سلام داستانی که مینویسم شاید در وهله اول غیر واقعی بنظر برسه ولی مطمنا برای افرادی که خودشون تابحال سکس داشتند و فقط تو اینترنت داستان و خیالپردازی نکردند واقعی بنظر خواهد رسید مهمتر از همه دلیلی برای دروغ نیست اگر فکر نمیکنی راست هستش این رو به عنوان داستان تلقی کن مجبورم یکم مقدمه بگم تا مسئله روشن بشه و همچنین ممکنه اشتباه تایپی هم داشته باشه چون سریع تایپ میکنم این داستان بر میگرده به اواخر مرداد امسال که باعث شد تجربه اولین سکس رو در زندگی داشته باشم به طوری که قبلش با دوست دختر سابقم رابطه داشتم رابطه های مثل ساک زدن و یا لاپایی و هر نوع شکل مختلف دیگه ای ولی دخول یا وارد کردن کیرم به کس رو نداشتم چون دختر بود و نمیشد اوایل مرداد بود که از طریق گروه در تلگرام با دختری که قرار بود بیاد شهر ما برای دوره کارآموزی آشنا شدم و قول دادم که شهر رو بهش نشون بدم و جاهای دیدنی رو باهم بریم اسمش سارا اسم مستعار میباشد چند سالی از من بزرگتر بود و از اون افرادی بود که لیسانس دومش رو داشت میگرفت و تموم میکرد و همچنین قد نسبتا کوتاه و سبزه مانند و با موهای کاملا پسرانه ای که داشت بود یکی دو روز از رسیدنش به شهر گذشته بود که رفتم دیدمش و باهم چندتا از مکان های تاریخی شهر رو بهش نشون دادم دختر خوش برخورد و خوش خنده ای بود همین روال گذشت چند روز و بعدظهرها شهر رو بهش نشون میدادم هر شهر ماکلانشهر بود که مکانهای تاریخی زیادی داره دفعه صمیمیت ما بیشتر میشد و راحت تر باهم بودیم بعد حدود ده روز قرار شد برای دیدن شهاب باران بریم به ارتفاعات یکی از کوه های نزدیک تا به راحتی دور باشیم از آلودگی های نوری برای همین برنامه چیدیم و با دوتا از پسرهای گروه که تو شهرمون بودند 4 نفری رفتیم سمت جای که قرار بود کمپ کنیم به جز ما چند نفر دیگه هم در اونجا بودند و هوا بسیار سرد شده بود نزدیک های شب هرچی لباس داشتم دادم سارا پوشیده بود چون برخلاف ما عادت نداشت به سرما چند ساعتی کنار آتیش بودیم و باهم صحبت میکردیم و شهاب های زیادی رو دیدیم نزدیکه های ساعت 4 صبح بود که رفتیم بخوابیم دوتا پسر دیگه گروه قبل ما رفته ربودند خوابیده بودند رفتیم داخل چادر و داخل کیسه خواب هامون شدیم و و من کناره سارا دراز کشیده بودم تو چادر خیلی سردش بود و چسبیده بودم بهش و خودش رو جمع کرده بود تو بغلم تا از گرما کیسه خواب من هم استفاده کنه صورتش روی سینه من بود و اونجا برای اولین بار انقدر نزدیک و صمیمی شده بویدم نفس هام به صورتش میخورد و باهم حرف میزدیم و میخندیدم تا زمان بگذره بهش گفتم برای گرم کردن کارهای دیگه ای هم میشه کرد که گفت نه لازم نیست خوبم و دارم گرم میشم فرداش جمع کردیم و اومدیم شهر گروه ما همه اشون از کل ایران هستند و همه طبیعت گرد و اهل سفر و خیلی همه باهم راحت و غیر عادی نیست که دختری با پسری که نمیشناسه بره سفر از قبل خانواده من رفته بودند سمت تهران برای مسافرت سه چهار روزه و خونه خالی بود من برای دیدن شهاب نرفته بودم باهاشون رسیدیم شهر و سارا ازم پرسید میشه منم بیام خونتون خوابگاهم گرمه و کولر نداره و سره ظهر هم بود اولش مخالف بودم گفتم زشته پا بشی بیایی ممکنه کسی ببینه تو آپارتمان و آبروم بره اصرار کرد و منم خوب دوست نداشتن از دستم ناراحت بشه قبول کردم و باهم رفتیم خونمون یه استراحتی کردیم و ازم حوله خواست تا بره حموم بهش دادم و بعد چند دقیقه از حموم برگشت و کنارم نشسته بود داشتم فیلم میدیدم بهم گفت شب هم میتونم بمونم دیگه اولش راضی نبودم خیلی چون میدونستم ممکنه اخرش به کجا کشیده بشه ولی تو دلم هم راضی بودم بمونه هم ناراضی یکم ناز کرد و لب و لوچه آویزون کرد منم قبول کردم بمونه بعد مدتی رفتم تدارکات شام رو آماده کردم و سارا هم مشغول گوشی اش بود بعد خوردن شام و نزدیک های ده به بعد بود که نشستیم فیلم دیدیم وسطای فیلم بود دیدم خیلی خسته است و چشماش خواب رفته جا ها رو انداختم و بهم گفت جات رو کنارم بنداز دراز کشیدیم و یکم مشغول برنامه ریزی برای فردا بودیم دستم رو با دوتا ازدستاش گرفته بود نزدیک سینه اش جمع کرده بود روبه روی هم بودیم بهد چند دقیقه با دست دیگه ام آروم آروم صورتش رو ناز میکردم و برگشت بهم گفت چه عجب چند دقیقه گذشت و آروم با دستم صورت و گردنش و لباش رو با انگشتم ناز میکردم خیلی حشری بودم و مدت بود که ارضا نشده بودم یکم خودش رو بهم نزدیک تر کرده بود برگشت بهم گفت میترسی منم گفتم نه البته استرس زیادی داشتم گفت تا حالا سکس داشتی منم گفتم تا یه جاهای داشتم ولی کامل نه بعد دیگه چیزی نگفت و چشماش رو بست منم آروم انگشتام رو روی صورتش و گردنش میکشیدم دلم رو زدم به دریا و دست رو روی کمرش کشیدم و روی شکمش دیدم چیزی نمیگه و معلوم بود که راضی هستش با انگشتم دست و بازوهاش رو لمس میکردم و کم کم از گردنش اومدم سمت پایین و بالای سنه هاش رو لمس میکردم اونم یکی از دستاش رو آزاد کرد و برد سمت صورت و گردنم و گوش هام فهمیدم که دیگه صد درصد خودش هم پایه است و دلش میخواد ار روی سوتین اش سینه هاش رو مالیدم و بعد مدتی دستم رو بردم داخل سوتین اش و سینه هاش رو لمس کردم و میمالیدم براش اونم دستش رو برد سمت شکمم و و گردنم و سینه هام رو برام لمس میکرد و یکم میمالید برام بینمون سکوت حکمفرما بود کامل خودم رو بردم سمتش و روبه روش بودم آروم لباس و سوتین اش رو درآوردم و لباس خودم رو هم درآوردم روش دراز کشیدم و آروم برای اولین بار لب هاش رو بوسیدم و لبهای هم دیگه رو خوردیم چون بعد شام سیگار کشیده بود و هنوز نفس هاش بوی سیگار میداد سیگاری نبود ولی روزی یه دونه میکشید معمولا خیلی لب دادن رو ادامه ندادن چون خودم سیگاری نیستم بعد رفتم سمت گوش و گردن اش براش بوسیدم و لیس زدم دستام رو به موهاش میکشیدم و به سینه هاش میکشیدم و کاملا براش فشار میدادم و کم کم اونم صداهای آرومی ازش به گوش میرسید چند دقیقه تو اون حالت بودیم و براش سینه هاش رو میمکیدم و لیس میزدم و شکمش رو میبوسیدم کیرم حسابی شق شده بود و داغ شده بود یکی از دستاش رو بردم داخل شورتم و گذاشتم روی کیرم اونم با دستش برام مالید و لمس میکرد کیرم رو یکی از دستام رو بردم داخل شلوارش و کس اش رو لمس کردم که خیس شده بود مالش هامون شدت پیدا کرده بود بلند شدم شلوارهامون رو درآوردم لخت شده بودیم دوباره روش دراز کشیدم و با دستم با کس اش بازی میکردم و میمالیدم براش رفتم سمت کس اش یکم قسمت های بالای کس اش رو خوردم و لیس زدم با دستش به سرم فشار میداد و منظورش محکمتر بخورم براش وسرم رو میبرد سمت داخل کس اش ولی من مقاومت میکردم و از مایع لزج کس اش خیلی خوشم نمیومد چندشم میکرد یکم اون آب کس اش برگشتم و دراز کشیدم و فهمید که توبت اونه برام ساک بزنه رفت سمت کیرم و شروع کرد ساک زدن برام خیلی خوب و حسابی برام ساک میزد و معلوم بود که قبلا هم از اینکارا کرده بودش بعد سه چهار دقیقه اومد بشینه روش که نمیدونم چرا مقاومت کردم و نمیخواستم بزارم که کیرم رو بزاره تو کس اش چون تا حالا اینکار رو نکرده بودم هم یکم میترسیدم و هم استرس داشتم برگشت بهم گفت نترس جلوم بازه ولی من برش گردونم و خوابوندمش یکم کرم آوردم و زدم و به کیرم گذاشتم لای کس اش تا بتونم لاپای بزنم همینطوری که لاپای میزدم که بزار تو کس ام گفت نه نمیشه آمادگیش رو ندارم بمونه برای بعد گفت اذیت نکن خواهش میکنم بکن توش منم گوش نمیدادم و همینطوری لاپای میزدم براش آه و ناله هاش زیاد شده بود هم زمان سینه هاش رو هم فشار میداد و بعدش اطراف کس اش رو میمالیدم براشم بعد چند دقیه نفس هاش بیشتر شد و صورتش داغ شده بود کامل و عرق کرده بود من منتظر ارضاش بودم که یه لرزشی پیدا کرد و من رو به خودش چسبوند کامل و یه نفس عمیق کشید و که فهمیدم ارضا شده از روش بلند شدم و کنارش خوابیدم و با دستم کس اش رو براش میمالیدم پس مدتی چشماش رو باز کرد و لبخندی بهم زد و بهش گفتم خسته نباشی خانم خندید و بهم گفت تو پس چی بهش گفتم حالا برای من وقت هست و مهم ارضای تو بود یه پلاستیک آوردم و گذاشتم روی کیرم از پشت لاپای میزدم تا منم ارضا بشم کون خوش فرمی داشت و هوسی میکرد آدم رو منم پس از سه چهار دقیقه لاپای زدن آبم اومد و ولو شدم روی بدنش کنارش دراز کشسدم و تشکر کردم ازش و بهم گفت ولی ایکاش میکردی توش منم لبخندی زدم و گفتم حالا باشه فرقی نداره که بلند شدیم و نوبتی رفتیم و خودمون رو دست شویی شستیم و برگشتیم که ساعت 2 رو گذشته بود تی شرت و شورتش رو رو پوشید و همونطوری که تو بغل هم بودیم که بعد چند دقیقه خوابمون برد فردا صبح طراف ده اینا بلند شدیم چون تعطیل بود لازم نبود بره کارآموزی صبحانه خوردیم و بهم گفت میرم خوابگاه یکم وسیله بیارم با خودم و ناهار برمیگردم منم دیگه خوشم اومده بود ازش و علاقه نسبی بهش پیدا کرده بودم گفتم باشه و منتظرتم ادامه دارد نوشته
0 views
Date: October 28, 2019