باسلام من با اسم مستعارسعید 23 ساله میخوام خاطره سکس پسرخالم محسن که 5سال ازم بزرگتره رو بنویسم و واقعیته حتی جزیاتش این مربوط میش به15سالگیم محسن قدبلنده وسبزه ومن هم پوستم گندمی وبی مو وقیافه خوب البته باسن سفیدگوشتی و نرم تو15سالگی همیشه برا قیافه خوبا دندون تیزمیشه ما هم بریم سرخاطره ما تو یکی ازشهرهای جنوب هستیم من و محسن ازبچگی از هم متنفربودیم شدید یک بار نزدیکای عید که محسن اومده بودخونمون مادرم گفت هوا خوبه تو و محسن برید بالا پشت بوم و من گفتم نه اما محسن حرفی نزد ک علتشوبعدأ فهمیدم یه جورای باهم قهربودیم خلاصه یه لحاف بزرگ گذاشتن بادوبالشت انگارزن وشوهریم و دو پتو دوتامون درازکشیدیم دیدم محسن رفت چفت در رو ازپشت بوم انداخت ک عجیب بودبرام که خودش گفت یه وقت باد درو باز نکنه گربه بره زیر ما که ازهم متنفربودیم باهم حرفی نزدیم که گفتمش جا داری ی کم برو اون ور گفت خفه شو و بحثمون شد که یه دفه گف دهنتو ببند و گرنه مثل علی میکنمت تا اینو گفت برق گرفتم چون به علی داده بودم علی پسر دایمه وخفتم کرده بود و توم گذاشته بود علی دوسال ازم بزرگتر بود خلاصه وقتی گفت گفتم خجالت بکش ازت حالم بهم میخوره و رومو اونور کردیم محسن گف قهرنکن حالا و دستشو گذاشت به یکی ازلپ های باسنم ومن که بدم اومد دستشو برداشتم و گفتم نکن ودوباره دست گذاشت وچندبار انجام شد محسن گفت ی سوال قضیه علی راسته و همینطورکه داشت لپ باسنموفشارمیداد گفتمش اره دستشو برد زیر شرتم و وقتی انگشتش ب سوراخ خوردچشماموبستم و گفت داخل هم گذاشت اره محسن گذاشت دردت نگرفت اولش چرا چقدباسنت نرمه من ک از ی طرف ازش متنفربودم وازطرفی تحریک شده بودم دستموبردم و با پشت دست به کیرش زدم دوبرابرمال علی بود به کمرخوابید دستشو برد زیرگردنم گفت بیا بخور درش اورد و اولین کیر رو تو دهنم فروکردم اخ دندون نزن سرشو بمک ومن مدام سرپهنشو میمکیدم ک البته بیشتر نمیرفت گفت هروقت سرشو میمکیدی دهنت شور شد بهم بگو اونقد مکیدم تا حس کردم اب دهنم لزج و شورشده شاید باور نکنید اما ی حس عجیب داشتم ی حالت سرخوشی و خلسه و مدام سر کیرشو با لبام میبوسیدم و بادستم تکون میدادم و حال خودم نبودم انگار برده اش بودم وچشم میگفتم راستش لحظه شماری میکردم بره تو پشتم چون تجربه خوبی باعلی داشتم تلمبه هاش طولانی بود و بارها زیر پا علی ارضامیشدم اونایی که طولانی دادن میفهمن چی میگم خلاصه گف به شکم درازبکش وزیرشلواری و شرتم تا ران هام زیربود وخودش دوتا رو دراورده بود گف باسنت خیلی خوبه عاشق کونی هستم سفید باسوراخ با زصورتی ازبس باسنت نرمه میخوابی سوراخت معلومه حرفاش بدجورشهوتی شدم خوابید روم وکیرش وسط لپای باسنم و فشارمیداد با فشارهاش به کیرمنم فشارمیومد به زمین وحال میکردم داشتم ارضامیشدم ارزو میکردم کاش میذاشتش داخل ک راحت ارضاشم تمام بین لپام لزج بود ازپیش ابش تو فشاردادنا سر کیرش به سوراخم افتاد و رو به بالا باسنمو بردم و بازش کردم ک یه فشاربده سرش بره ازبخت بد بلندشد رو زانوهاش نگا میکردبه باسنم به کیرش ورمیرف گفتمش ها گف ارضانمیشم میدونم اذیتی بذار نگا کنم ابمو بیارم گفتمش نه اذیت نیستم تا نذاری ارضانمیشم بذارش تا اب دوتامون بیاد کمرمو قوس دادم لپ هاباسنم بازشد و زور زدم و سوراخمو باز کردم تو دلم التماسش میکردم محسن از این کارم روانی شد باعث شد وحشیانه فروش کنه و تا داد بزنم دم دهنمو بگیره بخوابه روم و باتمام قدرت بزنه درد و سوزش باعث شد تاحال کردن یادم بره وجلوم بخوابه دستشوبرداشت واولین کلمم اروم آفرین ارومتر باخواهش وناز وقتی دردم رفت لذت شروع شدباتلمبه هاش که اروم شده کمرمو قوس دادم دوباره و فهمید دارم حال میکنم اروم گف ایییی بخاطر ضربه های کیرش که به غده منی ساز که زیرسوراخ پشته واردمیشد قطره قطره پیش اب ازم میریخت وچند تلمبه محکم میخواستم با یه فشار به سرکیرم تا ابم بیاد باعلی حرفه ای شده بودم بهرحال داشت میکرد وخیس عرق بودیم و ران هام دراثرفشاروتلمبه هاش بی حس شده بود محسن نمیگم زودباش ارضاشو هروقت خواستی ارضاشی بهم بگو برا چی میخوام باهم ارضاشیم باعلی که بودم اگ من ارضامیشدم تلمبه هاش بی لذت بود اگه اون ارضامیشدمن حال نمیکردم باش خواستم ارضاشم میگمت نبایستی قرص ترامادول میخوردم حالت سگی بمون نمیتونم بلندم کن پاهام حس نداره بلندم کرد رمق نداشتم اما باز کمرمو قوس دادم وسوراخمو دادم بالا براش وقتی گذاشت گفتم اه چیشد محسن من قرص نخوردم دارم میمیرم زیرپات دارم ارضامیشم تومحکم بزن تا بشم چون موندن منتظرش فایده نداشت پاهام حس نداشت نمیخواستم هم به جلوم وربرم تا ابم بیاد ارضاشدن ازپشت چیز دیگس با ضرباتی که به غده وارد میشه بهرحال دستاشو از باسنم برداشت و گذاشت زمین اونقد محکم میزدکه تخماش وقتی به خایه هام میخورد درد میگرفت صدای تق تق بلندبود قطره های عرقشو حس میکردم که از صورت به بدنم میریخت اونقد محکم عقب جلو میکردکه بعضی مواقع کیرش درمیومد و یه هو تو میرفت نمیتونستم و ازحالت سگی خوابیدم و بالشت رو گاز میگرفتم داشتم بدطور ارضا میشدم سرمو از بالشت برداشتم برگشتم و چشم تو چشم باهاش شدم که داشت بدطور میکوبید توچشمام پر از عشق بودوالتماس کسی رو که تانیم ساعت پیش حدودأ ازش متنفربودم حالا بدطور دیونش بودم داشت ابم میومد همینطورکه نگاهم میکردیم باحال خراب واقعاخراب صدای بی جون و نازک گفتمش محسن مححححسن دوس دارم زیرپات بمیرم و ابم اومد وتو حال بودم که محسن باناله گف اه اه خوابید روم پنجه هاشو پشت پنجه هام گره کرد لبمو میمکید ومنم ازشدت علاقه وحال اب دهنشو قورت میدادم و هردومون ارضاشدیم واای محسن کشتیم حسش نمیکنم هنوزتومه خخخ سعید تو دیگ کی هستی تا اخرعمرم با کسی بهترتونمیخوابم اره باشه میش بلندشی نمیتونم نفس بکشم محسن مغله خورد اون ور و گفت کونتم تمیزه نکنه ازجای دیگ میرینی ی پاموجمع کردم گفتمش حرف جنسی دیگه نزن حالم بد میشه باش نمیگم تو هم پاشو کون ورم کردت که بالااومده روبردار میبینمش حشری میشم ی لوله بود بالاپشت بوم ک باشلنگش خودمونوشستیم درازکشیدیم ی دردخفیف وخارش ازسوراخ حس میکردم ودادمش طرفش ودوباره گذاشت ودردش موند تاسپیده دم باسنم میلرزید ازضربات تلمبه و تا متاهل شدنش این تلمبه ها ادامه داشت که از من راضیتره تازنش خوش باشید نوشته المنت
0 views
Date: March 22, 2020