بالاخره بعد سالها کون دادم

سلام به دوستان خوب شهوانی این داستان کاملا واقعیه و شاید برای شما هم اتفاق بیفته بچه که بودم یه بار یه نفر که از خودم بزرگتر بود منو راضی کرد و کرد منم همبشه لذت اون دادن رو داشتم و خود ارضایی می کردم خیلی دلم می خواست یکی رو پیدا می کردم که میشد بهش اعتماد کنم ولی چون می ترسیدم دیگه تکرار نشد تا دو سال پیش یادم رفت بگم الان سی سالمه بدنم سفید و تو پره و خیلی شبیه بدن زن هاست همیشه پشت به آینه از کون خودم لذت می بردم و محشری می شدم بالاخره مقاومت رو کنار گذاشتم و یکی از کاربرها قرار گذاشتم خونه مجردی اون موقع تو تهران اجاره کرده بودم حمید رو وقتی سر قرار دیدم فهمیدم که کونم پاره ست چهارشونه و هیکلی تیپشم خوب بود سوار ماشینش شدم و اومدم خونه اونم خجالتی یود تا نیم ساعت فقط حرف زدیم نه حرف سکسی راجع به کار و بارمون بهدش خودم پا شدم شلوارمو عوض کنم مخصوصا جلوی حمید عوض کردم بیینم عکس العملش چیه چشماش روی رون ها و کونم سر می خورد و می درخشید ولی خجالت کشید و سرشو پایین انداخت بهش گفتم پاشو بریم تو اتق خواب تخت اونجاست گفت برم دستشویی تمیزش کنم برات بعد از اون منم رفتم و حسابی شستم کونمو شرت سکسی سفید روی رون و کون سفیدم خیلی شبیه زن ها بود خودم راست کردم برای خودم اینم بگم که موهای پاهامو وقتی با واجبی می زنم دیگه واقعا سکسی میشه یواش بغلم کرد و چندتا بوس و دست روی کونم می کشید شلوارشو پایین کشیدم یه کیر 15سانتی کلفت و خوش تراش توش بپد کفت می خوریش گفتم چرا که نه اولین بارم بود تا اون موقع دخترا برام ساک زده بودن منم مثل فیلم ها آروم آروم ساک زدم براش معلوم بود غرق لذت شده دیدم داره با سوراخم ور می ره زبونش رو می کرد توش بعد با انگشت و بعد ژل لوبریکانت زد به انگشتش و کرد تو لذت اولین بار با درد قاطی شده بود و لذت داشت دوتامون گرم شدیم که دیدم گفت پاهاتو بده بالا کیرشو مالید در سوراخم وهی سرشو می کرد و در می آورد ترسم ریخته بود خجالت ها هم تموم شده بود خیلی مراعاتمو می کرد دردم نیاد یواش یواش کلفتی کیرشو تو بدنم حس کردم داشت تا نصفه می کرد و بعد تمام اون کیر رو فرو کرد و تلمبه می زد عرق مرده بود و مدام قربون صدقه می رفت و از گرما و تنگیش ناله می کرد منم واقعا مست شده بودم و لذت می بردم چند حالت مختلف رو انجام دادیم که من با فشار زیاد آبم اومد وقتی داشت ابم می اومد گفت کونت تنگ شد وقتی آبت میاد کونت تنگ میشه و نبضش می زنه و این حشری ترم می کنه خلاصه چنان تلمبه می زد که چشماش خمار شده بود یهو درش اورد و رو شکمم پر از اب حمید شد گفت خالی نگردم تو چون ممکنه مریض بشی یه ربع بغلم کرد و چشماشو بست لذتش هنوزم دیوونه می کنه منو ولی دیگه می ترسم مخصوصا وقتی موهای پاها و بدنمو می زنم مثل الان خیلی حشریم این حالت خوب نیست چون وقتی واقعا حشری میشم خود ارضایی هم آرومم نمیکنه حمید کاری کرد که من عاشق دادن شدم و دارم مقاومت می کنم حتی به حمید هم دوباره ندادم یه توصیه به اونایی که این حالت رو دارن دارم اولین دادن مساوی با کونی شدنه نگید یه باره چون این خس ارومتون نمی