اینترنت و شروع زندگی جدید

0 views
0%

ساعت 2 20 دقیقه نیمه شب 1389 خوابم نمیبرد بازی های گوشی هم چند دوری بود تموم کرده بودم بی حوصله و تنها سیستمو روشن کردم فیلمی چیزی ببینم یهو سیستم ارور در دسترس داد باز کردم یه وای فای اوپن بود به نظرم مال طبقه بالا میومد که تازه اومده بودن چون تا یه هفته قبل خبری از وای فای نبود خلاصه کانکت کردم برای تست زدم گوگل خیلی کند بازش کرد بعد از کلی فکر تایپ کردم دوست یابی در مشهد یه سایت باز شد چت روم بود رفتم توش دیدم چه شلوغه با نام کاربری خسته شب وارد شدم ماهان سلام آقا خوبی خوش اومدی خسته شب سلام خواهش میکنم تازه واردم ماهان چه بهتر اصل بده خسته شب اصل بدم یعنی چی ماهان از اون چیزی که فکر میکردم تازه کاری یعنی اسم و سن و شهرتو بگو خسته شب آهان گفتم که تازه کارم هادی 18 مشهد ماهان منم ماهان 19 ساله همشهری خسته شب خوشبختم ماهان میشه من بهت بگم عزیزم خسته شب چطور مگه باشه بگو راحت باش ماهان چه شکلی هستی خسته شب ساده تو پر 175 معمولی ماهان آهان پس که تو پری باشه من باید برم اینم شمارم 0915 اون شب تموم شد و منم خسته شده بودم فقط شمارشو یاد داشت کردم و خوابیدم شب بعد اومدم دوباره لپ تاپ رو روشن کردم دیدم وای فای هست اما رمز داره بیخیال شدم و خواستم بخوابم چشمم به شماره ماهان که تویه نوت پد سیستم ذخیره کردم افتاد بهش مسیج زدم سلام هادی هستم با یک استقبال گرم حالمو پرسید و اون شب زیاد مسیج زدیم تا این که گفت عزیزم هادی جون من دلم میخواد باهات دوست بشم از تیپت خوشم اومده نوشتم تو که منو هنوز ندیدی چطور خوشت اومده گفت یه قراری بزار همو ببینیم جواب ندادم خودش مسیج زد من تو یک رستوران آدرس کامل داد بهم ورودی شهر کار میکنم شب حدود ساعت 10 کارم تموم میشه اگه خواستی بیا من تو این فکر بودم که چرا میگه از تیپت خوشم اومده چرا اصلا میگه عزیزم کم کم خوابم برد وقت بیدار شدم دیدم 1 ظهره مثل همیشه کار های روز مره رو کردم تا این که ساعت 8 شب وقت سالن والیبال بودش رفتم ساعت نه و نیم وقتمون تموم شد درحالی که داشتم لباس عوض میکردم یادم اومد ماهان 10 شب کارش تموم میشه تنها به این دلیل که سالن نزدیک اون رستوران بود با عجله شلوراک ورزشیو خواستم در بیارم گره شلوارک کور شد باز نمیشد دیدم یکی دو نفر ته رختگن حواسشون اینور نیست محکم کشیدم پایین با لباس زیرم کلا اومد پایین دیگه حوصله پوشیدن لباس زیر نداشتم و همونطوری شلوار بیرون رو پوشیدم خلاصه سوار موتورم شدم رفتم سمت رستوران ده و پنج دقیقه جلو رستوران بودم سه تا جوون بودن دو تاشون ریش داشتن اصلا قیافشون به نوع صحبت های ماهان نمیخورد که احساسی باشن اون یکی پسره خیلی شیک و مرتب داد میزد که ماهانه خلاصه دیدم داره پیاده میره با موتور رفتم نزدیکش گفتم مستقیم بشین بالا گفت برو عمو پیاده میرم گفتم هادیم بشین خیلییییییی خیلییییی خوشحال شد اونقدر که از خوشحالیش من خوشحال شدم نشست حدودا تا ایستگاه خطی ها به مرکز شهر 200 متری راه بود بعدش دیگه میشد جاده تا یکی دو کیلومتر که برسه به داخل شهر و خیابون های اصلی خیلی اروم این دویست مترو رفتیم بعدش که رد شدیم از جای شلوغ گفت میشه دستامو بکنم تو جیبت اخه خیلی سرده گفتم باشه بکن در حالی که دستاش رو میتونست بکنه تو جیب کاپشنم کرد تو جیب شلوارم گفتش چه بدن نرمی داری تو گفتم یکمی تپلم آخه اینطوریه دیدم دستش یه لحظه خورد به خیلی ببخشید اسم معمولیشو میارم کیرم فک کردم اتفاقی بوده و خودش نفهمیده اما دیدم نه داره دستشو میاره به سمت کیرم شلوار پارچه ای هم جیبش بزرگه به شدت جا خوردم گفتم داری چیکار میکنی دیوونه گفت هیچی راهتو برو من اولش که نه اما یکی دو دقیقه بد وقتی گرمای دستش کم کم کیرمو میمالید خوشم اومد و خیلی خیلی رفته بودم تو حس اخه بار اول بود که همچی موردی داشتم گفتم ماهان بیشتر بمالش دلم میخواد گفت دور بزن بریم تو رستوران یه آن ترسیدم گفتم نکنه این بلایی سرم بیاره اما گفتم اون که به جایی جز کیرم دست نزده چیزی نیست گفت منصرف شدی گفتم چیو گفت بهت نگفتم بریم رستوران گفتم آهان نشنیدم باشه بریم برگشیتم سریع رفتیم رستوران وارد رستوران شدیم یه رستوران بزرگ که هیچ اتاق خالی نداشت برای این که نور چراغی نیاد رفتیم تو آشپزخونه رستوران رو زمین یه موکت انداختش با یه پتو نشیتم یه نور ضعیف قرمز چشمک زن دزدگیر آشپزخونه داشت لحظه ای اونجارو روشن و خاموش میکرد من خیلی به نور قرمز علاقه دارم خیلی منو حشری میکنه تو همین حال ماهان کیرمو از رو شلوار با کف دستش میمالید خیلی مالید و مننم گفتم ماهااااااااان اما با لحن خیلی اروم زیپ شلوارمو وا کرد لباس زیر نداشتم کیرمو اورد بیرون یکم باهاش ور رفت خیس خیس شده بود اروم کیرمو بوسید و برد روی زبونش من دیونه واااااار تو حرارت خودم میسوختم داشت واسم ساک میزد و رون هامو میمالید یهو شلوارمو باز کرد کشید تا زانو پایین خیلی محکم رونامو میمالوند و کیرو ساک میزد گفتم اروم تر پاهام درد گرفت ماهان بدون هیچ حرفی مالیدن تبدیل شد به نوازش من پشتمو از دیوار کشیدم و خوابیدم رو موکت و ماهان هم حسابی میخوردش پاشد لباسشو در اورد نشست روی کیرم خیلی کیرم خیس و لیز شده بود وقتی خورد به رون های پاش و یکی دو باری خخودشو تکون داد ارضا شدم روی پاهاش وقتی داغی آبم رو حس کرد انگار حشرش ده برابر شد من تو اوج لذت بودم همه بدنم لرز داشت با همون حال کیرمو ببا دستش برد رو در کونش ارم ارم داشت بازیش میداد کیرمو من که تو حال ارضا و لرزشش بودم هی کیرم از دستش در میومد کیرمو محکم گرفت گذاشت رو سوراخش و نشست وای چه حسی خواست حرکت بده خودشو که تحمل نکردم از کمرش گرفتم محکم چسبوندم به کیرم تا اروم بشم بعد از چند ثانیه که برگشتم به حالت طبیعی احساس کردم در همون حال کیرم کوچیک شده که ماهان یه ذره پا شد و کنشو رو کیرم میمالوند باز هم کیرم بلند شد ماهان دستشو اورد جلو لبام گفتش تف کن دوست نداشتم این کارو بکنم اخه یهو انگشت اشارشو کشید رو لبام و فشار داد مجبور شدم رو دستش تف کنم بد بود یکم ولی این کارو کردم دستشو برد رو کونش و خیسش کرد و منم کیرمو گرفتمو گذاشتم رو کونش خودش اروم نشست روش شروع کرد به تلمبه زدن که متوجه شدم رون پام داغ شده آبش اومده بود و ریخته بود رو رون پام مننم واسه بار دوم میخواستم ارضا شم بهش گفتم پاشو دارم ارضا میشم گفت هیششششش کیرت الان مال کونه منه کارتو بکن و من ارضا شدم تو کونش بدون این که کیرمو در بیارم خودشو سفت نگه داشت و به پهلو بغلم خوابید نا خوداگاه بی اختیار نمیدونم چرا لبام رو گذاشتم رو شونش و بغلش کردم داشتم به این فکر میکردم که یه پسر اینطوری اینجا چرا سکس کردم که صدا گوشیم در اومد بابام پشت خط بود دیدم ای وای ساعت یه رب به دوازده هست من باید یازده خونه میشدم سریع جمو جور کردیم برگشتیم و تو راه در باره سکسمون حرف میزدیم و وقتی فهمید اولین بارمه زد زیر گریه گفتم چیشده گفت اگر میدونستم بار اولته اصلا این کارو نمیکردم گفتم واسه ی چی گفت خودت بعدا متوجه میشی و الان بد جوری میفهمم که ماهان چرا گریه کرد و منم الان دوست دارم گریه کنم که نباید اون شب با پسر سکس میکردم چون باعث یه مسائلی شد که تو داستان بعدی مینویسم دوستان شهوانی محترم داستان اسمش روشه یکی دو خط نمیشه نوشت بخاطر همین با جزئیات نوشتم داستان بعدی مال سال 90 هست که وقتی با یه زن دوست شدم به حرف ماهان رسیدم که چرا نباید این کارو میکرد نوشته

Date: February 19, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *