شونزده سالم بودتوی یه شهر کوچیک زندگی میکردیم عصر یک روز زمستون پدرم گفت این پیرزن همسایه مریضه با ماشین ببرش بیمارستان پیرزن تنها با فاطی نوه اش زندگی میکرد بردمشون بیمارستان و حدود دوساعت منتظر موندم بعد دکتر گفت میتونید با همین سرم ببرینش خونه چون اینجا سرد واذیت میشین ولی امشب ممکن دوباره حالش بد بشه مواظب باشین لازم شد بیارینش بیمارستان خونه رسیدیم و من اونجا موندم که اگه لازم شد ببریمش بیمارستان مدتی تلوزیون نگاه کردم واونموقع ساعت ۱۱ برنامه ها تموم میشد و فاطی بالای سر مادر بزرگش بود ومنم گوشه ای خوابیدم تاریک مطلق وچیزی دیده نمیشد من با گرمای روی کیرم بیدار شدم ولی چون خوشم میومد بروی خودم نیاوردم داشتم کیف میکردم فقط فهمیدم کیرم توی دهن فاطی ۲۲ساله بود من دستامو مشت کرده بودم و به بدنم دستامو محکم چسبونده بودم صدام در نمیومد و چشمامو محکم فشار میدادم و اونم اهسته باخیال راحت منو لخت کرد و کیرم راست واون ساک میزد اولین سکس ابم دیر میومد شاید ده دقیقه ساک زد بعدش اومد بالای من و شروع به لب گرفتن کرد و بادستش کیرم رو میمالید کوس خودش رو روی کیرم میمالید و نفسای تند اون منو ویوونه کرد بعد کیرم رو اهسته توی کوسش فرو کرد و کم کم حرکتش تند شد زمان زیادی گذشت و من حسابی لذت میبردم و ساکت و بدنم لرزید و آبم ریخت فاطی ابم رو تمیز کرد بعدلباسام رو تنم کرد ولی من از خواب بیدار نشدم صبح زود رفتم و فردا فاطی رو دیدم اما به روی هم نیاوردیم این سکس چند شب دیگه ادامه پیدا کرد و کوس کردم اما در مثلا خواب فاطی رفت اما یکسال بعد دوباره اومد اونجا من کارکشته شده بودم و به فاطی پیشنهاد سکس دادم فوری قبول کرد و روزی چند با باهاش سکس میکردم و این اولین کوس زندگی من بود ولی از من یک کس کن حرفه ای ساخت شاید تا بیست سالگی حدود ۵۰ زن و دختر رو گاییدم نوشته
0 views
Date: June 25, 2019