم خوونه و فهمیدم آخر هفته عروسیه یکی از بچه محلامونه ناخود آگاه نقشه ی آوردن پریسا به خونه افتاد توو ذهنم هر روز که میدیدمش توو گوشش میخووندم که شب عروسی جفت خونواده هامون چون هم محلی هست طرف و دعوتشون کرده حتما میرن عروسی خونواده ی من که میدونن من عروسی نمیرم کلا تو هم بگو امتحان داری یا مریضی و نرو اصلا به حرفای من و التماسام توجه نمیکرد تا درست همون روزی که شبش عروسی بود من دل رو زدم به دریا و با هزار ترس و لرز یه گوشه ی دنج که رسیدیم یه لب حسابی ولی کوتاه ازش گرفتم کلی خجالت کشید تند تند راه افتاد به سمت خونه توودلم گفتم هیچی امشب دیگه عمرا بیاد رفتمو افتادم یه گوشه توو خوونه منتظر که شب بشه خوونواده برن و من بشینم یه فیلم سکسی ببینم حداقل شب شد و تنها شدم تا اومدم برم سراغ جا ساز فیلمام دیدم تلفن زنگ میزنه رفتم برداشتم پریسا پشت خط بود گفت آرش تنهایی گفتم آره گفت چیکار کنم منم که حول شده بودم گفتم بدو بیا درو میزنم زود بیا توو کسی نبینه نفهمیدم چی شد که وقتی به خودم اومدم خودمو پریسا رو دیدم که وسط اتاق خوابم داشتیم به شدت از هم لب میگرفتیم تازه کار بودیم ولی خیلی هات بودیم و هرجوری که به ذهنمون میرسید از هم لب میگرفتیم من روسریه پریسا رو آروم از سرش کشیدمو بغلش کردم زیر گوشم آروم گفت آرش فقط سکس نکنیم من که اصلا نمیتوونستم جلو خودمو بگیرم گفتم میدونم واسه چی میگی سکس میکنیم ولی قول میدم تووش نکنم دوباره ازم قول گرفت و من نشوندمش رو تختمو شروع کردم به خودن لباش و در همون حال دکمه و زیپ شلوارمو لاز کردمو دست پریسا رو گرفتمو گذاشتم رو کیرم که دیگه حسابی بزرگ شده بودو داغ پریسا از بس حشری شده بود طوری کیرمو محکم گرفت توو دستش که کم مونده بود دادم در بیاد من که یه گوشه ی ذهنم به ساعت و گذر زمان بود شروع کردم به باز کردن دکمه های مانتوی پریسا بلوز تنش بودو اونو هم درآوردم دل توو دلم نبود سینه هاشو که بارها وقتی از حموم میومد بیرون من از پشت پنجرع دید زده بودمو دیده بودمو از نزدیک ببینم آروم سوتینشو باط کردمو دیدم سینه های سفت و کال و سفیدش فقط میگن مارو بخور اینقد محکم و طولانی خوردم سینه هاشو که قشنگ اطرافشون کبود شده بود ازش خواستم کیرمو بخوره نه نگفت ولی وقتی خواست بخوره نتوونستو عق زد منم اصرار نکرمو خوابوندمش رو تخت پاهاشو چسبوندم به همو خابیدم روش کیرمم کردم لای پاش طوری که به کسش کشیده میشد یه کم که تلمبه زدم دیدم از شدتفشاری که واسه ارضا شدن داره بهش میاد کل تنش داره به شدت میلرزه همین که دیدم میخواد ارضا بشه بلند شدمو رفتم لای پاهاشو شروع کردم به خوردن کسش ناله میکرد ناله هایی که خود به خود منو به وحشی تر شدن دعوت میکرد وقتی زبونمو رو کس بی موش میکشیدم لطافتی داشت که دلم نمیخواست از خوردنشون دست بکشم در یک لحظه بدن لاغر و کشیده ی پریسا به شدت لرزیدن گرفت دستاشو توو مووهای فر فریش چنگ انداخت خودشو از کمر بلند کرده بود و تمام بدنش منقبض شده بود از ته گلو با صدایی که معلوم بود داره خفه میکنه تا کسی نشنوه جیغی کشیدو زیباترین لحظه ی سکسم با پریسا همین لحظه بود که ارضا شد و دهنم پر از آبش شد کسش متورم شده بود ولی با این خیلی کوچولو و سفید بود پاهاشو گذاشتم رو شونه هام فک کرد میخوام بکنمش گفتم نترس نمیکنم توو کیرمو گذاشتم رو کسشو لای چاکش عقب جلو کردم تا آبم بیاد توو ذهنم داشتم فک میکردم که بعد از یه استراحت برم توو کار اینکه از کون بکنمش ولی وقتی آبم اومد و ریختمش رو کسش اینقد عصبیو ناراحت شد که جیغ میزد اینارو از رو من پاک کن منم که میخواستم زورتر آرووم بشه زود تمیزش کردمو اونم با عجله لباساشو پوشید و به حال قهر رفت خونشون من اون شب هم از حالی که کرده بودم توو فضا بودم از طرفی هم توو شوک بودم که چرا نشد نقشه ی کون کردنمو اجرا کنم زیاد به این موضوع که پریسا ناراحت شده فکر نکردمو گفتم فردا آروم میشه ولی دیگه از فردای اون شب کم محلی های پریسا و بهونه آوردناش واسه اینکه با من بیرون نیاد شروع شد و من آخر هم نفهمیدم چرا اینقد به این موضوع واکنش نشون داد و بدش اومد راستش منم آدم ناز کشی نیستم به اون صورت بعد از یه هفته که دیدم کوتاه نمیاد دیگه بیخیالش شدم نظراتتون رو بگید لطفا تا ببینم نوشتن خاطراتمو ادامه بدم براتون یا نه نوشته

Date: October 16, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *