بهترین روز زندگیم با عشقم

0 views
0%

سلام من اسمم ماریاست و دی ماه امسال میرم تو 14 سال یه دوس پسر به اسم محمد دارم که 17 سالشه و حدود 5 6 ماهه ک باهمیم من مادر و پدرم سر کار میرن از 6 صبح تا حدود 7 غروب من تنهام و تک بچه هم هستم محمد خونشون تهرانه و خیلی دیر به دیر همو میبینیم چون من کرج زندگی میکنم یه بار ماه اول دوستی محمد به من گفت اشکال نداره با عکسات جق بزنم منم یکم خجالت کشیدم ولی گفتم باشه بعد اون هی از قصد عکسای لختی تر میفرستادم اونم مینوشت جون و از این حرفا یادم نمیاد دفعه اول چی شد ک ما سکس چت کردیم اون از کیرش عکس فرستاد و منم از کس و کونو سینه هام من اسکیت میرم واسه اون کونم سفت شده و سینه هامم ارثی نسبت به سنم بزرگه سبزم با وزن53 و قد 167 البته لاغر نیستم و هیکلم تو پره چون من بسکتبال و رقص کار میکنم قدم بلنده و چشم ابرومم مشکیه محمدم یه پسر سبزه قد حدود 171 وزنم حدودا 62 و فوتبالیسته بعد از این سکس چتا ما خیلی دوس داشتیم یبار حضوری سکس کنیم یه دفعه تقریبا 2 ماه پیش یا 3 ماه زنگ زد که من خونه یکی از دوستام کرجه و اومدم اینجا تو هم ادرس بده بیام یه سر بهت بزنم منم ادرس دادم و رفتم یه دوش گرفتم و یه نیم تنه و شلوارک لی پوشیدم ساعت حدود 12 ظهر بود ک محمد اومد و ما قبلش کلا یبار تو پارک پایداری تهران همو دیده بودیم ک اونم با دوستش بود محمد اومد نشست رو کناپه و منم رفتم رو یکی از کناپه تکیا نشستم گفت بیا بشین پیشم مگه پسر همسایم بعدشم دفعه قبل ک دیدمت پارک بود نمیشد کاری کرد منم یکم جا خوردم و با ترس و لرز رفتم نشستم پیشش بقلم کرد و گفت بوس میدی منم پشت گردنشو گرفتمو بوسیدمش اونم شروع کرد لب و زبونمو مک زدن بعد یکم لب گرفتن یخ جفتمون اب شد و اون شرو کرد از رو نیم تنه مالیدن سینه هام و بعد دو دقیقه تحملش تموم شد و گفت بسه دیگه لباسات مزاحمه و شروع کرد در اوردن همه لباسام منم گفتم توام محمد کوچولو رو در بیار ببینم مثل عکساش خوشمله یا نه اونم گفت چرا من مگه خودت چلاقی درش بیار خفه شد زیر شلوار منم یکم خندیدمو کیرشو دراوردم برا من ک دفعه اولم بود خیلی کلفت بود و یکم ترسیدم اونم گذاشت کیرشو رو لبام و گفت بخورش ببینم چند مرده هلاجی خانومی منم شروع کردم به خوردن اول خیلی ناشی بود و هی دندونم میخورد بهش اون طفلکی هم اشک جمع شده بود تو چشاش ولی بعدن ک بهتر شد ساک زدنم چشاشو بسته بود و اه های عمیق میکشید یه دفعه از دهنم کشید بیرون و گفت بسه نمیخوام انقد زود ابم بیاد حالا نوبت منه بخورم منو خوابوند وسط حال و پاهامو باز کرد و شرو کرد خوردن منم ک خیس خیس بودم دست خودمم نبود هی سرشو فشار میدادم به کسم میگفتم بخور ممد خیلی حال میدههههه اونم با لذت میخورد منم که از خود بی خود بودم و همزمان ک اون میخورد کیرشو میمالیدم گفتم دیگه بسه بیا 69 شیم گفت چشم اون خوابید منم خوابیدم روش من کیرشو میخوردم اون کسمو واااای زبونشو میچرخوند دور چوچولم و میکرد تو سوراخ کسم منم کیرشو مثل بستنی لیس میزدم صدای اه و اوهامو خیلی بلند شده بود گفتم محمد همسایه ها میشنون صب کن یه اهنگ بذارم و یه اهنگ با ریتم تند گذاشتم و گفتم محمد دراز میکشی اونم گفت چشم جوجه و دراز کشید منم شروع کردم زیر شکمشو لیس زدن و اروم سینه هاشو نیشگون گرفتن و بوس کردن اونم از خودش بی خود بود دستمو حسابی تف مالی کردم و شروع کردم مالیدن تخماش دردش میومد ولی میخندید بش گفتم مدی مخفف محمده من وقتی میخوام خودمو لوس کنم بش میگم مدی گفت جونم زندگیم گفتم تشنمه حال ندارم پاشم اب بخورم گف اشکال نداره یه لب بده تشنگیت رفع میشه منم بوسش کردم و گف ماری جونم به من شیر نمیدی گفتم تو یخچال هست پاشو بریز بخور گفت نه از اون شیرا از این شیرایی ک مامانا به نی نیاشون میدن گفتم باشه ولی گاز بگیری گریه میکنما گفت سعی میکنم گاز نگیرم و شرو کرد خوردن سینه هام البته دیوثکم گاز گرفت منم تلافیش وقتی رو زمین دراز کشیده بود محکم با کونم کوبیدم رو کیر و تخماش الهی بچم خیلی دردش گرفت و یکم قهر کرد منم واسه جبران خوابوندمش زمین و لای کسمو وا کردم گذاشتم رو کیرش کیرش تخت شده بود رو شکمش و منم چون کسم خیس بود هی کسمو رو کیرش جلو عقب میکردم ک یه دفعه گف ماریا پاشو ابم داره میاد بعد خودش بلند شد رو زانو هاش وایساد گفت دهنتو بگیر جلو کیرم بعدش یکم کیرشو مالوند و یه چیز سفید و غلیظ مثل سس مایونز ازش ریخت تو دهنم محمد گفت قورتش بدم منم قورت دادم ولی اولش خیلی شور بود و حالم داشت بد میشد ولی بقیشو ک ریخت یکم عادی تر شد و خوردم بعدش یکم تو بقلش خوابیدم و گفت حالا وقتشه گفتم وقت چی گفت کون میخوام و قیافشو مظلوم کرد منم گفتم باشه ولی ترخدا ارووووم گفت چشم و رفت به کیرش روغن زد و منو چهاردستو پا کرد یکم سورخ کونمو لیس زد بعدش کرم زد توقع داشتم اول با انگشت گشادش کنه ولی یه دفعه کرد تو کونم کیرشو منم عر زدم از درد هی گریه میکردم محمد ترخدا بکشش بیرون گفت خانومی ترخدا یکم صب کن الان دردت کمتر میشه تازه کونت خیلی تنگه یه حالی میده که نگو گفتم باشه ولی من دلم درد میکنه گفت طبیعیه عشقم اولش درده بعدش لذت و بعد یواش یواش شروع کرد تلمبه زدن من اولش هی غر زدم ک خیلی نامردی درد دارم بسه دیگه ولی بعدا دردم کم شد و بدنم داغ شد خیلی داشتم لذت میبردم و محمد می گفت دیوث کونت چرا انقد داغه کیرم سوخت منم گفتم جاکش تو تلمبتو بزن حرف نباشه بعد حدود ساعت 4 بود و اصلا نفهمیدیم چطوری گذشت محمد بهم گفت بیا بریم اتاقتو یکم مرتب کنیم مامانت اومد شک نکنه ک این همه ساعت تنها چیکار میکردی گفتم باشه بریم همین رفتیم تو اتاق محمد دراز کشید رو تخت و گفت ماری من خوابم میاد منم لباسامو دوباره تنم کرده بودم گفتم عه جدی گفت اره خیلی منم نیم تنه و سوتینمو در اوردم اونم تا چشش به سینه هام افتاد شق کرد گفتم حالا چی هنوزم خوابت میاد گفت نه بابا خواب چیه بعد من رفتم یه رژ قرمز زدم و همه جاشو بوس کردم حتی رو تخماشم جای رژ لب بود گفت اشکال نداره میشورم تو حموم میره گفتم بریم اب بازی گفت بریم جوجه بعد باهم رفتیم حموم و بدن همدیگرو شستیم و خیلی حال داد البته یکم کردم ریختم و اب یخ ریختم روش اون طفلی هم بدنش از سرما مور مور شد بعدشم چندجا از گردنش و سینه هاشو حسابی مک زدم و گفتم اینارم بشوری میره گفتت چیکار کردی توله سگ برم خونه ابجیم و مامانم میفهمن حالا دستو سینم تو چشم نیست ولی گردنم چی گفتم نترس یکاریش میکنم بعد رفتیم بیرون خودمونو خشک کردیمو لباس پوشیدیم و یه اهنگ گذاشتیم یکم رقصیدیم ساعت حدود شیشو ربع بود گفتم عشقم دیگ برو خونه الان مامانم میاد گفت باشه همین اومدیم خدافظی کنیم گفت وااای گردنم چی خیلی قرمزه منم رفتم کرم پودرمو ورداشتم و زدم به گردنش و یکم کمرنگ شد بعدش یه لب طولانی گرفتیم و رفت پایان نوشته

Date: October 9, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *