سلام دوستان من حسامم 20 سالمه دانشجوی دانشگاه آزاد رشته هنر تو رشته هنر صمیمیت دختر و پسر حرف اولو میزنه و خیلی راحتن همه دانشجوها باهم شوخی کردن و هل دادنو و یه چیز عادیه برم سر اصل داستان من پسر خوشگلی نیستم و هیکلمم اونقدر قشنگ نیست اما زبونی که من دارم هیچکی نداره و مهمترین چیز در جذب دخترا همینه حتی استادا بهم میگن تو با این زبونت باید میرفتی مذاکرات برجام روز اولی که اومدم دانشگاه فکر نمیکردم اینقدر دانشگاه آزاد درهم باشه اوایل تریپ مثبت بودن برداشته بودم ولی بعد یک سال کم کم به فکر افتادم تا دوست پیدا کنم اینم بگم من طبع شعر خوبی دارم و کلاس های شعر رو شرکت میکنم سال دوم یعنی ترم سوم من با یکی از دخترا به اسم یلدا رل زدم یه دختر سبزه رو ولی خوش اندام و خوش صورت من معتقدم دختر باید صورتش قشنگ باشه و سفید بودن اصلا مهم نیست من و یلدا باهم میرفتیم بیرون و دور میزدیم و تو دانشگاه همه من و اونو نشون میدادن و دیگه خیلی تابلو شده بودیم یه مدت که از بیرون رفتنامون میگذشت و روابطمون عادی شده بود البته در حد لب و بغل و دست زدن من به یک راز مهم پی بردم اونم اینکه یلدا خونه مجردی زندگی میکنه باباش براش خریده و اون با چندتا رفیقش اونجان وقتی اینو فهمیدم ازش ناراحت شدم که چرا اینو نگفته و من میخواستم بهش اعتماد کنم و باهاش ازدواج کنم اونم اولش ازم دلخور شد چرا طلبکارم و این حرفا و کات کردیم ولی بعدش من فهمیدم عجب غلطی کردم و با دو سه بیت شعر دوباره باهاش آشتی کردم یلدا تویی عزیز این دل زار پاتو تو از روی دل من بردار با تو وجودم شده پر ز احساس نیای پیشم حسام میشه بی احساس خلاصه با این شعر و چندتا شعر دیگه که حوصله تایپشو ندارم آشتی کردیم و دوباره بیرون رفتیم و تا اینکه یه روز قرار شد منو ببره خونشون من اولش میترسیدم و بهش گفتم رفیقات چی اون گفت شعراتو بهشون نشون دادم خوششون اومده منم از خدا خواسته گفتم بریم تو فکر نبود سکس کنم چون یلدا همسن من بود و به نظر میومد دختر باشه ولی خب برای اینکه کیرم منو ضایع نکنه جلوی دخترا اسپری لیدوکایین خریدم و زدم به کیرم سرتونو درد نیارم رفتیم بیرون دم غروب بود یه چیزی خوردیم و رفتیم سمت خونشون بعد اینکه رسیدیم خونش که یه خونه کلنگی بود که اجاره کرده بود باورم نمیشد اونچیزی رو که میدیدم 5 تا خانوم بین سنای 25 تا 35 اونجا بودن اول هنگ بودم که مگه میشه با اینا همخونه باشه اما بعدش همه چیو برام توضیح داد خونه ای که رفتم مکانی بود که مال خاله شقایق بود بله من رسما رفتم تو یه خونه فساد یلدا منو برد زیرزمین که اونجا دیگه از تعجب مردم چون دیدم بالای 20 تا خانوم اونجان و یه خانوم پشت میز نشسته که فهمیدم خاله شقایقه منو به خاله معرفی کرد و خاله رو به من خاله به من گفت یلدا از اونایی که مردای زیادی رو معطل خودش میکنه و دل کندن ازش سخته من به یلدا گفتم تو دختر نیستی مگه گفت نه به خاطر مشکلات مالیم تن فروشی میکنم من سرم داشت سوت میکشید از اینکه یلدا بهم گفته بود باباش کارخونه داره و ولی فهمیدم باباش معتاده و اونم فراری بوده و بعدا کنکور داده و برای خرجش تن فروشی میکنه سرتون درد نیارم من اون لحظه نمیتونستم تصمیم بگیرم چیکار کنم به یلدا گفتم مطمئنی اینجا خونته گفت آره طبقه بالا من و رفیقام هستیم خاله داده تا ما فعلا بشینیم من و یلدا رفتیم بالا اون رفیقاش دیگه نبودن یلدا گفت حتما موردی پیدا شده رفتن بدن خلاصه من و یلدا تنها بودیم که من تعارف رو کنار گذاشتم و با خجالت گفتم تو پرده نداشتی و نمیگفتی گفت میخواستم سورپرایزت کنم از اینجای داستان دیگه سکسی میشه سریع پریدم بغلش کردمو لباشو خوردم اونم لبای منو میخورد و کیرمو از روی لباس میمالید داشتم منفجر میشدم از هیجان اولین سکسم بود و نمیدونستم باید چیکار کنم هول شدم گفتم یلدا میشه لباساتو دربیارم که منفجر شد از خنده لباساشو در آوردم و سوتین رو باز کردم ولی لباشو خوردم و ممه هاشو فشار دادم اونم محکم کیرمو میمالید اومدم پاییم شروع کردم سینه هاشو خوردن و کسشو مالیدن یهوو دیدم بلند شده منو هل داد و نشست روم و خوردن گوش و گردنم گوشمو گاز میگرفت بلد بود و حرفه ای لباسمو درآوردم ولی شلوارمو خودش در آورد و شورتمو کشید پایین و کیرمو شروع کرد به خوردن یه جوری ساک میزد که باور کنید آلتا اوشن اینطوری ساک نمیزنه تخمامو لیس میزد و تف میریخت رو کیرم و میخورد یه جوری خورد برام که لذتش هنوزم تو وجودمه بعد اینهمه سکس من دیدم حیفه ازش استفاده نکنم بلنذش کردم برم کسشو بخورم دیدم یه کس سیاه پاره پوره داره و تا یادم افتاد جندس و همه کردنش بدم اومد و برای اینکه ناراحت نشه کونشو گاز گرفتم و لیس زدم اونم نه سوراخشو بلکه باسنشو خلاصه من بهش گفتم تحمل ندارم و باید بخوابه بکنم دراز کشید پاهاشو حرفه ای داد بالا و گفت بکن توش منم میخواستم بکنم ولی کاندوم نداشتم بهم گفت بدن کاندوم حال میده و نترس ولی من چون میترسیدم و بار اولم بود گفتم نه بلند شد رفت سر کمد درشو باز کرد یه کاندوم برداشت آورد بهش گفتم کاندوم دارید مگه گفت برای ادمایی که یادشون رفته اینجا میذاریم بعد میکشیم رو قیمت سر کیرم کاندوم کشیدم و شروع کردم کردن کیرمو تا ته میکردم تنگ نبود ولی گشادم نبود من همینطور که تلمبه میزدم لباشو میخوردم و سینه هاشو میمالیدم یه پنج دقیقه ای که کردمش گفت بیا داگ استایل منو بکن برعکس شد و من نشستم رو کونش و کردم تو کسشو دیگه تلمبه میزدم به حدی دیوونه شده بودم که داد میزدم جنده خانوم میگامت جنده اونم همش جیغ میزد و گفتم الانه که خاله بیاد بالا گفت نه خاله خودش توجیهه خلاصه من همینطور کردمش تا آبم اومد کیرمو آوردم بیرون کاندومو انداختم تو سطل دیدم گفت میخوام کیرتو بخورم گفتم کثیفه گفت به توچه و نشست کیرمو خوردن و من داشتم میمردم واقعا اینکه کیرتو بخوره بعد اینکه آبت میاد لذتیه که درک کردنی نیست بعدش که سکسمون تموم شد باهم رفتیم بیرون یه دوری زدیم و من دیگه ازش خجالت نمیکشیدم بهش گفتم رفیقاتم پایه سکس گروهی هستن گفت اونا پول میگیرن مثل من نیستن که ازت خوشم اومده خلاصه منم فعلا بیخیال سکس گروهی شدم تقریبا شش ماهی هست که من یلدا رو میکنم ولی امیدوارم به زودی بتونم گروهی رو تجربه کنم اگه تجربه کردم براتو میذارم داستانشو نوشته
0 views
Date: April 13, 2019