بردگی سخت و دردناک ندا

0 views
0%

سلام این یک داستان بردگی است پس لطفا اگر دوست ندارید نخونید من ندا هستم ٢٠سالمه و اهل شمال کشورم قدم١٦٨ و وزنم٦٨کیلو و کون وسینه های نسبتا بزرگی دارم که از مادرم به ارث بردم و مثل تمام زناب شمال پوستم روشنه وزیبا هم هیتم که این هم گفته ی اطرافیانمه و از بچگی عاشق این بودم که دستورات ی زن قوی هیکلو پیروی کنم و کلفت خونش باشمو اون منو تا سر حد مرگ بزنه این ها همه تخیلات من تا سن ١٤سالگی بود یعنی تا وقتی که گرشی خریدم و فیلم پورن جابه جا میکردیم یه روز تو همین فیلم هایی که از یکی از دوستام گرفته بودم یه زن بود که پاهای یه زن دیگه رو لیس میزد و اون یکی هم با شلاق اینو میزد خیلی این کارو دوست داشتم و دو سه بار پشت سر هم نگاش کردم خداروشکر ادرس سایت زیر فیلم بود و بعد از دیدن این همه فیلم و پرس جو از دوستان و خوندن در بارشو معنی کردن کلمات که داخل فیلم هابود فهمیدم این رابطه چیه و بعد از چند ماه داش روم اثر میگذاشت و دیگه موقع هایی که خونه خالی میشد یه خیار بر میداشتم و میکردم تو کونم و بعد اونو با لذت میخوردم یا میرفتم و کفش های پاشنه بلند مادرمو بر میداشتم و اول که تمام خاکشونو لیس میزدم و بعد پاشنه های بلندشو یکی میکردم تو دهنم ودیگری رم تو کسم و اینقدر تو کسم دهنم جابه جاشون میکردم و اه و ناله میکردم تا ارضاء بشم و این اخری ها هم دیگه کارم به خوردن ادرار کشیده بود ی لیوان بر میداشتم پرش میکردم میومدم جلو لب تاپم ادرار میخوردمو فیلم سکسی نگاه میکردم البته این هم بگم که من تا قبل از رفتن دانشگاه اصلا این رابطه رو تجربه نکرده بودم و فقط بادوست پسرم سکس داشتم که خیلی حال نمیکردم و دوست نداشتم و پردمم از دست داده بودم بالاخره من دارنشگاه تهران قبول شدم و واقعا حوشحال بودم هم از لحاظ راحت شدن از خونواده هم هم توی دانشگاه مورد علاقم و زشته ای که قبول شده بودم تا قبل از این داستان دو سه باری برده شده بودم و طعمش زیر زبونم رفته بود و هرچی که خانواده بهم پول میدادن من خرج بردگیم میکردم البته بردگی های قبلیم به سختی این نبود بعد از گذشت یک ماه باز خیلی حشری شدم و دیگه از ارباب قبلی هم خسته شده بودم برای همین دنبال یه ارباب جدید میگشتم و بعد از کلی دردیر بالاخره یکی که اسمش نگین بود پیدا کردم نگین ی زن٣٨ساله ی بیوه بود که برده قبول میکرد بعد از ردو بدل عکسا بالاخره یه قرار تو یه فست فود گذاشتیم وقتی رفتم دنبالش واقعا ترسیدم چون من بچش حساب میشدم تا حالا قدشو ندیده بودم و فقط صورتشو دیده بودم خیلی هیکلی بود و من همینو میخواستم سوار ماشین که شد گفت توله سگ شیشه هارو بیار بالا بعد کفشاشو در اورد و عطر پاهاش تو ماشین پیچید وای که چه خوشبو بود بعد چون دم در خونش بودیم و خلوت بود صورتمو گرفت رو به روش و چند تا تف ابدار انداخت تو صورتمو دهنم بعد گفت را بیفت تو راه بهم گفت ببین من خیلی سخت گیرم و اگه دوست نداری همینجا من پیاده میشم من که نگینو به بدبختی پیدا کردم گفتم نگین خانوم من دوست دارم شما منو درد بدی اصلا منو بکش هر کار دوست داری بکن باهام که خیلی خوشش اومد بالاخره رسیدیم همون فست فود رفتیم یجای خلوت نشستیم و شروع به حرف زدن کردیم اون تمام مدت پا های خوشکل لاک زدشو رو کس من جابه جا میکرد وقتی پیتزارو اوردن هم تو نوشابم و هم روی همی تکه های پیتزام تف کرد و تف پخش کرد و من اونشب پیتزا با طعم تف ارباب نگین خوردم که فوق العاده بود بالاخره برای فرداش قرار گذاشتیم و دم در خونش باز به من گفت جند اگه تحمل دردو نداری نیا و پول هم گرفت و رفت من اومدم خونه و واقعا خوشحال بودم صبح رفتم اپلاسیون و بعد رفتم حموم و یه ارایش خیلی شدید کردم یه شلوارک تنگ که تا ده سانت پاین زانومو میپوشید و بعد هم تاپ قرمز رنگ شلوارک و پوشدم رفتم جلوی اینه واقعا زیبا شده خط کسم معلوم میشد خیلی حال کردم موقع رفتن فرا رسید یه مانتو بلند پوشدم و راهی شدم که کاش پام میشکستو نمیرفتم رسیدم جلوی خونش زنگ زدم گفت ببا بالا درواحد بازه توی ی چشم به هم زدن جلودم خونش بود صدا درو که شنید گفت اماده شو اومدم منم مانتومو در اوردم وقتی اومد لخت مادر زاد بود فقط یه جفت دستکش به دستاش بود وقتی دید که من وایسادم اومد طرفم و گلومو گرفتو گفت سگ کثیف چرا وایسادی بعد منو نشوند رو زمین و کونشو کرد طرفم گفت بیا مادر جنده بلیس کونش بو میداد سر منو گرفته بود و هی فشار میداد بین لمبراش داشتم خفه میشدم هرزگاهی هم مو هامو میگرفت میکشید می اوردتم بالا و تف مینداخت تو دهنم و صورتم داشتم ازلذت دیوونه میشدم بعد از این که خوب کون اربابو تمیز کردم رفت تو اتاق و یه کیر مصنوعی بزرگ بست به خودش یه کیر مصنوعی هم که تهش یک گردی بودو اورد و اومد نشست جلون و کیر مصنوعی که جدا بودو فشار داد تو دهنم یه پونزده سانتی میشد میگفت خوب ساک بزن که خودت کمتر درد بکشی خوب که خیس شد رفت پشتم و به حالت سجده درم اورد شلوارکمو پاره کردو تمامشو کرد تو کونم اولش از زور درد چشام سیاهی رفتو داد بلندی زدم بعد خودش هم رفت شلاقی که باهاش اسبارو میزدن اورد و اومد بالا سرم و گفت کفش ها و پاهای قشنگمو بلیس جنده و شروع به زدن کرد چند تا اروم میزد و یکی محکم که واقعا من از ته دل اههه میکشیدم وقتی که قشنگ کونمو قرمز کرد پاشد و کیر رو در اورد و یکم گهی شده بود که با فوش و بدو بیراه مجبور شدم با زبونم تمیزشون کنم و بعد گفت گنشو دستشویی و پاش محکم زد تو پهلوم رفتم خودم مو خالی کردم و کونمو تو ایینه نگاه کردم هم زخم بود هم قرمز رفتم بیرون و از اربابم معذرت خواستم رو مبل نشسته بود از دم دستشویی مثل سگرفتم طرفش اول چند تا تف انداخت تو دهنم گفت امشب پدرتو در میارم دختره ی جنده بعد لبامو گزاشت رو کیرشو وایساد بعد دستاشو گزاشت پشت سرم و محکم تو دهنم تلمبه زد بعد ربع ساعت که کیر٢٠سانتیشو قشنگ ازبین سینه هام رد میکرد و باز باید ساک میزدم بردتم رو تخت خوابیدرو تخت و به من هم گفت لباساتو در بیاروبشت به من بشین رو کیرم منم با ابدهنم کونمو خیس کردم و نشستم اولش نصف کیرو کردم تو از بس که کلفت بود نفسم بریده بود که یک دفعه دو تا دستاشو گزاشت روی پاهام و محکم نگهم داشت و به سمت پایین کشیدم خودشم داد بالا و کل اون کیر کلفتو کرد تو کونم چشام داشت میزد بیرون دنیا پیش چشام تاریک شد و فقط داد میزدمو حس میکردم دارم پاره میشم حدود سه دقیقه نگه داشتتا باز شدم باز شروع به تلمبه زدن کرد هبچ حسو حالی نداشتم بالاخره بعد یک ساعت گایدن کس و کونم خسته شد و بس کرد و کیر مصنوعی رو در اورد و سرم گذاشت رو کسش شروع به خوردن کردم بعد از این که ارضاء شد اومد دستامو با طناب بست و گفت اینا همه یک مقدمه بود در برابر این بعداز بستن دستام سینه هامم به صورت دایره بست و رفتیم یه چیزی بخوریم غذای منو ریخت توی یه ضرف سگ لگد کرد ادرار هم قاطی شون کردو داد بهم عین یع سگ نشسته بودم روز زمینو داشتم میخوردم خودش هم نشست و غذاشو خورد سینه هم قرمز شده بود و با کمترین ضربه ای درد وحشتناکی منو اذیت میکرد وقتی غذاشو خورد بلندم مرد و پاها و دستامو بست به ستون وسط ساختمون و دهنم چند تا جوراب داشت که کرد تو دهنم و ا کیفش سوزنو سرنگ اورد بیرون خدارو شکر بسته بودن بازشون کرد اولین سرنگو کرد توی سینم وای نمیدونید چ دردی داشت داشتم میمردم از درد همین طور داشت تعداد سوزن هارو زیاد میکرد و میخندید تو هر سینم پنچ تا سوزن مرد دیگه حال دادزدن نداشتم و گریه میکردم و ریمیلم بخاطر گریم پخش سده بود تو صورتم چون توی اون وضعیت ازم عکس گرفت و نشونم داد بعد سوزن هارو در اورد و بازم کرد باز نشست رو زمینو پاهاشو باز کرد می گفت بیا بخور منم از شدت درد نمیتونستم تکون بخورم اومد گردنمو گرفت مگه با تو نیستم جنده و تفکرد تو صورتم که منم بی اختیار یه تف کردم تو صورتش خیلی عصبانی شد بلندم کرد زد تو گوشم و عین سگ کتکم زد با هر شلاقی که میزد بدنم زخم میشد با هر ضربش ازش معذرت میخواستم وقتی که خسته شد شلاقو انداخت منم بی اختیار افتادن رو زمین طنابای دستامو بست به همون ستون طوری که رو دو زانو نشسته بودم و پشت بهش بودم چهار تا شمع برداشت از جلوم تو کیفش روشن کرد و گرفت رو پشتم هر یک قطره از این پارا فین ها مثل نیش مار بود و با هر کدومشون من ی داد بلند میزدم پشتمو که خوب سوخت بر عکسم کرد و شروع به سو ختن سینه شکم و کسم کرد وای نمیدونید چه دردی داشت از شدت درد بدن نیلرزید بعد بازم کرد و پاشو کرد تو دهنم و شمع هارو گرفت زیر سر سینه هام و بعد هم فشارشون داد رو سینه هام و اتیش گرفتم و بعد پشد منو نشوند بشت به ستون کمر و دستامو بست به ستون پاشد از تو کیفش یه جعبه اورد تو جعبه ی زنبور از این سیاها بدون بال بود و زنبورو با یکی از اینا که باهاش فیوز های ماشینو در میارن زنبورو برداشت و گزاشت رو کسم وای وقتی این منو نیش زد داد میزدمو گریه میکردم وای جقدر درد داشت زنبورو برداشت ازم عکس گرفت و گفت تو دیگه برده ی خودمی و اگه از دستوراتم سر پیچی کنی عکساتو پخش میکنم شب بعد این که سا پرتمو بادرد پوشیدم و تاپمم گذاشتم همون جا و مانتومو تنم کردم و اومد پایین باز تو ماشین تمام لباسامو در اوردم شیشه های ماشین دودی بود بهد رفتم تو پارکینگ خونه خونه یه طبقه بود و فقط من اونجا زندگی میکردم دیگه حال تداشتم برم داخل برا همین در ماشینو وا کردم ادرار کردم که از درد داشتم میمردم موقعی ادرار تو ماشین خوابیدم تا فرداشبش فردا شبش رفتم غذا سفارش دادم اوردن بعد نوبت دکتر گرفتم و رفتم کسمو باد کردمو که خیلی دشت شده بود نشونش دادم دارو نوشت که زود تر خوب شم ولی تا سه روز موقع ادرار از درد میمردم کلاسامم نمیرفتم نگین هم هر روز زنگ میز و فوش میداد بعد این ماجرا باز مجبور بودم بردش باشم چون عکسام دستش بود مرسی که خوندید 8 8 8 1 8 8 8 3 8 8 9 88 8 8 1 8 9 86 8 7 9 9 86 8 8 7 2 ادامه نوشته ندا

Date: May 3, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *