اولین سکس من با خانم فیزیک

0 views
0%

سلام من معین هستم حدودا چهارمین باره که مینویسم ولی هر بار به دلیلی موفق به ارسال نمیشم پس لطفا بهم فوش ندین چون خیلی بدبختی کشیدم مرسی من معین هستم ۱۷ ساله که مثل همه ی پسرای دیگه منم یه آدم تنبل هستم که درس نمیخونم برای همین من توی کلاس های فیزیک و ریاضی بیرون ثبت نام کردم که درسم بهتر بشه معلم ریاضیمون یه مرد گوه هستش که وقتی فکرش رو میکنم عنم میگیره پس بیخیال ولی معلم فیزیکمون یه خانوم خیلی خوشگل و متشخص هستش که حدودا ۲۷یا۲۸ سالشه البته شوهر و بچه هم داره شوهرش والیبالیست هستش و برای مسابقات از شهر رفته و خیلی وقته که برنگشته و این هم بگم که ما توی کلاس فیزیک ۶ نفر بودیم کن به پلیل اینکه من دیر ثبت نام کردم برای من و یه نفر دیگه کلاس های فوق العاده گذاشتن تا به بقیه برسیم اون شخصی که مثل من به کلاس های فوق العاده میاد یه آدم پول دار بی غم هستش که اصن نمیاد سر کلاس ها و همیشه میپیچونه ولی من چون پدر و مادرم دارن طلاق میگیرن و بخاطر فشار زیاد زندگی کار میکنم و البته توی ورزش کشتی هم هستم و مقام هم آوردم خلاصه بدن خیلی رو به راهی هم دارم کیرمم نمیخوام اقراق کنم پس اندازه عادی داره نه خیلی سفیده و نه سیاه عادی عادی هستش بریم سر اصل داستان یه بار که داشتم میرفتم سر یکی از کلاس های فیزیکم وقتی رسیدم منتظر موندم تا معلممون بیاد خلاصه موندم تا دیدم اومد لامصب نمیدونین چه کسی شده بود یه مانتوی سیاه خیلی چسبون با شلوار جین لوله تفنگی خیلی تنگ تر که کونش میخواست بیفته بیرون با یه شال زرد خوشگل با آرم بزرگ ورساچ ضمنا کلید کلاس ها هم دست دبیر هاست که کسی نتونه بی اجازه بره داخل معلمه ازم پرسید فلانی کو همون یارو بچه پولداره که با من میاد کلاس منم به شوخی گفتم تو جیبم من از کجا بدونم اون هم به منشی گفت که دیگه نظاره اون بیاد سر کلاس ها بعدش رفتیم طبقه بالا سر کلاس نشستیم و داشت درس میداد که فصل چهارم فیزیک رو تموم کردیم برنامه ریزیمون اینطوری بود که جلسه جلسه درس ها رو بدیم نه اینکه تو یه جلسه دوتا درس بدیم اون گفت ای بابا فصل چعارم تموم شد خب چیکار کنیم بهتره بریم فصل پنج منم گفتم خانوم تورخدا امون بهم بده کی حوصله داره آخه اون هم گفت خب میگی چیکار کنیم باید ساعتمون پر بشه خب منم بهش گفتم خب سر کلاس میمونیم کسی نمیفهمه که اون هم گفت ای بابا از دست شما پسرای تنبل بیا اینجا ببینم و دوباره نشست از فصل چهارم تمرین حل کردن وضعیت من و اون طوری بود که رخ به رخ هم بودیم بینمون فقط میز معلم بود از اون میز دو نفری استفاده میکردیم بعدش من هی بهانه گرفتم که خانوم نمیبینم سر و ته هستش و اون هم هی جزوه رو این ور و اون ور میکرد میدید که هم خودش اذیته هم من البته من واقعا نمیدیدم بهانه هام الکی نبود بدجور عصبی شد گفت حضرت آقا بیا بتمرگ اینجا کنار من منم تو دلم گفتم جووووووون اومدم عشقم رفتم نشستم و داشت تمرین حل میکرد ولی خیلی خیلی عصبی بود با اینکه هنوز تو فصل زمستون ۹۴ بودیم ولی هوای شهرمون گرم بود با این حال شوفاژ ها روشن بود خودش هم خیلی عصبانی و کلافه بود اگه میتونست حتی من رو هم کتک میزد دیدم بدجور کلافه س گفتم خانوم حالا بعدا درس میدیم این مباحث هم قبلا گفتین خب اون هم خودکار رو ول کرد رو میز گفت خب چیکار کنیم با حالت خیلی عصبی و کلافه منم گفتم خانوم از چی عصبانی هستی اگه میخوای بیا یه راند من رو کتک بزن خلاص بشی اون یه پوزخند زد و گفت ولم کن بابا منم کلیک کردم روش گفتم بگو دیگه جدی میگم باور کن من آدم راز نگه دار و خوبی هستم گفت بابا عصبیم فعلا ولم میکنی منم نمیدونم جسارت از کجای کونم پیدا کرده بودم هی میگفتم نه جون من بگو دیگه گفت برو بابا هنوز بچه یی هیچی درباره بزرگترا نمیدونی منم گفتم مطمئن باش من چیزایی میدونم که تو نمیدونی دیگه حسابی به پر رویی و روداری من پی برده بود گفت بابا ول کن واقعا اعصاب ندارم با این کلمه ول کن میخواست من رو از سرش باز کنه ولی باز هم گفتم بابا بگو دیگه چرا ناز میکنی اون هم گفت بابا خب شوهرم رفته مسابقات والیبال سه هفته س نیومده بقیه حرفشو نزد منم گفتم چیه دلت براش تنگ شده یا دلت برا چیزیش تنگ شده با این جمله خودم کونم پاره شد گفتم اوف معین چه سوتی دادی به گا رفتی اون هم با یه حالت خاص نگام کرد البته هر حالتی بجز شهوت و خوشحالی بیشتر شبیه عصبانیت داشت گفت خیلی پرو شدی جدیدا معین گفتم بابا رک و مستقیم خیلی ریلکس بگو کسی نمیفهمه خودت هم راحت میشی خب اون هم بریده بریده گفت خب اون رفته منم نیاز هایی دارم که باید براورده بشه گفتم یه چیزی تو مایه های نیاز های جنسی گفت اوهوم با خودم گفت اوف عجب دختر هات و باحالیه گفتم الآن نکنمش بعدش دیگه فکر خیال ها منو میکنه نمیدونستم از کجا شروع کنم به سره چشم به لباش و رژ قرمز آتیشیش بود با خودم فکر میکردم اگه گوه زیادی بخورم بگا میرم ممکنه به خانواده ام خبر ذاده بشه رسوا میشم بی حیثیت میشم بدبخت میشم و فلان و بهمان آقا این عالیجناب ما هم داشت شلوارو جر میداد فک کنم یه نگاهی هم به کیر ما مینداخت آخه شلوار منم خیلی تنگ بود همینطوری وقتی کیرم لالا میکرد هم معلوم بود دیگه نخواسته الآن که وحشی و سرکش شده هی میخواستم برم لباشو بگیرم ولی نمیتونستم گردنم قفل کردن بود نمیشد برم اصن میترسیدم که یهو اصن خودمم نفهمیدم چی شد فک کنم شیطون یکی با لگد از تو سرم یهو رفتم لبامو گذاشتم رو باش تموم وجودم یخ کرد سکته کردم تموم زندگیم از جلو چشمم گذشت فهمیدم به گا رفتم و بدبخت شدم با خودم میگفتم معین منتظر چندتا چیز باش اول یه سیلی محکم دوم کلی فوش و بد بیراه سوم رسوا شدن تو خانواده تو همین فکرا بودم که یه روزنه نور امید تو اون تاریکی بیرون زد حس کردم داره لباشو تکون میده و بعله خانوم اقدر حشری بود که از دست خودش در رفته بود یه دیقه بهش گفتم چیکار کنیم گفت هر کاری میخوای بکن ولی راضیم کن خواست بره در اتاق رو قفل کنه که یادم افتاد که من بدجور زود انزالم راضیش نمیتونم بکنم گفتم یه دیقن وایسا عین نور رفته بیرون یه جا که خیلی به اونجا نزدیک بود داروخونه بود من با یکی از کار کن هاش آشنا بودم که البته قضیه ی طولانی داره منم سریع رفتم در گوشش گفتم کاندوم و اسپری میخوام فقط تورخدا سریع اون هم منو دید که چقدر قرمز شدم و وضعم خرابه از یه جایی بهم یه بسته کاندوم هلو و یه ژل داد بهم گفت این بهتره گفتم چند میشه گفت تو برو بعدا دوبرابر باهات حساب میکنم منم اون موقع هیچی حالیم نبود فقط دویدم و برگشتم اونجا دیدم اون خانوم سکسی ما همونطور نشسته تا رفتم در رو قفل کرد گفت اینا چیه گفتم وسایل رضایت شما یهو عین وحشی ها یقمو گرفت چسبوند به دیوار لبامو داشت میخورد خیلی برام عجیب بود برعکس شده بود فکر کنم اگه همونطوری پیش میرفت من رو هم میگایید خلاصه پیچیدیم به هم دیگه لب هام کبود کبود شده بود گفتم چیکارم کردی گفت خفه بابا دکه های پیرهنم رو باز کرد رسید به شیش تیکه ام باور کنین اقراق نمیکنم ولی عضله های شکمم تو حالت عادی معلوم هستن شرو کرد به لیسیدن و بوس کردن تیکه هام و عضبه های سینه تم رو هم میخورد باور کنین کاملت جای من و اون برعکس شده بود دکمه های شلوارمو جوری باز کرد که یکی از دکمه هاش افتاد گم شد نشست رو زانو هاش و عالیجنابم و سپه سالارهاش پریدن بیرون رو کیرم و یه ماچ کرد جوری که انگار داره لب میگیره از کیرم گفتم چیکار میکنی تیکه تیمه ام کردی گفت من عاشق سکس وحشیم منم گفتم آره گفت آره منم گفتم باشه پس کیرم رو کردم تو دهنش و سرش رو با دستام گرفتم و تو دهنش تلمبه های آروم چ کویچک میزدم اونم سرش رو آزاد کرد از دستام و خیلی وحشیانه برام خوردش بعد از اینکه یکم خوردش چند بار تا ته حلقش برد بعد حلق عادت کرد و کیرم تا خابه کرد تو دهنش خیلی خوب میخورد جالب اینجاست که اون هنوز حجاب کامل رو داشت منم شالش رو برداشتم کلیپسش هم باز کردم وای چی میدیدم مو های بورش انقدر بلند بود که رو زمین هم افتاد گفت مو هام تا زیر کونمه عزیزم منم گفتمو وای موهاش رو تو صورتش میریختم و حال میکردم بعد سرش رو به دیوار تکیه داد گفت تا ته تلمبه بزن منم گفتم مطمئنی گفت بزن دیگه کسکش منم کیرم تا خایه کردم تو حلقش و هی تلنبه میزدم تا اینکه آبم داشت میومد گفتم داره میاد خواستم درش بیار که کونم رو محکم گرفت و واسم ساک وحشی زد و قتی آبم اومد همه آبم رو جوری میک زدم که مغزم از تو کیرم ریخت تو دهنش بعدش وقتی مطمئن شد همه ش رو خورد بلندیش کردم و لباش رو گاز گرفتم جوری که گفت آی وحشی کسکش لبم پاره شد کل لباساش رو در آوردم شرط و سوتین سفیدش رو بدون در آوردن کندم سایز سینه ش رو دیدم لامصب ۷۵ بود منم افتادم به جون ممه ش گفت صبر کن از تو کیفش یه بسته بیسکویت کاکایویی آب شده در آورد و مالید به لبا و ممه هاش منم دیگه همه ش رو زخو کردم از پس گاز گرفتم میک نمیزدم گاز میگرفتم دیگه از درد داشت میمرد از بعضی جا های ممه ش خون میومد منم یکم از ژل مالیدم رو سر کیرم کاندوم رو باز کردم دیدم لامصب خارداره منم سینه هاش رو گذاشتم رو میز ولی باز هم سر پا بود فقط خم بود کل بالا تنه ش رو چسبودنم به میز بعد کردم تو کسش واقعا واقعا تنگ بود فقط آه و اوه راه انداخته بود منم حال میکردم با مو هاش مو هاش رو از پشت گرفتم دو دستم ویچیدم و میکشیدم عین اسب هی سیلی میزدم در کونش اون هم واقعا دردش گرفته بود ولی چیزی نمیگفت میگفت محکم تر کسکش منم وحشی در تلمبه میزدم دیگه بدجور ارضا شد ولی من هنوز اول راه بودم حین تلمبه زدن انگشتش میکردم تا راه عبور عالیجناب به کونش باز بشه اون که فهمیدم بود نقشه ام چیه با بیحالی گفت نکن درد داره گفتم کس نگو کیرمو از کسش در آوردم کاندوم رو در آوردم بدون اینکه چیزی بگم تا ته کردم تو کونش یه جیغ کشید که خودم کر شدم گفتم خفه جنده از گوشه کونش داشت یکم خون میومد ولی من بازم تلمبه میزدم حس کردم داره آبم میاد در آوردم آبم رو ریختم رو کمر و مو هاش البته بیشتر مو هاش بعدش مو هاش رو کردم تو دهنش تا آبمو بخوره دوباره کاندوم جدید گذاشتم و کردم تو کسش ولی این بار روی میز کامل به پشت دراز کشیده بود و پا هاش رو باز کرده بودم منم موهاش رو طبق معمول ریختم تو صورتش هی تلمبه زدم که حس کردم داره میاد اون هم گفت داره میاد جفتمون تو فضا بودیم هیچی حالیمون نبود اصلا خواستم بدم بخوره که پاهاش رو دور کمرم حلقه کرد و همه ش ریخت تو کسش منم تنبیه ش کردم و هی چک زدم به ممه هاش اون گفت عاشقتم معین تو خوب ارضا میکنی منم گفت بیا بخورش با جنده خواست بشینه که گفتم نه من دراز میکشه دراز کشدم و اومد کیرمو شروع به خوردن کرد بعد سرشو گرفتم سه یا چهارتا تلمبه محکم محکم تو دهنش زدم که حالش بد شد و شروع به سرفه زدن کرد گفتم چی شد جنده هموز مونده اون پشتش به من بود و داشت سرفه میکرد کونشو قمبل کردم و دوباره کردم تو کونش حس کردم دیگه برا بار آخر داره میاد گفتم برگرد اونم برگشت همه ش رو پاشیدم تو صورت نازش لعنتی حسابی آب داشتم چون خیلی وقت بود جق نزده بودم دیگه اونم حس نداشت منم خس نداشتم افتادیم تو بغل هم یکم خوابیدیم البته پنگ دیقه هم نخوابیدیم ها که بعدش پا شدیم داشتیم لباس میپوشیدیم که گفتم دفعه بعدی کی هستش جنده گفت دفعه بعدی در کار نیست منم از حرص یه سیلی زدم در کونش که جاش کبود شد گفتم اینم نشونه برا دفعه بعد قبل رفتن یه لب وحشی با هم گرفتیم و بعدش رفتیم منم که به خانواده گفتم تم دعوا ضربه خورده به لبم و کبود شده نوشته

Date: April 26, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *