ايران و ترکیه

0 views
0%

سلام بر ايران من از انکارا دارم با شما نگارش ميکنم اسم من آجاى يکسيل است در ازمير به دنيا آمده ام و الان در انکارا با خانواده ام هستيم خدا ميداند که من چقدر خوب فارسى صحبت ميکنم ولى در تايپ کند عمل ميکنم پدر و مادر من تهرانى هستند در زمان شاه محمدرضا پدر مادر من آمدند به ترکيه شهر ازمير 3سال در ازمير بودند و من را به دنيا آوردند و به انکارا رفتند راستى اوزاى ترکيه اصلا خوب نيست برعکس ايران و اين سياست هاى حمايتى اردوقان از داعش است که ترکيه را دارد به نابودى ميکشد خوش به حال شما که امنيت داريد و ايران تنها کشور امنى است که در خاورميانه هست اى کاش من هم تهرانى بودم و الان در ايران زندگى ميکردم من مسلمانم و حتما اين عزاب خدا است در ترکيه براى حمايت رجب از داعش دعا کنيد ترکيه هم مانند سوريه نشود من 3روزى ميشود با اين سايت آشنا شدم ولى عضو نيستم چون اگر دولت بفهمد مرا زندانى کنند چون من هنوز 18سالم تکميل نشده و من متولد 23 آگوست 1998 هستم اين رويداد در هفتم ماه مى همين سال رخ داد داشتم از پارک برميگشتم يک خانواده اى را در هواشى پارک ديدم اما در تاکسى پشت چراق قرمز يک خانواده 3 نفرى يعنى پدر مادر دختر تاکسى مال فرودگاه بود پس فهميدم که توريست هستند ولى نميدانستم ايرانى اند دختر همسن هاى خودم بود شايد کوچکتر چون تاکسى پشت چراق بود و شيشه ها پاين و من از بقل تاکسى عبور کردم و صداى ايرانى آنان را شنيدم سوار دوچرخه ام شدم و به خاتر دختر به تقيب تاکسى که شايد محل اقامت را بفهمم و با آن دوست شوم آخر من خيلى دوست دارم با يکى در ايران حرف بزنم و اوزاى دو کشور را بفهمم رفتند هتل و خلاسه ميگم بعد چند روز با پدر خانواده دوست شدم چون فارسى ياد داشتم از من خوشش آمد اون هم ترکى بلد بود تا وقتى که دخترش را ديدم هردوى ما از هم خوشمان آمد و اسمش مايده بود دختر زيبايى بود من به نسبت سن خيلى تمايل به سکس دارم مايده خيلى زود باهام صميمى شد و شوخى جنسى ميکرد و چون کم سن بودم مرا در ديسکو ها راه نميدادند به خاتر همين به مايده بيشتر فکر کردم فرداى ان روز رفتم هتل و گفتم شماره آقاى محمدی رو بگيرند خواستم اگه پدر مايده تلفن رو برداشت بهش پيشنهاد بدم باهم بريم جاهاى انکارا رو به خانوادش نشون بدم که اوزا فرق کرد و مايده گوشى را برداشت گفت سلام داشت ارام صحبت ميکرد گفت مادرپدرش خاب هستند در يک لهضه نقشه کشيدم و بهش گفتم بيا لابى امد زيبايى مايده شايد مانند دخترهاى ترک نبود ولى براى من جذاب بود بهش گفتم بيا بريم پارکينگ من دوچرخه ام را انجا گزاشتم برداريم باهم ديگر رفتيم پارکينگ دوچرخه من بقل يک ماشين گزاشته بودم نگاه هاى مايده و من تقير کرده بود که بقلش کردم مايده ارام گفت ديوانه خدارا شکر که ناراهت نشد بعد نشستيم در زير ان ماشين و به مايده فيلمهاى سکس انلاين از امريکا و چين نشان دادم مايده داق کرده بود ما کم کم از همديگر لب گرفتيم و بعد شرو کرديم به لمس شکم و پاهايمان تا بعد چند دقيقه لخت لخت شديم وقتى خاستم شرو کنم صاهب ماشين امد و شرو به زدن من کرد و سروسدا هردوى ما ترسيده بوديم مايده ميگفت چى ميگه فقت بهش گفتم امشب بايد برن ايران حتا زمينى کلى هم ببخشيد گفتم و شرو کردم به پوشيدن لباسهايم صاهب ماشين داشت زنگ ميزد به 155 من فرار کردم و ان شرو کرد به تيراندازى الان 40 50روزى گزشته و فقت به فکر مايده هستم و اميدوارم سالم الان در ايران باشد خيلى دنبال ان مرد گشتم تا تلافى کنم ولى فعلن پيداش نکردم ولى پيدا ميشود چون شهروند ترکتبار بود من و خانواده ام قراره سال 2017 بيايم تهران پيش مادر و پدر بزگهايم فقط منتضر سال جديدم و ارزوى اين که يک بار ديگر مايده را ببينم نوشته

Date: February 25, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *