سلام اسم هایی که میگم مستعار هستن من 17 سالم بود که با یه پسری ب اسم رضادوست شدم 6 ماه از دوستیمون میگزشت و نهایت رابطه ی ما لب بود منم که بلد نبودم لب بگیرم ولی کم کم یاد گرفتم ولی رضاحرفه ای بود چون دوست دخترای زیادی داشت کم کم راحت ترشدیم و حتی سینه هامم لمس میکرد و دگمه هام همیشه باز میکرد و میمالید منم چون تجربه نداشتم شهوتی میشدم سریع تا اینکه نزدیک عید نوروز بود و 1 سال باهم بودیم اونروز خونشون کسی نبود و من رفتم توخونشون همه جای خونشون بهم نشون داد یه سالن بزرگ با یه اشپز خونه معمولی کنار اشپز خونه یه راهرو داخل راهرو چندتا اتاق و حموم و دستشویی بود و اتاق رضا اخر راهرو بود دستم رو گرفت و رفتیم تو اتاق یه آینه قدی توی اتاقش بود جلوی آینه ایستادم و شالم رو برداشتم و موهام باز کردم موهام بلند و خرماییه زیر مانتوم یه تونیک آبی پوشیده بودم که چسبون بود و رو سینش باز بود مانتوم رو دراوردم و نسشسیم لب و تخت و شروع کردیم به حرف زدن و خل و چل بازی من دستم میکردم تو چالای لپ اون و اون بند سوتین من میکشید و ول میکرد دوباره رفتم جلو که دستام بکنم توچال لپش اونم فرصت پیدا کرد و لباش گزاشت رو لبام شروع کردیم به خوردن حالا دیگه منم یادگرفته بودم سرم گزاشت رو پاش و بغلم کرد منم دستام انداختم گردنش و محکم لباش میخوردم لبای بزرگی داشت که خوردنش لذت بخش بود چند دقیقه ای از لب دادنمون گزشت که چشمام دگ کم کم خمار شد اونم با لذت بیشتری لبام میخورد کم کم زاویش عوض کرد و خابوندم رو تختش و به لب دادن ادامه دادیم از روی لباس سوتینم باز کرد و ازم خاست لخت بشم بالا تنه رو کامل لخت کردم و خابیدم اومد روم و لبامو با ولع میخورد رفت سمت گردنم من رو گردنم خیلی حساسم تمام گردنمو لیسید و خورد و کم کم پایین میرفت و حس منو قوی تر میکرد از وسط سینه هام پایین رفت و دوباره اومد بالا و رفت روی سینه هام اروم شروع کرد به مالیدن و زبونش کشید نوک سینم لبام و گردنم و سینه هامو کامل لیس زد و هردو شهوتی شدیم بهم گفت دوست ندارم از دستم ناراضی باشی اگه دوس نداری تا ادامه ندم ولی ما عاشق همیم و اگه تو قبول کنی دوست دارم باهم تجربه کنیم منم چون شهوتم بالا بود قبول کردم دوباره شروع کرد ب لیس زدن سینه هام و ی دستش ب اون سینم و دس دیگش ب بدنم و بدنمو لمس میکرد اروم اروم دسشو برد سمت شلوارم و دگمه شلوارم رو باز کرد سرش رو با دستام گرفتم و محکم لباشو میخوردم اونم زیپ شلوارم باز کرد و اروم ازرو شلوار کسمو مالید شهوتم هر لحظه بیشتر میشد مخصوصا چون باراولم بود دستشو اروم برد تو شلوارم و کسمو مالید چشمامو بسته بودم و شهوتمو رو لباش خالی میکردم با فشار زاویه رو تغییر دادم و حالا من روی اون بودم لباشو میخوردم و بهش گفتم اگه میشه تیشرتت دربیار میخام سرم بزارم رو سینت تیشرتش دراورد و دوباره خابید خابیدم روش و چون قدمون تقریبا اندازه هم بود کسم رفت رو کیرش و برآمدگیشو حس میکردم دستام انداختم کردنش و محکم بغلش کردم و بعدکنارش خابیدم و سرم گزاشتم رو سینش از چشماش شهوتش پیدا بود شروع کردم لباشو خوردن و دسم بردم سمت شلوارش و دگمش باز کردم و زیپش باز کردم حالا دیگه کیرش داغ بود و سیخ بودنش مشخص بود دسم بردم تو شرتش و کیرش دراوردم شروع کردم اروم مالیدن بعد از چند لحظه گفت میتونی بخوریش خیلی شهوتی شدم گفتم با اینکه بلد نیستم ولی قبوله سرش کردم دهنم و میخوردم و دور کیرشو براش لیس میزدم هردو به اوج رسیده بودیم بهم گفت کامل لخت شو و بخواب لخت شدم سریع و خوابیدم رو تخت اومد کنارم و دسش برد رو کسم و انگشتشو رو چولم میمالید دیگه کسم کامل خیسیده بود چون بلد نبودم بهم میگف که باید چیکار کنم خابید و گفت بیا بشین رو کیرم ولی بپا تو کست نکنی پاهام گزاشتم کنار بدنش و اروم اروم رفتم پایین کیرش گرفته بود و رو سوراخ کونم تنظیم کرد گفت اماده ای گفتم اره عزیزم امادم اروم کرد سرشو توش انقدر تنگ بود ک میگف ااخ کیرم شکوندی بلخره ب زور تا ته رفت توش و نشسم کامل شروع کردیم لب گرفتن موهام دور صورتش کامل گرفته بود سرم بردم بالا و نشسم روکیرش گف حالا اروم بشین پاشو کن یکم پاشدم و نشسم دیگه فهمیده بودم باید چیکارکنم سرعتم بیشتر شد و اخ و نالم زیاد شده بود من اه و ناله میکردم و اون قربون صدقم میرف بعد از چند دقیقه گف زود باش بلند شو و سریع رفت سمت سطل زباله و شروع کرد جق زدن تا ابش اومد و بیحال افتاد رو تخت اول فک کرد منم ارضا شدم ولی وقتی چهرم دید فهمید که حالم خیلی بده و هنوز ازضا نشدم شروع کرد گردنمو خوردن و با یه دسش کسمو میمالید سرعتش بیشتر کرد بهش گفتم میخام بشینم روکیرت حالم خیلی بده نشستم و شروع کردم بالا پایین کردن هردو لذت میبردیم تا اینکه بلند شدم و کنارش خوابیدم گفتم الان میاد خیلی دوس داشتم کسمو لیس بزنه اما چون بد دل بود میدونسم انجام نمیده شروع کرد مالیدن کسم و انگشتش محکم چولمو میمالید چندثانیه لرزیدم و ارضا شدم واقعا لذت بردم و بااینکه دیگه باهم نیستیماز سکسمون پشیمون نیستم حتی رضا هم بهم گفت امروزو هیچوقت یادم نمیره ممنون از اینکه داستانم رو خوندین تا چند وقت بعد هم سکس داشتیم اگه خاستین براتون مینویسم خدافظ نوشته
0 views
Date: September 6, 2019