برای شروع

0 views
0%

سلام خب اولش باید بگم که این داستان ۱۰۰ واقعی نیست و یه مقداری هم تخیل به همراه داره ولی درکل مهم لذت بردن شما عزیزانه و اینکه اولین بارمه دارم مینویسم و لطفا کمتر فحش بدین و کمک کنین داستان های بهتر بزارم ممنون بلخره رسیدم با ترس و لرز زنگو زدم و منتظر موندم بدون اینکه جواب بده درو زد از پله ها که بالا میرفتم پاهام میلرزید همش استرس اینو داشتم که ینی خوب پیش میره آخرش چی میشه خب آخه خیلی مسخره این رابطه رو شروع کرده بودیم بدون هیچ شناخت درست و حسابی فقط غرورم باعث شده بود که اینجا باشم و البته یکم شیطنت و یکم شهوت انقد فکر کرده بودم که یه طبقه رو اضافی بالا رفته بودم برگشتم و وایسادم روبه روی واحدشون درو که باز کرد یهو نگاهامون گره خورد به هم بعدم نگاه اون سر خورد رو سینه هام و بعدم پاهام برخلاف داستانایی که خونده بودم هیچ ذوق و برق خاصی تو نگاش نبود سلام سلام عشقم چه عجب هرچند میدونستم حرفاش الکیه ولی به یه لبخند اکتفا کردم بیام تو بلــــه بفرمایید برخلاف تصورم همچین خونه ی خاصی هم نبود خیلی کوچیک بود ولی عوضش دنج بود چایی یا نسکافه چیزی نمیخورم چیه میترسی بیهوشت کنم خوشگله من از چیزی نمیترسم پس چایی میارم چیزی نگفتم اونقدی کله شق بود که بخوام بترسم ازش فقط به حرکاتش نگاه میکردم چرا مانتو شالتو درنمیاری راحت باش راحتم لجبازی نکن با من نسیم خانم بهتره به حرفام گوش کنی به ناچار پاشدم و لباسام دراوردم خودم این بازی رو شروع کرده بودم دیگه کاریش نمیشد کرد آهاا حالا شد درست فک میکردم سینه هات خیلی توپن یکم خجالت کشیدم ولی چیزی نگفتم سرمو انداختم پایین اومد نشست کنارمو دستشو انداخت پشت گردنم بفرما چایی فک نمیکردم انقد ساکت باشی یه چیزی بگو اینو گفت و محکم سینمو گرفت فشار داد و یه چشمک زد بیشتر شکه شدم خیلی دردم اومد ناخودآگاه آروم گفتم آاای تا آه منو شنید چهرش تغییر کردو نیشش باز شد بیشتر ترسیدم انتظار داشتم خیلی رمانتیک تر از اینا برخورد کنه آرمان چرا اینطوری میکنی آدم میترسه خب مگه چیکار کردم عشقم نمیتونم با عشقم شوخی کنم نترس عزیزم و آروم دستاشو کشید روی رون هام یه دفعه داغ شدم لبمو گاز گرفتم پیش خودم شرمنده شدم قرار نبود انقد زود وا بدم تو همین فکرا بودم که یهو دلا شد و لباشو گذاشت رو لبام برا اولین بار حس عجیبی بود لذت و ترس قاطی شده بود ولی دلم نمیخواست که بترسم و منم همراهیش کردم و لباشو میخوردم انگار خیلی حرفه ای بود جوری لبامو مک میزدو زبونمو میخورد که احساس میکردم داره کبود میشه ولی خوشم اومده بود که لباشو کشید سمت گوشم و آروم لاله ی گوشمو میخورد صدای خوردنش تو گوشم بود واقعا از خود بی خود شده بودم که لباشو کشید سمت اون گوشمو همزمان دستشو کرد توی ساپرتم دیگه احساس میکردم شرتم خیسه خیسه ازش خوشم اومده بود داشت روانیم میکرد همون لحظه دستشو فرو کرد تو شرتم و لباش اومد سمت گردنم وااقعا داشتم عشق میکردم تو آسمونا بودم حساابی حشری شده بودم که شروع کرد آروم به مالیدن کسم و خوردن گردنم دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم آروم آه و اوه میکردم که لباشو چسبوند به گوشم و گفت پاشو بریم رو تخت خوشگلم پاشدم لباسامو مرتب کردم اونم پاشد و رفت سمت اتاق از شدت حشری بودن حس میکردم نمیتونم را برم بلخره خودمو رسوندم به تخت و دیدم که نشسته داره نگام میکنه خواستم برم پیشش که گفت نه اول لباساتو دربیار دربیارم من آره دیگه آخه زودباش همینجوری که جلوم وایسادی دربیار ببینم کون خوشگلتو بعدم لباسای منو درار تیشرتمو دراوردم و سینه هام تو سوتین قرمزی که پوشیده بودم افتادن بیرون دیدم دستاش رفت سمت کیرش و داشت نگام میکرد منم گفتم حالا که انقد بم حال داد منم یه حالی بش بدم و چشمام و خمار کردم و زل زدم تو چشماش و دولا شدم و یه عشوه ای اومدم و ساپورتمو کشیدم پایین بیچاره معلوم بود داره له له میزنه و تو سرش نقشه میکشه اما هیچی نمیگفت ساپرتو ک دراوردم با ست قرمزم جلوش یه چرخی زدم و خواستم شرتمو بکشم پایین که گفت نمیخوااد بیا خودم برات درمیارم دیوونم کردی دختر منم تو دلم ذوق کردمو چار دست وپا رو تخت رفتم سمتش تیشرتشو دراوردمو خودش شلوارشو دراوردو محکم بغلم کردو انداختم رو تخت و اومد روم از رو شرتش حس میکردم کیرشو واقعا فک نمیکردم انقد بزرگ باشه انگار داشت شرتشو پاره میکرد دیگه سوتینمو دراوردو افتاد به جون سینه هام انقد محکم یکیشو چنگ میزدو اون یکیشو گاز میگرفت که یکم ترسیدم اما به ترسم غلبه کردمو لذتو جایگزینش کردم تو همون حال با اون دستش شرتمو میداد پایینو انگشتشو میکرد تو کسم منم شرتشو گرفتم کشیدم پایین کیرش روی کسم بود داغ داغ شده بودم استرسم گرفته بودم که نکنه پردمو بزنه آخه قول داده بود این اتفاق نیفته تو همین فکرا بودم که از روم پاشدو گفت پاشو نسیم پاشو برام ساک بزن که سگ حشرم منم یه جووونی گفتمو پاشدم نشسته بود لبه ی تخت منم طبق فیلمایی که دیده بودمو داستانایی که خونده بودم سعی کردم حساابی بش حال بدم رو زمین زانو زدم روبه روش یه تف انداختم رو کیرشو آروم سرشو کردم دهنم و مک زدم طعم خاصی نداشت ولی سعی کردم که خودمم حال کنم تا جایی که میشد دهنمو وا کردمو کیرشو فشار میدادم تو دهنم که یهو موهامو محکم گرفت جمع کرد تو دستاشو محکــم سرمو فشار میداد احساس میکردم تا تخماش کیرش تو حلقمه و نمیتونستم سرمو بکشم عقب همینجوری اُوغم گرفته بود و موهامو ول نمیکرد منم با تمام وجود مک میزدمو با زبونم تو دهنم با سر کیرش بازی میکردم و زبون میزدم که سرمو ول کرد از دهنم درش اوردمو کیرشو گرفتم دستمو خیلی آروم با یه دستم تخماشو میمالیدمو با دست دیگم کیرشو گرفته بودم و مثل بستنی بالا تا پایینشو لیس میزدم و مک میزدم صدای ملچ مولوچم اتاقو برداشته بود تو چشماش نگا کردم دیدم خمار خماره آروم آخ واووخ میکنه منم خیلی آروم سر کیرشو گاز گرفتمو یه دفعه کل کیرشو کردم دهنمو خودم سرمو تندتند عقب جلو میکردم انقد تند که یه دفه یه آه بلند کشیدو تمام آبش ریخت تو دهنم مونده بودم چیکار کنم خیلی بدم میومد ولی دل و زدم به دریاو همرو قورت دادم انگار از حال رفت کیرش خیلی کوچیک شده بود باورم نمیشد انقد زود ارضا شه آخه هنوز کارامونم نکرده بودیم رفتم کنارش دراز کشیدم گفتم خوبی بیچاره ناای حرف زدن نداشت سرشو تکون داد تموم نه عشقم تموم چیه هنوز کار داریما فقط خودت باید راستش کنی برام اینارو آروم میگفت و بریده بریده چـــشم پاشدم و نشستم رو کیرش آروم کیرشو میمالیدم به لای کسم در عرض ۱دقیقه کیرش بازم سفت شد و از آبِ کسم خیس شده بود یکم خودمو مالوندم به کیرش که باز سیخ سیخ شد بلندم کردو انداختم رو تخت تعجب کردم یدفعه اونهمه زورو از کجا اورد برم گردوندو نشست روی کونم یدفعه یه سیلی محــکم زد که بد سوختم و بلند گفتم آااای جووونم عشقم قربون کون سفیدت برم الان جــرش میــدم وااای نه آرمان میترسم اخه خیلی درد داره نگران نباش خوشگلم نمیزارم خیلی دردت بیاد میترسیدم ولی حسابی حشری بودم خودمم دلم میخواست به حرفش اعتماد کردم ومخالفتی نکردم تو همین فکرا بودم که دو سه تا چک دیگه ام به کونم زدو همینجور کونم میلرزید و معلوم بود حسابی سرخ شده انگشتشو آروم مالید به کسم که خیس بشه و بعد فرو کرد تو کونم یه دفعه درد وحشتناکی گرفتم یه جیغ کوتاه کشیدم گفت نترس سکسیِ من کم کم جاشو باز میکنم اولش درد داره بعدش خودتم حال میکنی و فشاار داد انگشتشو و دراوردو دوباره کرد تو انقد تکرار کرد که دیگه راحت میرفت تو که انگشت دومشم فرو کزد آه واوهم شروع شده بود خییلی حال میکردم تو اووج لذت و درد بودم که انگشت سومیشم یه دفه فرو کرد که خیلـــی درد گرفت و آااه بلندی کشیدم و آرمان همش قربون صدقه ی کونم میرفت دیگه داشتم له له میزدم برای کییرش گفتم آرمان تورووخداا بکنش تو کـــونم دارم دیوونه میشم که از روم بلند شد و گفت سگی شو برام ببینم منم چاردست وپا شدم و کونمو دادم سمت آرمان و اونم پشتم زانو زد و کیرشو گذاشت دم سوراخم و یهو با یه فشار خیلی زیاد تا ته فشــار داد فکرشم نمیکردم اینهمه درد داشته باشه یه لحظه حس کردم هیچ جونی ندارم چنان جیغی کشیدم که گفتم الان عصبی میشه اما نشد و حشری تر شد انگار دیوونه شده بود انقد محکمم عقب جلو مییکرد که احساس میکردم دیگه دارم جر میخورم علاوه بر درد واقعا لذت داشت خییلی خوب بود تند تند توی کونم داشت تلمبه میزد ک یهو آبش اومدو همرو خالی کرد توی کونم و بیحال افتاد باورم نمیشد من هنووز ارضا نشده بودم خیلی ناراحت شدم چون بعید میدونستم بازم بخواد ادامه بده پاشد رفت دسشویی و برگشت رو تخت دراز کشید بعد گفت پاشو برو خودتو یه آب بکش کونت خونی شده یکم اونجا بود که تاازه فهمیدم چرا داشتم از درد میمردم رسما جر خورده بودم پاشدم و بدنمو آب کشیدمو برگشتم که گفت خوب بود خوب که بود ولی من نگران نباش عزیزم الان جوری برات کستو میخورم که از حاال بری مگه میشه عشقمو ارضا نکنم منم خوشحال شدم و خوابیدم کنارش که اونم با اینکه بیحالِ بیحال بود اومد پاهامو گرفتو و سرشو اورد لای پاهام دیگه بیش از حد حشری شده بودم شکممو لیس زد و کم کم اومد پایین و زبونشو کشید روی کسم چشمامو بستمو فقط آه میکشیدم کسمو تند لیس میزد و بعد مک مییزد و با لباش آروم گااز میگرفت و میبوسید منم هی آخ واوخ میکردم و داشتم حال میکردم که پاهامو گرفت داد بالا و سرشو کرد تو کسمو زبونشو کرد تو منم محــکم سرشو با دستام فشار میدادم زبونشو تو کسم میچرخوند و بعد چوچولمو مک مییزد دیگه داشتم از حال میرفتم همش میگفتم آاااخ آرماان بخورش براام بخور که دارم دیوونه مییشم واای که همینجوری تند تند تا ۵دقیقه داشت برام میخورد بعدش لرزییدمو ارضا شدمو آبمو همشو خورد بعدم اومد کنارم و بغلم کردو گفت دیدی گفتم به حرفام گوش کنی بهتره اوهــوم مرسی آرمان بعدم شروع کرد حرفای عشقانه زدن که برام معنی ای نداشت و به خودم اطمینان داشتم این تجربه فقط برای یه بار بودو طبق قولی که بم داده بود اگه هم قرار بود غیر از این باشه همه چی تموم میشد کمتر فحش بدین ممنون نوشته

Date: June 2, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *