بابا و کون پاره مامان

0 views
0%

اسم من مینا و۱۸ سالمه مامانم ۳۲ساله با قد حدود۱۶۵ ووزن حدود۷۰ اما خیلی سفید رو با یه کون خوش فرم که بابام عاشقشه بابام ۳۸سالشه با قد ۱۸۵ ووزن ۹۰ و حشری وکون کن ماجرا از این قرار بود که مامانم روز قبل رفته بود اپلاسیون اینو از زبون خودش فهمیدم که شب که بابام اومد و ازش پرسید بهش گفت رفتم اما خیلی درد داشت و بابام با یه حال حشری گفت از این دردش بیشتره که مامانم با ناز گفت اون که دردش خیلی زیادتره بابام گفت فردا شب درستت میکنم که مامانم گفت تو خیلی وقته منو درست کردی اینو که گفت انگار قند تو دل بابام آب کردند اینا را من از پشت در اشپزخونه میشنیدم بابام گفت بزار ببینم چه جوری شده که مامانم گفت بیا تا مینا نیومده تا بابام شلوار مامانو کشید پایین گفت جون فقط منتظر منه مامان شلوارشو داد بالا گفت حالا تا فرداشب ببینم پسر خوبی هستی و اون انگشترو واسم میخری و اومد بیرون فهمیدم فرداشب یه خبراییه خلاصه فردا نزدیک غروب بابام از کار اومد وانگشترو داد به مامان وبا یه لحنی گفت ایییینم انگشتر که مامان گفت مرسی البته با یه حالتی شهوتی گفتم امشب مامان بیچارس با کیر بابا بابا رفت حموم واومد نشستیم شام خوردیم بعد شام مامان گفت من برم یه دوش بگیرم بابام همش نگاش به مامان بود وهر از گاهی دستش به کیر تا مامان اومد من الکی گفتم خوابم میاد ورفتم تو اتاقم پشت در اتاق داشتم گوش میکردم مامان به بابا گفت تا صدات زدم بیا اتاق من ومامان اینا چسب همه ویه تراس مشترک داره چون اواخر بهار بود مامان در اتاقشون که رو به تراس بود را باز میزاشت منم رفتم تو تراس که مامان بابام را صدا زد من خیلی رنگی میدیدمشون مامان یه شلوار سفید خیلی نازک ویه تاپ سر همون بدون شورت وسوتین پوشیده بود ویه آرایش جیغ بابام تا اوم همچین گفت جوووون به این کون که من حس کردم لای پام داغ شد خلاصه بابام افتاد به جون لب وگردن وسینه مامان ومامان هم که درسش را بلد بود هی ناز میکرد بابام مامانو لخت کرد وگفت امشب کونتو پاره میکنم وشورتش را در اورد مامان تا کیییییر بابا را دید گفت وووووااااااای اینو تو کونم نکن پاره یشم که بابام گفت ۴۰۰۰۰۰هزار تومن دادم انگشتر که این کونو بکنم خلاصه مامان شروع کرد به التماس البته با ناز وشروع کرد از دست بابا در رفتن که بابا هم خوشش اومده بود ودنبالش میکرد بعد از یه کم تعقیب وگریز الکی مامان دمر خودشو انداخت رو تخت ولای پاشو باز کرد که بابام شروع کرد به خپردن کونش منم دستم تو شورتم بود وکسمو میمالیدم دیگه وقتش بود که بابام گفت با تف میخوام بکنمت که مامانم گفت نه با کرم وخلاصه بابام کرم را مالید در کونش وتوحالت سگی یواش یواش بهش داد خورد مامان معلوم بود زیاد کون داده ولی الکی هی ناز میکرد ومیگفت دردم میاد میسوزه نصفشو در بیار ولی بابا بیشر حال میکرد وتا ته میکرد توش بابام بهش گفت حالا نوبت توست که بابا ثابت ایستاد ومامان هی کونشو میکرد تو کیییییییر بابا وهی قربون صدقه کووووووش میشود من ارضا شدم اما بابام گفت تازه آماده کون دادن شدی کیرشو در آورد ویه بالش گذاشت زیر شکم مامان وگفت تا میتونی کونتو بده عقب مامان هم اینقدر کون را داد عقب وبابا با یه ضربه کیییییرشو داد تو کوووون مامان اما اینبار مامان دردش گرفت اما خیلی خوب حال میداد خلاصعه بابام اینگار یه زن جنده را میکنه با بی رحمی می کردش که یه دفعه به مامان گفت تیزش کن ومامان تا تیزش کرد شروع کرد به آخ وواخ کردن آآآآآآیییییییی کونم پاااااره شد دااااره میسووووزززززه جرررررم دادی دیگه نمیییییتتتتتوووونممم رااااه برم کییییبببرتتتتتوووووو بکککککن توووو کووووونننننممممم بابام که داشت حال میکرد بهش گفت تو چی منی که مامان با اون صدای شهوتیش گفت من کوووووونی تووووام من جنننننده توام من زیییییر خواب توام منووووو بککککککن که تو همین حال آب بابا اومد وریخت توش خلاصه بعد یه چن دقیقه مامان بلند شد گفت نمیتونم راه برم باید با عصا برم کوونمووو پاره کردی بابام گفت دیگه انگشتر میخوای که مامان گفت سری بعد النگو فهمیدم این قصه سر دراز داره دلم میخواد تا شوهر کردم بتونم مثه مامان به شوهرم کووووون بدم اما میدونم اولاش خیلی درد داره نوشته

Date: March 20, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *