این خاطره مربوط به وقتیه که تازه رفته بودم مالزی واسه درس خوندن من اون وقتا 23 سالم بود و من اگه تعریف نباشه همه میگن خیلی ملوسه قیام و قد و هیکلمم خوبه اون وقتا من هنوز دختر بودم ولی از وقتی که با یکی از همکلاسیام دوست شدم شیطنتم گل کرد پریسا خیلی شیطون بود و هر شب تقریبا با یکی میخوابید و هر شب میرفت دور همی تا اینکه منم پام به این دور همیا وا شد و بطری بازیا ما تو این مدت با پسری اشنا شده بودیم که اسمش مانی بودو هردومون ازش خوشمون میومد و هر چند وقت یکبار یا اون و دوستاشو دعوت میکردیم خونمون یا اون دعوت میکرد خونش تا اینکه یه شب یکی از دوستاشو که خیلی سکسی و خوش هیکل بودو دعوت کرد اسمش شروین بود شروین خیلی خوش هیکل بود و اب از لب و لوچه پریسا اویزون شده بود تا اینکه یه شب تولد مانی بود و ما هم دعوت بودیم شروینم بود شروع کردیم مشروب خوردن پریسا که تا خرخره خورده بود رفت تو اتاق که ولو شه رو تخت که خلاصه چند شب بعد که دوباره دیدمش با خنده و شیطنت گفت من اون شب تولد با شروین سکس کردم خیلی حال داد سکسش عالیه راستش وقتی اینو گفت حشری شدم و به پریسا گفتم که میخوام با مانی سکس کنم ولی نمیدونم چجوری اونم گفت کاری نداره بهش زنگ بزن و بگو ناگفته نمونه که ما خیلی با مانی صمیمی بودیم و سر بطری بازی من گفته بودم که ویرجینم ولی مانی گفته بود عجیبه و انگاری باور نکرده بود خلاصه تصمیم گرفتم به مانی بگم و شب بعدش دعوتشون کردیم و مشروب خوردیم و پوکر و یطری بازی کردیم بعد من تو فیسبوک بهش مسیج دادم که دلم سکس میخواد اونم از خدا خواسته گفت بیام دنبالت منم چون ویرجین بودم ترسیدم و گفتم بعدا بعد چند روز فکر کردن به این نتیجه رسیدم که نمیخوام ویرجین باشم و دلم میخواد سکس داشته باشم پس تصمیمو گرفتم و باهاش قرار گزاشتم اون شب ساعت 3 صبح اومد دنبالم و منو برد تو خونش یکم حرف زدیم تا اینکه دستمو گرفت منو برد تو اتاقش و خودش نشست پشت کامپیوتر منم رفتم نشستم تو بغلش بعد شروع کردیم لب گرفتن که منو بلند کرد گذاشت رو تخت بعد دوباره شروع کرد لب گرفتن همینجوریم داشت تاپمو در میاورد تاپمو در اورد رفت سراغ سینه هام یکم لیس زد بعد اومد پایین تر پهلوهامو خوردن وااای چه حس خوبی بود بعدش شروع کرد شلوارکمو در اوردن بعد از اینکه در اورد خودشم لخت شد و افتاد روم و شروع کرد کیرشو مالوندن به کسم بعدش بلند شد شرتمو در اورد یکم کسمو لیس زد بعد کیرشو گذاشت دم کسم و فشار داد واااای خیلی درد داشت و هر چقد فشار میدادا اصلا کامل نمیرفت تو منم ترسیده بودم هی میگفتم فشار بده تا اینکه از شدت درد کیرشو در اوردم و پشتمو کردم بهش و گفتم بکون تو کونم اونم با دست اول کونمو مالوند بعد خیسش کرد و کیرشو فشار داد تو خیلی درد داشت ولی خوشبختانه چند بار که تلمبه زد ستیسفای شد و ابشم ریخت تو کونم وقتی رفتم دستشویی یکم ازم خون اومد اون شب تا صبح تو بغلش خوابیدم و فرداش منو برد خونم بعد از اون اتفاق یه شب پریسا زنگ زد و گفت شروین دعوتمون کرده یکی از دوساتشم تازه از ایران اومده منم با اینکه خسته بوده به اصرار پریسا رفتم و اون شب بازم نشستیم بطری بازی بعد از مشروب خوردن من بودم و پریسا و شروین با 2 تا از دوستای شروین گرم بازی شده بودیم و بازی به جرات رسیده بود که یکی از بچه ها به من حکم داد که از شروین لب بگیرم منم چون میدونستم پریسا با شروین دوسته و با هم سکس دارن قبول نکردم ولی پریسا گفت بازیه و با شروین معمولیند منم از خدا خواسته چون هم مست بودم هم از شروین خوشم میومد قبول کردم وای چه لبی بود همینجوری ازم اب میرفت اونم فهمیده بود تحریک شدم بیشتر بغلم کرد و چسبوند به خودش لب گرفت خلاصه اون شب هر کی به هر کی شد و همه از هم لب کرفتن و پسرا به ما حکم دادن استریپ تیز کنیم و لخت شیم و بعد اون شب من با شروین سکسمو شروع کردم و اینکه چجوری شروع شد و پریسا چی شد تو داستان بعدی مینویسم نوشته
0 views
Date: October 11, 2018