سلام احمد هستم 25 ساله با قد 186 و وزن 88 ورزشکار از نوع پرورش اندام نسبتا خوشتیپ خوش قیافه خاطره ای که میخوام براتون بگم مربوط میشه به دو سال قبل تازه با پریسا دوست شده بودم پریسا دختری بود19ساله قد کوتاه با پوست سفید صورت فوق العاده ریز و قشنگ و که تو نگاه اول هرکسی اونا ی بچه ی ساله تخمین میزد دایی من کبابی داره و بخاطر عروسی پسر خاله ام رفته بود تهران و کلید مغازه اش را داده بود به من تا یکسری از کارهای روز بعدش را انجام بدم من هم با پریسا قرار گذاشتم که بیاد مغازه داییم همدیگه را ببینیم و با هم صحبت کنیم ساعت 9 بود که رفتم مغازه و منتظر نشستم قرارمون ساعت بود پریسا هم راس ساعت اومد تو سلام کرد و سریع رفت پشت یخچال ویترینی مغازه که جای استراحت داییم بود نشست ی چند دقیقه ای نشستم روبروش و نگاهش کردم تا اینکه حوصله اش سر رفت و گفت میخوای همینطوری نگام کنی رفتم پشت بند در مغازه را بستم و اومدم نشستم کنارش خواستم به صورت خوشگلش دست بکشم که گفت بهم دست نزن ی کمی قربون صدقه اش رفتم ودستشا محکم گرفتم تو دستم بک نگاه نافدی کرد و گفت بالاخره بهم دست زدی آروم رفتم جلو و صورت خوشگلشو بوسیدم با تمام وجود شهوت را بین خودم و پریسا احساس کردم با کمی فشار دست خوابوندمش چادرش را از دور بدنش کشیدم بیرون و گذاشتم کنار و خوابیدم روش ی مانتو سبز لجنی و شلوار جین آبی تنش بود روسریشا باز کردم دستما بردم لای موهای عروسکی و مشکی رنگش و و مشغول بوسیدن شدم داشتم لباشو خوردم و صورتشا لیس زدم که گفت من امروز نمیتونم برم خونه پرسیدم چرا گفت اینطوری که تو منا لیس میزنی تموم میشم به خونه نمیرسم خندیدم و دکمه های مانتوشا باز کردم خواستم تابشا بزنم بالا که دستما گرفت و گفت احمد نه شهوت تو صداش موج میزد دستشا بوسیدم و گفتم جون احمد تابشا زدم بالا سیته های ریز ریز اما سفید و نرم با سر سینه های تیله ای و سفت سرسینه شو گداشتم تو دهنم و موک میزدم دستشو گذاشته بود روی صورتش و نفس عمیق میکشید اومدم پایین تر و شکمشو بوسیدم و دستمو گداشنم روی دکمه شلوارش من میخواستم باز کنم و پریسا میخواست نذاره که دکمه شلوارش باز شد شلوارشا با فشار کشیدم پایین باورم نمیشد اون صورت ریز بالاتنه ظریف ی کون درشت و تپل ی شرت اسپرت قرمز و مشکی رنگ پوشیده بود شرتشا در آوردم کس تپل و سفیدش خیس خیس بود سریع لباسمو در آوردم کیرمو گذاشنم لای کسش و خوابیدم تو بغلش شروع کردم به خوردن لباش اینقد لب و زبونمو تو دهنش نگه میداشت که به نفس نفس افتاده بودم ی کم دیگه باهاش بازی کردم بلند شدم و ازش خواستم روی شکم بخوابه برگشت چه کون نرم و نازی داشت سر کیرمو خیس کردمو و گذاشتم لای کونش کیرمو میمالیدم دم سوراخ کونش دستمو حلقه کرده بودم دور بدنش سینه هاشو میمالیدم و گوششو میخوردم حسابی داشت حال میکرد گفتم پریسا میذاری توش کنم گفت درد داره گفتم ی کوچولو آره گفت دردم اومد درش بیار قبول کردم دوباره سر کیرما تف زدم گذاشتم دم سوراخ کونش و آروم فشار دادم تو از درد به خودش میپیچید واسه همین سزیع درش آوردم و گذاشتم لای پاهاش و دهنم بردم در گوشش و قربون صدقه اش رفتم داشتم لاپایی میکردمش که گفت توش کن گفتم آخه دردت میاد دوباره گفت توش کن دباره کیرمو گذاشتم دم سوراخش و فشار دادم کیرم تا نصف رفت تو کونش آروم روش خوابیدم ی دستمو دور گردنش حلقه کردمو با اون یکی دستم کسشا که خیس خیس بود میمالیدم ی چند دقیقه ای گذشت پریسا گفت احمد تند بکن بلند ترگفت تند بکن دستامو گذاشتم پشت شونه هاش و نزدیک 5 دقیقه با تمام وجود تلمبه میزدم و پریسا هم زیر من آخ و اوخ میکرد آبمو ریختم تو کونش و همونطور که کیرم تو کونش بود روش خوابیدم و صورتشا میبوسیدم که گفت عجب غلطی کردم بهت گفتم تند بکنی و میخندید به پهلو خوابیدم و تو بغلم گرفتمش بعد چند دقیقه بلند شد لباساشو بهش پوشوندم در مغازه را باز کردم و خداحلفظی کردیم ی بار دیگه هم بوسیدمش و رفت نوشته
0 views
Date: July 30, 2024