با پیامک مخشو زدم

0 views
0%

سلام این داستان واقعیه و اسم های عوض شدن زیاد حاشیه نمیرم من مهرداد هستم و ۲۹ سالمه و خواهر بزرگم مریم که ۳۴ سالشه و مجرده راستش زیاد حاشیه نمیرم و میرم سر اصل مطلب من از وقتی باشگاه میرفت و خیلی به خودش میرسید بدجوری تو کفش بودم و داستانهای سکسی هم که دیگه اوضاع رو بدتر کرده بود کم کم خودمو بهش میمالیدم اونم زیاد عکس العمل نشون نمیداد مثلا وقتی از کنارش رد میشدم کتفمو میمالیدم به سینش که متوسط بود یا مثلا بعضی وقتا به بهونه رد شدن از کنار تخت میچسبودم به کونش کم کم کارام خیلی تابلو شد و اونم یه چیزایی دستش اومده بود تا جایی که خودشم به بهونه شوخی و کشتی بدون سوتین و با یه لباس معمولی خونگی باهام کشتی میگرفت دیگه خسته شده بودم و میخاستم برم تو کارش دیدم هیچ راهی بجز پیام دادن نمیتونه کمک کنه شب دیر وقت بود و رفته بودیم تو اتاقامون گوشی رو برداشتم و براش نوشتم از اینجا دیگه اولین پیام منم و جوابش خواهرمه هوی گوسفند بیداری کوفت بنال خوابم نمیبره بدرک خب چیکار کنم کوفت خب دارم باهات حرف میزنم اهان جونم داداشی چرا خوابت نمیبره به چی فکر میکنی مطمعن باش به تو فکر نمیکنم گوسفند جوون اره از جوون گفتنت معلومه غلط کردی به چیت فکر کنم اخه نمیدونم اینهمه چیز مثلا دیگه مثلا رو خودت بگو باشه مثلا موهات کوفت موها چیه خب بیام پایینتر دوست داری بیا چقدر بیام پایین هرچقدر دوست داری فقط یواش بیا اخه چیز جالب فقط سینه هاتن کصافت یعنی من فقط سینه هام جالبه راستش کم نه تو از کجا میدونی جالبن نکنه منو دید میزنی هیز کصافت نه بابا دید چیه لازم نیست دید بزنم معلومه خب خب دیگه هیچی دیگه سینه هات خیلی خوشفرمن واقعا اره بخدا یعنی چجورین بابا گیر دادیا نه دیگه بگو بابا خوردنین مالوندنین اه اوووووه خیلی داغ کردیا کجاشو دیدی خب نمیخای بری پایینتر راستش چرا ولی روم نمیشه پیامکه دیگه رو نمیخاد که خب دیگه از سینه برم پایین معلومه دیگه چی معلومه اینکه چیا جالب میشه دیگه چیا مریم اذیت نکن ده نه دیگه بگو میخام خودت بگی اوندوتا دیگه کپلا خوشکلا نرما خب چیا بابا جون کس و کونت مگه کس و کونمم دیدی عوضی نه بابا ولی کاش کاش چی هااان کاش چی هیچی شب بخیر اااا مهرداد اذیت نکن دیگه کاش چی کاش میدیدم واقعا دوست داری اره خب اخه تو خیلی خوشهیکلی و هر مردی رو داغون میکنی جدی میگی پس چرا خاستگار ندارم خاستگاراتو که خودت میپروندی الان میخای منم بپرونیا کصصصافت نکنه تو هم میخوای خواستگاری کنی اره اجازه هست بککککنم چییییییرو بابا خاستگاریو منحرف اهان گفتم تو از اون چیزا نداری دارم خوبم دارم پا میشم میام تو اتاقتا جرات نداری دارم ولی اول باید جواب خاستگارمو بدی خب یکم نازمو بکش خب منکه گفتم چه جیگری هستی ببین مهرداد کوچیکه هم با من هم نظره واااای یعنی تو واقعا برای من راست کردی خب چیکار کنم تو خیلی ماهی باورم نمیشه عکس لطفا برو بابا دیوونه توروخدا عکسشو بده قول میدم بهت بدددددم جواب خاستگاریتو باشه میدم ولی باید بدددددددیا جوابمو حتتتما میدم بیا اینم عکس وااای مهرداد این چیه قابلتو نداره میخوری یا میبری راستش نمیدونم هول شدم نترس بابا عکسش اینطوریه خخخخ از نزدیک مهربونتره اخه مثل فیلماست کجاشو دیدی همه جاش معلومه دیگه مریمی جوووونم تو هم بده عکس اره باشه ولی پاک کنیا چشششسم بیا اینم من واااای چقدر باد کرده کست اینجوری نگو خجالت میکشم باور کن تو عکس معلومه خب تو تحریکم کردی خب حالا که عکس دادم بدددده دیگه چی بدم جواب خاستگاریمو با اجازه مامان و بابامون که خابن و نمیدونن بچه هاشون بلللللله جوووون در اتاقتو باز کن تا بیام تو حجله مهرداد داری جدی میگی اگه تو بخای اره عشقم من که خیلی وقته تو کفتم مهرداد یعنی میخای از جلو اره زنم میشی میزاری هر شب باهات بخابم وای مهرداد بدنم داره مور مور میشه من تاحالا کیر از نزدیک ندیدم امشب اگه بخای میبینی اخه یعنی چی مگه میشه منو تو خواهر برادریم باشیم من عاشقتم منم دوستت دارم داداشی جونم خب دیگه پس بکش پایین اومدم هخخخخ کوفت شوخی نکن من دارم سکته میکنم من جدی میکنم گفته باشم وای مهرداد چیشد که اینطوری شد تصور کن تو داری منو و این داستان ادامه دارد نوشته

Date: November 14, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *