اولین سکس مانی با پسر همسایه

0 views
0%

سلام داستان از اونجا شروع میشه که من یهویی مسیر زندگیمو عوض کردم البته خودم زدم به سیم آخر اسم من مانی هستش و اون کسی که باهاش سکس انجام دادم پسر همسایمونه که 3 سالی از من کوچکتره اون و من همیشه با هم بودیم البته از اول بچگی مون ولی حسی نداشتم راجبش تا یه چند ماه مونده بود که یه حس های بگیرم راجب گی و شیطنت کردنش اون روز من بودم بیرون خونه و پیش دوستامون سر خیابون یه سری حرف های از سکس و گی اینا به میون اومد تقریبا سر ظهر بود که من ازشون جدا شدم که برم برا ناهار یهو فهمیدم که ناهار خونه اونا هستیم کلا دو سه تا دروازه فاصلمون بود رفتم خونشون دیدم خیلی مونده تا ناهارشون حاضر شه دیدم پسر هماسایمون داره با کامپیوتر بازی میکنه گفتم چخبر اینا گفت سلامتی من تا اون موقع اصلا از در سکس و فیلم نگاه کردن اینا باهاش حرف نزدم هیچ فقط یا به میون میومد به شوخی تو جمع ما سریع عوض میکردم خلاصه اون روز نمیدونم چی شد یکی انگار بهم گفت احمق تو چرا همیشه فرار میکنی از اینجور حرفا مگه از بقیه چی کم داری باورتون نمیشه اینو هم بگم دقیقا یه سال قبل من و اون وچند نفر دیگه بودیم خونمون تقریبا همسن بودیم یکی از دوستام یه شیطون بود و حرص منو درآورده بود یه پیش اینا عکس سکسی از اینترنت نشون میداد میگفت هی بببین من حرص میخوردم اونا هم خنده میکردند من آدم مذهبی نیستم اما بعضی وقتا جق میزدم ولی دلم نمیخواست کسی بدونه سرتونو درد نیارم من اون کلا همون قضیه بود منظورم پارسال بود ولی روز انگار همه چیز جور شده که منو اون با هم شروع کنیم گفتم راستی فیلم چی داری گفت سکسی یا احساسی خندید من یخورده طبق عادت سرخ شدم رفت تو پوشه ها اینا سکسی رو گذاشت و منم تو دلم گفت خاک تو سر من که تو رو داره دست میندازه یهویی یادم اومد که از پسرخالم یه باهاش صمیمی هستم و فقط گاهی از اون فیلم میگیرم 7 دی ویدی فیلم گرفته بودم که ریخته بودم تو سیستم گفتم یه لحظه میریم خونمون گفت برا چی گفتم میخوام رو تو کم کنم گفت تو چی گفتم تو فیلم گفت تو گفتم مگه من چمه گفت ببینیم و تعریف کنیم رفتیم خونمون نشستیم رو صندلی کنار هم روشن کردم سیستمو رفتم تو پوشه ها فیلم رو که زدم کیفیتش و که دید کف کرد رسیدم به یه فیلم که یه پسر با یه زنه نمیدونم مادرش بود یا یه از اعضای خانوادش گل آورده بود یه شاخه من زدم جلو کلا جلو میزنم همیشه عادتمه دیدم اون داره زوری اونو میکنه زدیم بعدی گفت نه بزار همون باشه گفتم نه اصرار کرد گفتم باشه گفتم یچیزی میتونم بپرسم گفت چی گفتم کیرت چند سانته گفت چی تعجب کرد گفتم میتونم ببینمش داشت شاخ در میاورد قلبم داش تند تند میزد نبض گلوم داشت منو داغون م یکرد خشک شده بود گلوم ترسیده بودم گفت ای ول کن من شنیده بودم که اگه یکی با کیر یکی ور بره یا با رون پاش بازی کنه اون تحریک میشه خواهش کردم البته یخورده سیخ بودش مال اون گفتم جون من درش بیار درش آور تغریبا اندازه من بود داشتم باهاش ور میرفتم گفت ول کن گفتم جون من تو برای منو دست میزنی یجوری شد خلاصه کم آورد گفتم برا جق میزنی داشت پا میشد گفتم خدایش به کسی نمیگم که دروازمون رو زدن منو اون ترسیدیم مادر اون بود که اومده بود بگه بریم ناهار چجوری بگم هردوتامون سیخ کرده بودیم بهش گفتم کیرتو بذذار روی بند شلوارت منم رفتم درو زدم مادرش فکر کنم شک کرده بود او ن روزو یادم میاد ترس برم میداره مادر اومده بود کلی دری بری گفته بود به اون منم نشستم سر سکومون و یه لحظه که به اون نگاه کردم دیدم سیخ کردنش یخورده معلومه مادرش در محکم بست و رفت رفتیم نشستیم دباره پخش فیلم شروع شد و اونم شرع کرد برام ور رفتن من هم با کیرش ور میرفتم اون نا راحت میشد نمیدونم براچی تا اینکه دست مال رو بداشتم گفتم داره آب میاد گفت مراقب باش زمین نریزه گفتم باشه یهویی آبم اومد و اونم هی بالا پایین میکرد دستشو گفتم بسه پدرم دراومد تا چند روز داشتم خودمو سرزنش میکردم که چرا این کار و کردم درباره من چی فکر میکنی اینا شروع ماجرا بود نوشته

Date: August 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *