یاد سگ های وحشی و محافظ بیافته. ولی موقع هایی هم می شد که حس می کردی پلنگی تو دشتی تنهاست. ولی موقع هایی هم بود که فیل خاکستری آرامی بود که خرامان توی زمین خدا گام های سنگین بر میداشت. سارا گفته بود از لب های سیامک می شه عکس گرفت قاب کرد زد توی دیوار اتاق. سارا می گفت این طوری راحت تر میشه داشتشون. سارا می گفت زیبایی چیزیه که یک باره تو قلب آدم ریخته میشه. ولی مشخص نیست کی. از توی سوراخ در نگاه می کرد مهشید. می گفت سیامک داره شروع می کنه. جمعیت پشت در ایستاده بودند. همه گفتن باید سیامک تا الان ماجرا رو مشخص کرده باشه. مهشید تلگرافی گزارش می داد. « درش آورد». بعد اشاره کرد که یکی بهش یک نخ سیگار بده. فندک گذاشت زیر نوک سیگار. « داره میزنه». مجید بقیه رو زد کنار. « بذار منم ببینم». سارا گفت« ماکه همه دیدیم. مشخص نیست. بببنی هم نمی بینی. چیزی که باید ببینی مشخص نیست. این چیزها باید نبینی نا ببیینیش. بخاطر همینه ما ایستادیم اینجا مجید». مجید مهشید رو کناری زد. مهشید شاکی به مجید که موهای زردش رو نزدیک در گرفته بود و چشمش توی سوراخ کلید بود نگاهی انداخت و پک بعدی رو به سیگار زد. نوبت مجید بود حالا« داره محکم تر می زنه. اون هم داره همکاری می کنه. باورم نمیشه. چطوری؟». از تو سوراخ کلید مشخص بود. سیامک پشت خانم مدیر ایستاده بود. خانم مدیر دستی روی سینه هاش می کشید. از روی لباس. بعد به خودش می پیچید. هردو لباس تن داشتند. سیامک با فاصله موهاش پیدا بود پشت خانم مدیر. خانم مدیر می گفت« آی. توشه. وای. بزن». بعد همونطور که توی اتاق ایستاده بود از وسط پاهاش روی لباس تنگ اداری توی زمینه ی خاکستری خیسی پهن و پهن تر می شد. مشخص نبود چطور این اتفاق می افتاد. سیامک همیشه میگفت تلمبه زدم توش. ولی چیزی نبود. خانم مدیر جیغ می زد. بعد سیامک هم صدای آه و ناله اش بلند می شد.سیامک کیرش رو بیرون می کشید. روی کون خانم مدیر می کوبید. بعد می گفت« پاره ات می کنم». بعد کیر سیاه کلفت تا ته توی کُس فرو می رفت. بعد دو طرف پاها رد می شد. کون پهن خانم مدیر که رنگ شکلات بود به شکم سیامک می خورد. سیامک در گوش خانم مدیر می گفت« گاییدن داره کونت. اونم پاره می کنم جنده». خانم مدیر ملتمس نگاه می کرد. می گفت« وای بزن سیامک. بزن خلاصم کن. همه ی زن های دنیا تورو می خوان. هر زنی تورو می بینه کسش آب می افته. بخاطر چیه نمی دونم. من می دونم که هر زنی تورو ببینه دوست داره زیر پات بخوابه سیا. بزن. اون کیر کلفتتو بزن توش. منو کتک بزن. بزن منو بزن». سیامک کیر رو بی رون می کشید. صورت روی کس می برد. بعد زبون می زد. بعد انگشت می کرد. بعد با کف دست روی کس می زد. بعد می بوسید لبه ها رو. بعد انگشت توی کون. بعد دوباره می خورد.« عاشق بوشم». خانم مدیر سرش رو تکون می داد. موها روی کمر پخش می شد. سیاه بر قهوه ای. « همه عاشقشن. منم عاشق بوی کیر توام. دیوونه کیرتو بکن توش». سارا نگاه کرد ایندفعه از تو سوراخ کلید. « سیامک ایستاده بود حالا پیش دیوار. داشت از چیزی حرف می زد. بعد خانم مدیر لبخند زد. سارا بلند شد گفت« نه. خبری نیست».
0 views
Date: April 26, 2019
Actors:
Darla Crane / gwen stark
دنبال یه رابطه بدون مریضی و قابل اعتمادی بزنگ بکنمت دارای مدرک مدرک از ترکیه دانیال تهران 30ساله 09391586720