بهترین روز زندگیم و گی با عشقم

سلام من نمیخوام اسمم رو بگم ولی از خودم براتون میگم 17 سالمه قدم متوسطه و هیکل خوبی دارم پوستم سفید و موی سرم یکم بوره با چشم های بادومی و کشیده و به قول خودم ابروهای شیطانی لبامم بزرگه من هیچ برادر یا خواهری ندارم و همیشه تنهام و به خاطر همین همیشه دوس داشتم با یکی بزرگتر از خودم دوست شم ما توی یه مجتمع بیرون از شهر زندگی میکردیم پسرهای زیادی دور و بر من بودن ولی به هیچکدوم اعتماد نداشتم و خوشم نمی اومد وقتی سال اول دبیرستان بودم یا یه دوستم رفتم موسسه زبان که اونجا ثبت نام کردم و روز های زوج میرفتم کلاس روبروی کلاس من یه گالری مبل فروشی بود یه پسر خوشکل البته به نظر خودم خیلی خوشکله شایدبه خاطر اینه که خیلی دوسش دارم صاحب مبل فروشی بود من هروقت میرفتم کلاس به اون توجه میکردم نگاش میکردم ولی اون اصلا من براش مهم نبودم تا یه روز رفتم با دوستام از جلوش رد شدم یه شلوار تنگ و یه بلوز اندامی پوشیده بودم وقتی نگام کرد منم فرصت دونستم یه پوز خند زدم رفتم کلاس و وقتی اومدم بیرون از جلوش رد شدم و سلام کردم اونم فورا گفت شمارتو بهم میدی منم گفتم شما بده شمارشو بهم داد و چند روز با هم حرف زدیم قرار گذاشتیم بریم خونه اونا یه موتور خیلی خوشکل داشت منم خودم رو حسابی خوشکل کرده بودم و کلی به خودم رسیده بودم رفتم و سوار موتور شدیم رفتیم به خونه اونا مستجرشون تازه رفته بود طبقه پایین خالی بود رفتیم تو همین که رفتیم داخل خونه بغلم کرد گفت نفسم عزیزم جیگرم بلخره مال خودم شدی منم گفتم عشقم من مال خودتم بعد یکم لبازی کردیم و نازم داد و همو لخت کردیم بدن سبزه ای داشت که شش تکه با سینه های برجسته بود کیر دراز و سیاهی داشت همونی بود که من همیشه ارزو داشتم حال 69 شدیم کیرشو کردم تو دهنم یه دل سیر واسش خوردم اونم داشت کونم رو لیس میزد و انگشتم میکرد نمی دونم چی شد که یهو دیدم از پشت روم خوابیده و کونم رو باز کرد و یکم اب دهان کرد رو سوراخم و با لپ های کونم کاملا همه جارو خیس کرده بود کیرش رو انداخت لای پام و یکم لاپای کرد منو بعد گفتم کونت رو باز کن کونم رو براش وا کردم و کیرش رو گذاشت رو سوراخم یه گرمای داشت اخ اخ اخ اخ نگو خیلی خوب بود اوفففففففففففف چه حالی داد کیرشو بواش یواش انداخت تو کونم منم که تا حالا کون نداده بودم خیلی درد داشتم یه ای بلدی کشیدم گفتم لامصب درد داره خودم رو پیچ زدم که کله کیرش از کونم بیاد بیرون ولی منو محکم بغل کرده بود و همین که فهمید میخوام ازش فرار کنم با یه تکونش رو تا بیخ کرد تو کونم وای وای وای نگو داشتم از درد میترکیدم گردنم رو گرفت یکم بوسم کرد و قربون صدقم رفت منم انقدر درد داشتم ساکت بودم هیچی نمیگفتم و شروع کرد به تلمبه زد کونم داشت میمود بیرون بعد چند بار کیرش رو در میاورد و میکرد تو کونم کله کیرش خیلی بزرگ بود هر بار بیشتر دردم میگرفت ولی اون توجه نمیکرد و خودمم داشتم حال میکردم از شدت درد و لذت گیج شده بودم که گفت داره ابم میاد میخوای بریزم تو کونت گفتم ن نریز کیرشو با تندی از کونم کشید بیرون همه ابش رو ریخت رو سوراخم منم بدون اینکه به کیرم دست بزنم ابم اومد چند دقیقه رو خوابیده اروم که شدیم از رو بلند شد منم رفتم خودم رو تمیز کردم و لباس هام رو پوشیدم اخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اون روز چه حالی کردم بهترین روز و خاطره عمرم شد دوستان عزیز ببخشید اولین خاطرم بود مرسی نوشته _ 1