بردگی برای زوج مشهدی

0 views
0%

این داستان در راستای یک بردگی چتی من برای یک زوج مشهدی رخ داده که من به صورت واقعی بیان ش می کنم ضمن اینکه قراره به زودی برم خونشونچند وقتی بود با احمد چت می کردم و قرار بود برده ی اون و هسمرش بشم اولش قبول نمیکرد و میگفت دنبال یک پارتنر دختر میگرده اما با کلی عکسی که من فرستادم و با اصرار های من قبول کرد هم رو ببینیم و با همسرش صحبت کنه الهام همسر احمد گفته بود که اگر قول میده فقط برده باشه و چیز دیگه ای نخواد قبوله پس قرار شد من و احمد اول هم رو بیرون ببینیم چند باری و صحبت کنیم و بعد یکی دو قراره سه نفره داشته باشیم تا اینکه من رو قبول کنن به بردگی خلاصه تو این مدت تمام توافقات انجام شد و قرار شد من برم منزل شون مهم ترین قرار این بود که من در تمام مدت شق نکنم و فقط با زبونم مشغول باشم روز دوشنبه شد و ساعت 9 شب من رسیدم خونشون هیچکی خونه نبود کلید رو از تو جاکفشی برداشتم و داخل شدم همونطور که گفته بودند دم در لخت شدم و قلاده ی کنار در رو به گردنم بستم و سر زنجیرش یه چیز خیلی باریکی داشت و اون رو داخل کونم کرد و به سمت آشپزخونه رفتم چراغهای آشپزخونه رو روشن کردم و شروع کردم به شستن ظرف ها و درست کردن شام حدود ساعت 9 45 بود که صدای در شنیدم ظرف ها تموم شده بود زیر گاز رو کم کردم و روی چهار دست و پا سریع به سمت در رفتم ارباب احمد تا من رو دیدن خنده ی ریزی کردن و بهم دستور دادن برن کفش هاشون رو دربیارم سریع رفتم جلوشون و کفشهاشون و جوراب هاشون رو در آوردم و بعد پشت سر خانم اومدن دو نفری سوارم شدن و من اونها رو به سمت مبل بردم از شدت سنگینی واقعا دستهام توان نداشتند اما به هر زوری بود حملشون کردم و به دستورشون روی پاهام بلند شدم رفتم و براشون چایی آوردم و زیر پاهای اقا چهاردست و پا شدم و ایشون پاهاشون رو روی کمرم گذاشتند در همین حین خانم دستور دادند کفش های اسپرت شون رو در بیارم و بو کنم کفش شون رو بعد از بو کردن کفش شون شروع به بو کردن و بوسیدن پاهاشون شدم و در همین حین بود که صدای گذاشتن لیوان ها روی میزهای کنار هر دو ارباب رو شنیدم و با گوشه ی چشم دیدم در حال لب گرفتن هستند قرار همین بود قرار بود در حالی که پاهای خانم رو میلیسم عشق بازی رو شروع کنند و من بعد ملحق شم بهشون و منم چون میدونستم وقتی چایی ها رو ریختم زیر گاز رو خاموش کردم تا خیالم برای خدمت کردن راحت باشه شروع کردم به لیسیدن انگشت های پاهای خانم و لای اون ها رو تمیز میکردم که بعد از چند دقیقه آقا دستور دادن برم بالا و شلوارشون رو در بیارم همچنان در حال لب گرفتن بودن و من با در آوردن شلوار آقا و بعد به دستورشون در آوردن شورت شون مشغول به خوردن کیرشون شدم که در حال بزرگ شدن بود و با ساک زدن حسابی شق کردم کیرشون رو و همچنان آقا و خانم مشغول هم بودند گاهی لب گاهی گردن و گاهی سینه ی هم رو میخوردن خانم کنار کشیدند و شروع کردن به بستن زنجیر قلادم بهش و بعد ازینکه یکم موهام رو گرفتن و روی کیر آقا جلو عقب کردن سرمو زنجیر رو کشیدن و راه افتادن منم دنبالشون چهار دست و پا راه افتادم و آقا هم که کمربند شلوارشون رو باز کرده بودن اروم هی میزدن در کونم و و دنبال من و خانم میومدن سمت اتاقوقتی رسیدیم خانم رفتن روی تخت و به من اشاره کردن برم و لباس هاشون رو در بیارم با سر از آقا اجازه گرفتم و ایشون پشتم نشستن دکمه های مانتوشون رو باز کردم و بعد با باز کردن دکمه ی شلوارشون آروم شلوارشون رو در آوردم و بعد خودشون تاپ شون رو در آوردن و دستور دادن کص شون رو بلیسم واسشون در حال لیسیدن آقا هم از پشت سر هی سرم رو میگرفتن و میکشیدن عقب و آروم میزدن در گوشم و باز سرم رو میچسبوندن به کص خانم تا بلیسم واسشون در همین حین سرشون رو جلو خم کرده بودن و سینه های خانم رو میخوردن و گاهی هم لب میگرفتن بعد از کمی لیسیدن آقا بلند شدن از پشتم و موهام رو گرفتن و سرم رو کشیدن سمت کیرشون و یکم توی دهنم تلمبه زدن و پاهای خانم رو بلند کردن طوری که کمر خانم روی تخت بود و پاهاشون توی دست های آقا بالا و کیرشون رو آروم بردن سمت کص خانم و به من اشاره کردن سرم رو ببرم زیر کص ایشون و شروع کنم به لیسیدن یکم که تلمبه میزدن دستور دادن بیضه هاشون رو بخورم و من اون زیر فقط با زبون و دهنم سرویس می دادم بهشون یکم که آقا خانم رو کردن کشیدن بیرون و من باز واسشون ساک زدم و خانم پاهاشون رو روی زمین گذاشتن و به شکم دراز شدن روی تخت و قمبل کردن آقا دستور دادن سوراخ مقعد خانم رو بلیسم و من شروع کردم به لیسیدن شاید پنج دقیقه ای بود میلیسیدم و آقا هم هی با کیرشون میزدن روی سرم و روی لمبرهای کون بانو و بعد من رو کشیدن کنار و تفی انداختن روی سوراخ کون بانو و یک تف هم توی دهن من انداختن و شروع کردن به کردن خانم و به من دستور دادن برم پشت شون و کون خودشون رو بلیسم من شروع کردم به خدمت کردن و انجام دستورشون و خانم هم ازونطرف آه و اوه میکردن و آقا هم هی با تلمبه زدن کونشون رو به صورت من میزدن و من باز میلیسدم و باز نمیشد به اینکار ادامه دادم تا حدود یه ربع تا آقا کشیدن بیرون و گفتن داره میاد بیا جلو سریع شروع کردم به ساک زدن واسشون و خوردن که نزدیک اومدن کشیدن بیرون و ریختن روی پاهای خانم و گفتن بلیس خودشون هم داشتن کس خانم رو میخوردن و میلیسیدن و خانم هی میگفتن میخوام من هنوز ارضا نشدم بیا بکن اقا هم میگفتن باشه بزار یکم بگذره دوباره بلند شه میکنمت عزیزم منم پایین پاهای خانم که الان خوابیدن بودن روی تخت داشتم پاهاشون رو میلیسیدم و آب لزج آقا رو میخوردم که واقعا دو سه بار نزدیک بود حالم بد شه و آقا هم از کنار روی خانم بودن یک مقدار گذشت و خانم لخت روی تخت نشسته بودن و آقا هم کنارشون و من به دستورشون رفتم و براشون میوه آوردم و ازشون پذیرایی کردم و در همین حین هم زیر پاهای خانم و آقا به پشت دراز کشیده بودم و گاهی پاهاشون رو میزاشتن روی صورتم و بوس می کردم و میلیسدم گاهی هم آقا پوست سیب و خیاری که کنده بودن رو روی دهنم میزاشتن و مجبورم میکردن بخورم بعد ازینکه یکم میوه خوردن شروع کردن بازم لب بازی و آقا در همون حین دستور دادن واسشون ساک بزنم و دوباره کیرشون رو شق کنم و خلاصه بعد ازینکه شق شد خانم رو روی تخت خوابوندن و یک پاش رو بلند کردن و خودشون هم پشتشون دراز کشیدن و کیرشون رو سمت کص خانم هدایت کردن و به من دستور دادن برم و لای پاهاشون و زیر کص خانم و خایه هاشون رو بخورم در همون حین هی کیر رو در میاوردن و میکردن دهن من و هی میکردن تو کص خانم و در نهایت دوباره ارضا شدن و ریختن توی خانم و به من دستور دادن با خوردن کص خانم و ارضا کردن ایشون آب کیرشون رو هم از تو کص ایشون مک بزنم بعد از تمام کار من هر دو به حمام رفتن و به من دستور دادن برم شام و میز رو حاضر کنم وقتی از حمام اومدن لخت روی صندلی ها نشستن و به من گفتن زیر میز باشم و پاهاشون رو بلیسم و در همین حین آقا غذای جویده شده مینداختن زیر میز و میگفتن از رو زمین بلیس دیگه غذاشون تموم شد و من ظرف ها رو شستم و حدود ساعت 1 30 بود که دم در با بوسیدن پاهای هر دوشون و دست هاشون و تشکر کردن ازشون قلاده رو در آوردم و لباس هام رو پوشیدم رفتم البته اولش گفتم بخشی ازینها چت بود و بخش دیگریش هم خواسته های من هستش که از این آقا و خانم دارم و قراره بعد از عید برم خونشون و این داستان رو باهم داشته باشیم نوشته برده

Date: July 12, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *