اولین سکس وحید

0 views
0%

اسم من وحیدو ساکن تهران هستم یادم میاد 17سالم بود و شدیدا جق میزدم همش تو فکر خودم تصور میکردم که الآن دارم فلان بازیگرو به 60 مدل ممکن میکنم یا تصور میکردم دختر همسایه رو به چند روش که خیلی دوست دارم میکنم اما واقعیت چیز دیگه بود من شدیدا حشری بودم و مخ زدن هم بلد نبودم تا اینکه با یکی از دوستان همکارای برادرم که خیلی با هم دوست بودن و من خیلی باهاش احساس راحتی میکردم صحبت کردم و ازش خواستم در این رابطه به داداشم چیزی نگه بهش گفتم نمی تونم مخ بزنم و دارم از شق درد میمرم اون بنده خدا هم شروع کرد به آموزش دادن من خدایی تا قبل از این ماجرا به سرش قسم میخوردم ولی بعد از این داستان تو دلم میگفتم عجب آدم مادر قهوه ای بوده ما خبر نداشتیم یادم میاد با یکی از دوست دخترهاش که 8 سال از من بزرگتر بود و بیوه هم بود صحبت کرده بود که بیاد و با من باشه یادمه یه روز اومد دنبالم گفت بیا میخوام ببرمت یه جای خوب باهاش رفتم دیدم تو کافی شاپ یه خانوم بلوند خوشگل نشسته و خیلی هم خوشتیپه شاید باورتون نشه دیونه ی عطرش بودم وقتی نشستیم پیشش دوست برادرم رو به من کرد و گفت این نسرین خانوم ما چند وقتیه شیفته ی شما شده هی به من میگه وحید رو بیار ببینم من یه لحظه از ج پریدم گفتم منو میگه دختره با عشوه ی عجیبی که داغونم کرد گفت آره عزیزم تورو میگم نکنه از من خوشت نمیاد حاجی ریدم به خودم گفت من من من سرخ شدم جواب ندادم که این رفیقمون یه نگاه بهش کرد نسرین خودش اومد نشست پهلوی من دیگه کلی باهم گفتیم و خندیدیم تا اینکه دوست برادرم گفت من کار دارم تو با نسرین برو برسونش خونه که کسی مزاحمش نشه منم از خدا خواسته باهاش رفتم رسیدیم دم در خونشون گفت میشه بیای بالا کمکم آنتن تلویزیون رو درست کنی منم از خدا خواسته قبول کردم ورفتم تو رسیدم داخل تا خواستم شروع کنم گفت حالا بشین یه چایی با هم بخوریم خستگیت در بره بعد درستش میکنی نشستم تا چایی آورد اومد کنارم نشست تلویزیون رو روشن کرد دیدم از منم سالم تره انقدر احمق بودم گفتم ااا اینکه کار میکنه خندید گفت تلویزیون خودم خرابه بلدی درست کنی تشتکم پریده بود که دست کشید تو موهام صورتشو آورد جلو یه لب ماهرانه ازم گرفتو منم که معتل بودم اصلا به هیچی فکر نمی کردم چقدر بلد بود بنظرم سکس کردن یه هنره و نسرین هم یه هنرمند بود یه ساکی زد که تو عمرم دیگه لنگشو تجربه نکردم خیلی آروم و مهربون دروغ نگم تا گذاشتم تو کسش دو تا تلمبه زدم آبم اومد انقدر که این بشر بلد بود اعصابم بهم ریخت که چرا انقدر زود ارضا شدم بغلم کرد گفت عیب نداره من حالا حالا ها تنهام میخوام پیشم بمونی میتونی گفتم آره که میتونم تا فردا صبح موندم پیشش شاید بگم 2 یا 3 بار کردم هر بار از دفه قبل بهتر 6 ماه باهم بودیم خریت کردم جو گیر شدم رفتم سراغ کسه دیگه مثل سگ پشیمون هیچ چیز سکس با عشق محبت نمیشه مخصوصا با کسی مثل نسرین که هم اخلاقشو دوست و هم خیلی خوش چهه بود و هم اندامش مودر علاقته نمیدونم چرا اومدم اینو نوشتم شاید دلم میخواست درد دل کنم شاید دلم واسه نسرین تنگ شده که قطعا تنگ شده با اینکه 8 سال ازم بزرگتر بود ولی احساس میکردم همه جوره دوسش دارم خیلی خوب بود نوشته

Date: May 12, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *