ایمان و سجاد

سلام امیدوارم همتون خوب باشید میخوام خاطره کون دادنم به هم خدمتیمو براتون تعریف کنم پس خواهش میکنم اونایی که اهل گی نیستن و میخوان آخرش فحش بدن این خاطره رو نخونن اول از خودم بگم ایمان هستم 23 ساله قد 170 وزن 70 سبزه و یک کون تپل مپل تازه یک ماهی بود که خدمتم تموم شده بود یکی از هم خدمتیام تو پادگان که اسمش سجاد بود هنوز یک چند ماهی از خدمتش مونده بود اینم بگم سجاد پسری بود با پوست سفید هم قد من و یکم لاغرتر یک روز بد از ظهر بهم زنگ زد گفت مرخصی گرفته و چون خونشون شهر دیگه بود گفت جا ندارم میشه شب بیام خونتون منم اول با مامانم هماهنگ کردم گفت شب با بابام میخوان برن خونه مامان بزرگم بخوابن چون حالش خوب نیس منم بهش گفتم شب بیاد وقتی دیدم خونمون خالیه شیطون شدم گفتم ببینم میتونم یکاری کنم تا بتونم سجادو برای کردنم راضی کنم واسه همین رفتم حمام و همه موهای بدنمو زدم از پا و کون و سوراخم گرفته تا سینه هام خلاصه ساعتای 8 بود که رسید خونمون براش چای و میوه آوردم بعد گفتم اگه دوس داری برو حمام که گفت نه لازم نیس یکی دو ساعتی گذشته بود داشتیم فیلم میدیدیم که بهش گفتم سجاد دوس داری فیلم سوپر ببینیم اولش من من کرد بعد گفت آره رفتم فلشو آوردم و نشستیم فیلم دیدن اینم بگم فیلمش در مورد این بود که مرده از همون اول سکس میخواست زنرو از کون بکنه و هیچ علاقه ای به کس نداشت یک 10 دقیقه ای که گذشت من از خود بی خود شدم دستمو کردم تو شورتمو و با کیرم ور رفتم که دیدم با تعجب داره به من نیگا میکنه گفتم چیه گفت میخوای جق بزنی گفتم نه بابا جق که حال نمیده دارم با کیرم بازی میکنم یکم که گذشت رفتم کنارش گفتم سجاد میشه کیرتو ببینم گقت برای چی میخای ببینی گفتم میخوام با یکیه خودم مقایسش کنم گفت پس تو هم باید بم نشون بدی گفتم باشه کیرشو دراورد یک کیر 15 سانتی سفید و خوش تراش تا اومدم بگیرم تو دستم خودشو کشید عقب ولی من گرفتمش بعد نوبت من شد که کیرمو دربیارم وقتی کیرمو دید گفت چه کیر چاقی داری ولی از مال من کوتاه تره خلاصه داشت کیرشو میکرد تو شورتش که گفتم میخای چکار کنی گفت دیدیش دیگه میخام بکنم تو شورتم منم که شهوتم زده بود بالا گفتم چه زود من هنوز باهاش کار دارم گفت مثلا چکار داری که منم به تو یک چشم بهم زدن کیرشو کردم تو دهنمو و شروع کردم به ساک زدن گفت داری چکار میکنی که من محلش ندادمو فقط داشتم کیرشو میخوردم دیگه از خود بی خود شد شروع کرد به دراوردن لباسام وقتی به کونم رسید گفت وای ایمان تو چه چیزی هستس از صدتا دختر بهتری منم همش واسش ناز میکردم ساک زدنم که تموم شد گفت میخوام لباتو ببوسم ازونجایی که من به لب گرفتن علاقه نداشتم با اکراه قبول کردم ولی فقط خودش لبامو میخورد لب گرفتنش که تموم شده بهش گفتم دیگه بقیش با تو این کون منو اینم کیر تو ببینم چکار میکنی اونم شروع کرد به لیس زدنو انگشت کردن تا سوراخم آماده شد وقتی سوراخم باز شد حالت سگی کونمو واسش آماده کردنم اونم سر کیر نازشو که الهی قربونش برم رو گذاشت رو سوراخمو و با یک حول آروم داد تو شروع کرد به تلمبه زدن و بعد چند دقیقه آبش اومد ریخت تو کونم اون شب دو بار دیگه منو کرد یبار شو که بیدارم بودم دفه آخرشو وقتی خواب بودم کیرشو کرد تو کونم با احساس کردن کلاهک کیرش تو کونم از خواب بیدار شدم امیدوارم از خاطرم خوشتون اومده باشه خاطره بعدیم کون دادن تو کوه نوشته