سلام به همه اول از همه باید بگم که این داستان واقعیه و اسم شخصیت ها تغییر کرده خیلی بد نوشتم ولی خواستم 1 داستان واقعی براتون داشته باشم من جواد هستم اسم مستعار و 24 سالمه 2 سال پیش تابستون سال 90 بطور اتفاقی با یک دختر در سایتی که نمیتونم اسمش رو ببرم دوست شدم اولش ما هم دیگه رو تو سایت کرده بودیم و انگار که خانم دورادور منو میشناختن و عکس های منو دیده بودن و از من بدش نمیومد بعد از سه یا چهار روز اول یاهو منو خواست و بعد رسید به شماره تلفن و پیامک و زنگ حالا بگذرد که چی شد خانم منو کشوندن به مسافرت خلاصه دو تایی رفتیم اونجا و بعد از یکی دو ساعت دنبال اتاق گشتن و خالی بست برای اتاق پیدا کردن 1 اتاق خوب و تر و تمیز پیدا کردیم مسافرای قبلی دیر اتاقو تحویل دادن و ما پایین منتظر بودیم دیگه خسته شده بودیم و شیما دیگه کم کم داشت کنترل خودشو از دست میداد و در گوش من میگفت لب میخوام منم میگفتم هیس آبروریزی نکن صبر کن میریم بالا دیدم جامون راحت نیست از مدیر هتل آپارتمان خواستم که بذاره ما بریم بالا تا کار سرایدارشون تموم بشه گفتم اینجا راحت نیستیم آخه رو تخت اتاق نگهبانی نشسته بودیم اونم اجازه داد منم ساک های خانم که بار شتر کنی قهر میکنه رو بردم بالا چند دقیقه ای نشستیم رو مبل تا کار سرایدار تموم بشه کارش که تموم شد کلید ها رو داد و رفت بیرون و درو بست تا در بسته شد مثل قحطی زده ها که غذا پیدا کردن شروع کرد به خوردن لبای من بدنش خیلی داغ شده بود من روی مبل 1 نفره نشسته بودم و اون روی مبل 2 نفره پهلوم داشت سوراخ میشد بهش گفتم بریم رو تخت دنده هام خورد شد اونم از خدا خواسته گفت باشه و رفتیم رو تخت لبامو میمکید و می کشید تو دهنش زبونمو هم همینطور چند دقیقه از لب گرفتنمون گذشت و گفتم بریم سراق سوغاتی من یعنی سینه هاش آخه من عشق سینه هتسم خجالت کشید گفت من روم نمیشه خودت لباسامو در بیار منم پیرهن و سوتینشو دراوردم سینه هاش سایز 75 بود و برامدگی نوک سینه هاش وسوسه کننده تا شروع کردم به خوردن سینه هاش دیده چشماش بسته شد و نفس نفس می زد و کسشو داره میماله به رونم سرمو آوردم بالا بهش نگاه کردم 1 لب خندی زدم و گفتم چی کار داری میکنی گفت خیلی حوسی شدم یادم نیست دقیق چی گفت فقط معنیش همون بکنه خودمونه شلوارشو دراوردم و گفتم اینجارو باش چقد خیس کردی خندید شرتشو دراوردم دیده انگار وقتی داشتم سینه هاشو میخوردم ارزا شده دستمال برداشتم و کسشو تمیز کردم عجب کسی هم داشت گوشتی و جمع و جور حتی 1 ذره هم چوچول نداشت مثل کس دختر عمه ام که تو بچه گیم دیده بودم تو دلم گفتم حیف طرف نیست مگرنه از جلو می کردم حیف این کیر خوشگلم که تو این کس نمیره کس گوشتی و خوشگلش رو که خوب تمیز کردم یکم براش خوردم و مالوندمش و سینا های نرمشو مالوندم پاهاشو دادم بالا و تا کیرمو گذاشتم رو سوراخ کون کوچولو و تنگش گقت اون تو نکنی گفتم اونجا نکنم کجا بکنم گفت بکن جلو منم ترسیدم و گفتم جلو چرا پردت پاره میشه جفتمون بد بخت میشیم به اینجاش فکر کردی اصلا گفت تو نگران نباش پردم ارتجاعیه کلی حرف زدیم که راضی بشم از کس بکنمش ولی گفت اول برو کاندوم و خرت و پرت بخر منم رفتم خرید و برگشتم دیدم به به خانم چی کار که نکرده برام لباس سکسی پوشیده و آرایش کرده فکرشم نمی کنید چه لباس قشنگی بود لباسش زرشکی بود با پارچه های ساتن و توری لبه های لباسش و بندش مشکی بود زیرشم 1 سوتین نازک مشکی پوشی ده بود بوی ادکلنش تو اتاق پیچیده بود عجب بویی داشت منم که تا دیدمش اون لبای سرخشو که رژ لب مالیده بود بوسیدم و سریع کیسه خریدو انداختم رو مبل و خابوندمش رو تخت و شروع کردم به خوردن لباش اووووووووووومممممم عجب لبایی داره حیف که از هم جدا شدیم به یادش سیخ کردم بعد از لباش رفتم سراق گوشای خوشگل و کوچولوش گوشواره های خوشگلشو باز کردم و شروع کردم به خوردن گوشاش چون تجربه سکس نداشتم فکرشم نمی کردم که گوش تا این حد میتونه حساس باشه و بتونه دخترا رو انقدر مست کنه گوشاشو که یکم خوردم 1 لب کوچیک گرفتم و یکم گردنشو خوردم و رفتم سراق سوغاتی هام از کنار بند های لباسش دستمو بردم زیر و یکی از سینه هاشو از زیر سوتینش دراوردم نوک زبونمو دور برامده گی نوک سینه اش میچزخوندم و صدای ناله های شیما رو بیشتر میکردم شروع کردم به مکیدن نوک سینه اش کاری که خیلی دوست داشتم بعد از مالوندن و خوردن سینه هاش نشوندمش و لباساشو دراوردم و رفتم سراغ کس خیسش که این بار برام خوشمزه تر و خوشگل تر به نظر می اومد زبونمو میذاشتو لای کسش و می لیسیدمش برام تو اون لحظه خوشمزه تیرین و خوردنی ترین چیز دنیا بود تا جایی که میخواستم لیسیدمش و مالوندمش 1 بسته کاندوم 3 تایی خریده بودم یکیشو باز کردم و کشیدم رو کیرک و شیما هم که مثل آدمایی که فقط تو فیلما آدم فضایی دیده باشه و الان برای اولین بار از نزدیک با 1 آدم فضایی روبرو شده داشت با دقت تماشا می کرد که من چطور دارم کاندومو میکشم رو کیرم کاندومو که کار گذاشتم کسشو یکم با زبون خیس کردم و سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش و خیلی آروم که دردش نگیره کیرمو تو اون کس تنگ و داغش تا ته فرو کردم انقدر تنگ بود که کیرم داشت له میشن اونم منو محکم بقل کرد و شروع کرد به خوردن لبام ولی چند بار که کیرمو تو کس بی نظیرش حرکت دادم دیگه توان بوسیدنمو نداشت و فقط ناله می کرد و میگفت بکن بکن دوسِت دارم جواد فقط بکن منم کم کم سرعت و ضربه ها رو بیشتر می کردم شیما پاهاشو پشت کمرم گذاشته بودو فشار میداد و کس تنگشو از اونی که بود هم تنگ تر می کرد و بعد از نیم ساعت آبم تو کسش اومد و با لذتی وصف ناشدنی چشماشو دوخت به سفق و گفت واییی چه حالی داد بلاخره اومد تا خواستم کیرمو در بیارم گفت نه بذار توش بمونه دوست دارم همونجا باشه درش نیار گفتم کاندوم توشه بذار درش بیارم بعد میام می کنم تو گفت الان فقط میخوام توش باشه درش نیار منم گذاشتم همونجا بمونه و خوابیدم روش و لب بازیِ بعد از سکس ازش پرسیدم تو ارضا شدی گفت خودت چی فکر می کنی گفتم نمیدونم اگر نشدی بازم بکنم گفت تو 1 بار شدی ولی من 3 بار شاخ دراوردم گفتم جدی گفت آره خیلی خوب میکوبیدی کیر منم که اصلا تو کسش نمیخوابید و هنوز سیر نشده بودم اون روز مثل روز های بعدی که با هم بودیم روزی دست کم 3 بار سکس داشتیم و هر مدلی که شد سکس کردیم ولی ساک نزد برام چون دوست نداشت ما چند ماه با هم دوست بودیم و هر بار که به هم میرسیدیم همین برنامه رو داشتیم الان از هم جدا شدیم البته هنوز در ارتباطیم ولی دیگه از سکس خبری نیست نوشته
0 views
Date: October 20, 2018