سالها پسرعمم بالاپایی زدن به من ابشو میاورد فانتزی من اون زمان این بود که خودموبه خواب بزنم وشبایی که اون خونه ما بود یا من خونه اونا بعد از رفتن توجا کم کم دستشو می آورد زیرپتو وبا حوصله میکرد توشرتم اول با کیرم بازی میکرد منم مثلا خواب بودم ولی شدیدا لذت میبردم کمی که میگذشت دستشو ازجلو وزیر خایه هام میبرد به پشتم میرسون اوایل مقاومت میکردم ولی بعدا که دیدم حال میده میذاشتم پیشروی کنه اونم حسابی حوصله به خرج میداد واصلا ریسک نمیکرد که زیاده خواهی کنه باورتون نمیشه حدود سه سال از سوم راهنمایی تا دوم دبیرستان فقط درهمین سطح بود تا اینکه یه شب پیشنهاد داد مشروب بخوریم سرشب باهم رفتیم از یه جا عرق گرفتیم اوردیم با مزه وخرت وپرت خوردیم وخوابیدیم من بودم و اون ویکی از دوستاش و داداشم به ترتیب توی اتاق خوابیدیم اون اول من به موازاتش بعد دوستش وبعدم داداشم کمی که گذشت دیدم پتو داره تکون میخوره من که برای این لحظه ثانیه شماری میکردم کونمو کمی عقب دادم دستشومالید روی کونم منم تپل وخوش هیکل بودم وکون کم مویی داشتم خلاصه اولین باری بود که بی مقدمه سراغ کونم رفت یه کم که مالید دستشو دادتوی شرتم ضربان قلبم بالا رفت و دهنم خشک شد خجالت میکشیدم اما دوست داشتم امشب به بهانه اینکه مستیم وچیزی حالیمون نمیشه کمی خط قرمزا رو رد کنم با سوراخم وررفت بعد حدود سی ثانیه هیچ حرکتی درکارنبود خودشوکه بهم نزدیک کرد فهمیدم تواین مدت لخت شده بود حالا سرکیر گرمش روشورتم ومقابل سوراخم بود دوست داشتم هرچه زودتر کیرشو میدادلای پام باحوصله شرتمو تا نصفه دادپایین یه شورت قرمز ازجنس مایو اسلیپ وفوق العاده محرک سرکیرشو تف زد واروم لای پام گذاشت خودشو چسبوند به پشتم منم کمی قنبل کردم تا راحت تر همه کیرشو احساس کنم کمی لاپایی زد دوباره سرکیرشو گذاشت دم کونم یه کم که فشارداد خودمو جمع کردم ترسید دوباره شروع به نوازش کرد میگفت پاشوبریم حموم منم خودمو به خواب زده بودم وجوابشو ندادم یه باردیگه سعی کرد بکنه توکونم ریتم نفسای هردومون عوض شده بود وضربان قلبمون بالا رفته بود ولی همه چیز درسکوت کامل انجام میشد تا مبادا دونفردیگه بفهمند ازدادشم مطمین بودم خوابه ساعت یه رب به دو بامداد بود ولی فک کنم دوست پسرعمم هنوز بیداربود به هرحال اینقد شهوتی شده بودم که برعم اهمیت نداشت خلاصه پسرعمه باکلی تلاش والبته کمک من تونست برای اولین بعر معامله شو بفرسته تو یه سوزش عجیب باعث شد سریع کونمو جمع کنم خودشم فهمید که زیاده روی کرده اما چون پوزیشنمو عوض نکردم وشورتم هنوز پایین بود فهمید بدم نمیاد کار ادامه پیدا کنه برای اینکه صدای نفسام نفر کناریمو که پشتش به من بودرو بیدارنکنه سرمو کردم زیرپتو یه باردیگه پسرعمم سرکیرشو تف زد این با ماهیچه هامو ریلکس کردم بایه فشار کونم همه کیرشو دربرگرفت احساس پی پی کردن داشتم همونجوریکه کمرشوفشارمیداد به کونم صدای نفساش عوض شد وکونم گرم شو ابشو ریخت تو وکیرشو کشیدبیرون بوی منی درفضا پیچید خیلی ماجرابهم حال داد دوست داشتم یه کم طولانی تر میشد چرخیدم به سمت پسرعمم شرتمو بالا کشیدم ولی شلوارمو نه درحالی که پسرعمه هه آبش اومده بود من دراوج لذت رها شده بودم قضیه هنوز تموم نشده بود حالا خداخدا میکردم دوست پسرعمه ازقضیه باخبرشده باشه حدسم درست بود درادامه اتفاقاتی افتاد که از اصل ماجرا جالب تربود دریک اپیزود دیگه ماجرای نیمه دوم شب رو با جزییاتش براتون میگم این یه داستان واقعیست نه خیالپردازی و فانتزی نظرات شما منو درنوشتن نیمه دوم شب تشویق میکنه نوشته
0 views
Date: July 31, 2018