بدترين روز زندگيم که بهترين روزم شد

0 views
0%

سلام دوستان من اسمم شادمهر هستش 18 ساله از تهران اين خاطره رو تعريف ميکنم من يه دختر عمو دارم که با من کمتر از 1 سال تفاوت سنى داره خيلى با حجاب کلا خانوادگى با حجاب هستن ما از بچگى با هم بزرگ شديم خيلى هم ديگه رو دوست داشتيم اون که 12 سالش شد از آپارتمان طبقه پايين ما رفتن و من از اون موقع به بعد فقط دو ماه يکبار ميديدمش و رابطمون خيلى سرد شد مثل دو غريبه بعد از يک مدت فکر کردنش افتاد به سرم يه روز زن عموم اومده بود خونمون نگران هم بود رفت پيش مادرم منم داشتم يواشکى گوش ميکردم شنيدم بايد بره پزشکى قانونى تا برگه عوض کنه که فهميدم مربوط به دختر عمومه و خانوم بعد از تصادفى که کردن با پرايد که منم اونجا بودم و جفت دستام شکست اونم بکارتش پاره شده بود و مامانش بايد برگشو ميبرد براى کاراى ادارى که معلوم بشه چرا بکارت نداره وقتى فهميدم کلى حال کردم که پرده نداره و بعد يه مدت رفتم خونشون که ديدم تنهاست قبلا با هم چت زياد ميکرديم ولى نشستم کنارش ديدم خجالت کشيد سر صحبت رو باز کردم که بدش اومد و گفت خفه شو بعد ميخواستم صورتشو ماچ کنم که يهو همچين زد تو گوشم که کيرم بيشتر از صورتم درد گرفت پاشدم اومدم بيرون از خونه ديگه نديدمش تا مراسم عقد خواهرم که اومد تو اتاق پيشم و داشتم با دختر عمه ام راجب موبايل حرف ميزدم بعد رفت که ديدم يکى آروم زد پشتم برگشتم يهو يکى يه ماچ خوشگل از لبام کرد ديدم اهه دختر عمومه گفت اينم طلبت راضى شدى هيچى نگفتم گذاشتم رفتم بيرون از خونه وبزاريد يه پرانتز باز کنم من شش ماه قبل عقد خواهرم باهاش دعوا کردم اون موقع قدم180ووزنم110 بود تو شش ماه انقدر به خودم رسيدم و بدنسازى و واليبال و پياده روى کردم قدم شد183 و وزنم78 و بهترين هيکل رو تو فاميل دارم الان به مرگ خودم راست ميگم بگذريم رفتم بيرون مراسم هم عالى داشت پيش ميرفت مهمون زياد داشتيم خونه ما زنونه شد و خونه دختر عموم اينا مردونه پيش شوهر خاله هام معذب بودم و خوابم نميبرد مجبور بودم همش بيدار باشم و روز چهارم که فرداش ديگه مراسم عقد بود واقعأ چشمام باز نميشد بعد غذا ناهار عموم کليد خونشو داد گفت برو بخواب داره چشات ميترکه رفتم تخت رو از کمد ديوارى در آوردم و خوابيدم ساعت دو خوابيدم ساعت حدودأ هشت بود ديدم کمرم و کل بدنم به خصوص گردنم درد ميکنه کيرم هم شق شده چشمام باز شد ديدم اى جااااان دختر عموم اومده يه جوراب شلوارى با کفش قرمز پاشنه دار پوشيده با ست سفيد واااى ديدنى بود سينه ها 85 بود کون خوشگل و بدن کلا رو فرم داشت ساک ميزد کيرمو منم به روم نياوردم آروم دستامو دور کونش طورى که بهش نخوره حلقه کردم يهو سرمو کردم تو شرتش به ليس زدن چنان متچ کردم جيغش رفت هوا از خوشحالى بعد گفت عزيزم بيدار شدى گفتم آره حالا بسه نوبت منه ساک بزنم حسابى خوردمش صورتش خيلى قشنگ بود بدون آرايش حسابى ليس بوس و همه رقمه بهش حال دادم بعد کير 18 سانتيمو کردم تو کسش تا جون داشتم تلنبه ميزدم هر دو غرق شهوت بوديم آبم سرازير داشت ميشد گفتم کجا بريزم گفت بيار جلو صورتم همشو خورد تموم شده بود 20 دقيقه کرده بودمش دوباره زد تو گوشم اينبار آرومتر گفتم ديگه چرا گفت منو ارضاء نکردى گفتم خيله خب نشستم انقد سينه هاشو خوردم و کسشو بوس کردم ديدم داره جيغ ميکشه فهميدم داره آبش مياد يه قطرشم هدر ندادم خيلى خوش مزه بود بعد رفتيم حموم و شام هم با هم رفتيم خونه ما پيش بقيه فاميل از اون موقع به بعد هر پنج شنبه خونشون خاليه ميرم حسابى ميکنمش اونم خيلى راضى هستش قراره تو آينده زنم بشه هر چند الانم هست ولى ديگه رسمأ زنم ميشه چشم من رو به روى همه ى دختر ها بسته واقعا دخترا هميشه خاص نگاهم ميکنن چون خيلى دختر کش شدم با قد و وزن خوبم و موهاى بلند قهوه اى همه با من حال ميکنن وقتى بچه بودم مشکل جنسى داشتم رفتم دکتر بعد از اون دول من که دو سانت بود شد يه کير 18 سانت و کلفت خلاصه شرمنده زياد شد خواهشا تو نظرات فحش ندين کاملا واقعيه ممنونم راستى دختر عموم اسمش ستاره است نوشته

Date: March 14, 2024

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *