اون دنیا شرمنده کیرت نباشی

0 views
0%

باعرض سلام خدمت دوستان شهوانی باعث شرمندگیه که گفتن داستان خیانت ننویسین ولی من حیفم اومد اینو تعریف نکنم بازم عذر میخوام من حدود4 سالی هستش که خر شدم ببخشید یعنی ازدواج کردم نزدیک دوسال از ازدواجم میگذشت که متوجه توجه بیش از اندازه فرناز خواهر خانومم شدم فرناز دوسال از زنم کوچیکتره ولی هیکلش از خانومم زده بود جلو من 26 سالمه و خانومم 24 وفرناز22 قضیه برمیگرده به 2 سال پیش من تو خانواده به شوخ طبعی معروفم معمولا با همه شوخی میکنم حتی پدر و مادر خانمم قبلش گفتم که متوجه رفتار عجیب فرناز شده بودم ولی با خودم میگفتم فکر میکنی به قول یکی از بچه ها این از خار کوسه بازی خودته ولی روز به روز نگاهش بهم بیشترو بیشتر میشد شوخی دستی میکرد اس ام اس خفن میفرستاد و یه روز به همکارم حاج حسین قضیه رو گفتم تااز تجربش استفاده کنم گفت علی هرکسی که سر راهت اومد و خودش ومی خاریدبکن فردا روز قیامت شرمنده کیرت نشی یه شب خاله ها و دختر خاله های خانمم با فرناز اومده بودن واسه شام خونمون تا شام خوردیمو قلیون چاق کردیم کشیدیمو گفتیم و خندیدیم شد ساعت 1 شب چون دیر وقت بود تصمیم گرفتن شب بمونن خونه کلا یه حال داره با یه خواب منو خانومم و فرناز تو یه اتاق خاله هاش ودختراشون توحال ساعت دو یا سه بود نمیدونم من گیج خواب بودم دستمم از زیر سر خانمم رد کرده بودم احساس کردمدستمو یکی گرفته داره اروم میمالونه خانومم روش بطرف من بود مطمعن شدم فرنازه منم همکاری کردم وجواب مالشششو دادم ولی چون دستم زیر سر خانمم بود نتونستم کار دیگه ای بکنم راستش یکمی از وجود خانومم میترسیدم خلاصه اون شب با کلی فکر ونقشه هوا و هوس تموم شد حدود یه هفته ای بعد از اون ماجرا گذشت بعد از ظهر پنج شنبه قرار شد منو خانومم بریم پارک که صدای زنگ خونه اومد درو باز کردم پدر و مادر خانمم با فرناز بودن میخواستن برن بهشت رضا اومده بودن باهم بریم گفتم شرمنده ما داریم میریم پارک فرنازم قرار شد با ما بیاد گفتم قلیون رو بردار بیار بزارمش تو پلاستیک که هرچی گشتیم پیدا نشد فرناز گفت بریم خونه ما قلیون بابامو برداریم قرار شد منو فرناز بریم قلیونو برداریم بیاریم خانمم هم فلاکس و دمودستگاهو جمع وجور کنه رسیدیم در خونشون کلید انداخت درو باز کرد رفتیم داخل رفت وخمشد داخل کابینت هارو نگاه میکرد یهو چشمم به کون گوشتالوش خورد واقعا ایول داشت مردد بودم برم یا نرم که یاد حرف حاج حسین افتادم دلو زدم به دریا رفتم اروم از پشت چسبیدم بهش هیچ عکس العملی از خودش نشون نداد سرش تو کابینت بود حدود دو سه دقیقه ای کیرمو که اون داخل داشت میترکیدرو به کونش مالوندم باور کنید نرمی کونشو از روی شلوار ش احساس میکردم مثل ماهی بود اصلا تودست نمیشد بگیری از بس نرم بود دلم میخواست از روی شلوار دندون بگیرم و این منو بیشتر داغ میکرد دیگه صبرم داشت تموم میشد هنوز تو همون حالت بود فکر کنم روش نمیشد یا خجالت میکشید شلوارشو تا روی زانوش کشیدم پایین سرمو بردم جلو شرورتشو بوکشیدم بوی خوبی میداد دهنمو بردم جلو از روی شرت شروع کردم اروم گاز گرفتم کم کم داشت پاهاش میلرزید با خودم گفتم طفلی گناه داره تو این وضعیت بکنم تو کونش از کمرش گرفتم کشیدمش بیرون از پشت سر چسبوندم بهش و از پشت گلوش چندتا بوس اروم کردم وشلوارشو کشیدم بالا و بردمش داخل اتاق خواب دمر خوابوندمش یکم حول شده بود دست و پاش میلرزید یکم کرم از جلوی اینه برداشتم مالیدم به سوراخ کونش با انگشت شروع کردم اروم عقب جلو کردن طفلی خیلی ترسیده بود درد میکشید اما فقط مو مو میکرد شلوارمو کشیدم پایین کیرمو گذاشتم در سوراخش اومدم لای کپل های کونشو باز کنم اونقدر نرمو لطیف بود درمیرفت از دستم کیرمو گذاشتم روی سوراخش فشار دادم کلاهکش که رفت داخل طفلی انگار راه گلوش باز شد شروع کردعلی علی تورو خدا دریار درد میکنه علی توروخدا من که حشرم روی صد بود دیگه هیچ توجهی نکردم شروع کردم تلمبه زدن حدود 5 دقیقه اخ اخ میکرد ولی ارمو تر وقتی تلمبه میزدم یه موج نازی روی کونش ایجاد میشد که این موج حشرمو دو برابر کرد دیدم ابم داره میاد حول شدم کشیدم بیرون شرتشو برداشتم گذاشتم لاش ابمو توش خالی کردم شورتو شلوارشو پاش کرد قلیونو برداشتیم رفتیم خانومم رو برداشتیم رفتیم پارک توی پارک هی تکون میخورد اب هایی که داخل شورتش ریخته بودم اذیتش میکرد منم هی نیشخند میزدم دیگه از اون به بعد موقعیتش جور نشده که کون سفیدشو یه بار دیگه ببینم و گاز بگیرم نوشته من نه

Date: August 5, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *