سلام خدمت دوستان عزیز اول از همه میخوام بگم که این خاطره ی که میخوام بگم کاملا واقعی هستش و اولین بارم هست که دارم داستان سکسی مینویسم اگر اشتباهی یا کم وکسری هست به بزرگواری خودتون ببخشید و اسم ها هم مستعاره من کامران 28 سالمه مجرد از خراسان رضوی تا حالا چند بار سکس داشتم ولی به خوبی وشیرین این سکسی که میخوام تعریف کنم نبود تقریبا یک سالی میشه که دانشگام رو تموم کردم و یه شغلی پیدا کردم و مشغول به کار هستم حدودا یک سالی میشد که سکس نداشتم و خیلی هم تو کف بودم ولی به خاطره مشغله ی زندگی فرصت اینکه دنبال مخ زدن باشم رو نداشتم ولی تو دنیای مجازی با چند نفر بودم ولی همه شون دور و غیر قابل دسترس بودن یه روز که سره کار بودم دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم شوهر خواهرم هستش و بعد از صحبت کردن منو شب دعوت کرد خونشون گفت یه موضوعی هست که میخوام بگم بیا حتما ضرر نمیکنی خلاصه من شب رفتم خونشون و بعد از شام که با دامادمون خلوت کردم گفتم چی میخواستی بگی سره صحبت رو باز کرد و شروع کرد که دوست مریم خواهرم که اسمش مونا با مریم امروز یه موردی واست گیر اوردن تو یکی از گروه های سکسی در تلگرام من با مونا خیلی با هم طبیعی و دوست قدیمی هستیم و رفت و امد خانوادگی با هم داریم ولی مونا چند سالیه که متاهله کمتر همدیگه رو میبینم گفتم چه موردی ازدواج منظورته گفت نه بابا اینم به علی دامادمون گفته بودم که من خیلی وقته سکس نداشتم اگ موردی به طورت خورد خبرم کن خلاصه خب گفتم از کجاس چه جوریه گفت از یکی از شهرای خراسان جنوبیه اولش گفتم بیخیال بابا نمیشه من کجا و اون کجا اصلا نمیشه گفت حالا بیا عکسش رو نیگا کن بعد بگو نمیشه و از این حرفا گفتم باشه بیار عکسش رو ببینم وقتی دیدم کلی جا خوردم ینی اصلا باورم نمیشد که این خانوم الان تنها باشه مگه میشه مگه داریم کوص به این نازی و خشکلی گفت این یه سالی میشه که طلاق گرفته و تنها زندگی میکنه خیلی خشکل و خوش اندام مخصوصا چشماش خیلی نازبود اولش قبول نکرد ولی از وقتی که عکسش رو دیدم همش رو مخم راه میرفت نتونستم طاقت بیارم و قبول کردم و گفتم که اون بیاد شهره ما 600 کیلومتر فاصله داشتیم با هم ولی بعدش با خودم فک کردم باشه من یه مسافرت چند روزه هم برم مگه چی میشه بعدش هم واس اون بنده خدا هم خیلی سخته اسمش کیمیا خانم بود اینم رو هم بگم که از من چند سالی بزرگتر بود ینی در حد 5 سال خلاصه شروع کردم باهاش به اس دادن وچت کردن کیمیا خانم خیلی خشکل و شیرین زبون و بزرگ شده ای تهران بود وقتی باهاش صحبت میکردم شق درد میگرفتم ولی مجبور بودم هیچی نگم که ناراحت نشه ولی خود کیمیا جون خیلی منطقی صحبت میکرد و خودش سره صحبت روباز کرد و گفت هم زن و هم مرد نیازی دارن که حتما باید برآورده بشه و از این حرفا از وقتی که ما شروع کردیم به تماس گرفتن و چت کردن یک هفته ای گذشت در طول این یه هفته اون پریود بود وگرنه هر چه سریعتر میرفتم پیشش هر شب عکس از سینه و اندامش میگرفت میفرست و منم هر چی که میگذشت شهوتیتر میشدم این رو هم بگم که کیمیا خانم کارمند بود وضع مالی خوبی داشت ویه هنر مند هم بود که وقتی کارش رو نیگا کردم خیلی جا خوردم اصلا باورم نمیشد که چنین هنری داره و چنین اثراتی از خودش باقی گذاشته خودش میگفت واسه باره اول که مونا خانوم عکس من رو واسش فرستاده بود خیلی خوشش اومده بود و اصلا فکرش هم نمیکرد که چنین موردی میخواد باهاش سکس داشته باشه خلاصه اونم خیلی ازم تعریف میکرد و من بیشتر تحریک میشدم همه چی خوب پیش میرفت تا این که قرار شد من برم شهرشون که مرداد ماه 94بود دو هفته قبل خلاصه من شنبه مرخصی گرفتم واس سه روز و شنبه راه افتادم تو یه هفته ای که با هم چت و تماس داشتیم همه امکانات لازم کاندوم تاخیری روغن زیتون بی حسی برای اینکه درد نکشه وقتی از کون میکنمش و هر چی که فکرش رو کنید رو صحبتش رو کردیم من صبح جمعه صاف وصوف کردم و اونم وقت اپللاسیون داشت شنبه صبح من راه افتاد و با تمام سختی های راه من ساعت 7 بعد از ظهر رسیدم شهرشون اونم بعد از اپلاسیون گفت من جلوی ترمینال منتظرم با ماشینم وقتی رسیدم به هم وااااااااااااای باورتون نمیشه چی میدییدم ینی کلی با اونی که تو عکسش بود فرق میکرد کیمیا جونم به قدری خشکل و جوون بود که هرکی میدیدش تو کفش میموند اصلا سنش به ظاهرش وبدنش نمیخورد خیلی جوون وخوب مونده بود اندام فوق العاده سکسی و چشمای براق و مشکی نازش و صداش که وقتی صحبت میکرد همونجا ارضا میشد آدم به چه سرعتی خودمون رو رسوندیم به خونه که به چه سختی باید میرفتیم که کسی مارو نبینه خونش تو یه مجموعه آپارتمانی و طبقه آخر بود که باید از نگهبانیش با احتیاط رد میشدیم که واسش بد نشه خلاصه رفتیم داخل آسانسور من از شق درد مرده بودم فقط تو آسانسور طاقت نیوردم و همونجا شروع کردم به لب گرفتن وای چه طعمی داشت لباش رژ خوشمزه ای داشت پوستش واقعا سفید بود مث برف با احتیاط رفتیم تو خونش فقط لحظه شماری میکردمم اولین تجربم بود قلبم داشت از سینم میزد بیرون ولی لذت بخش بود قبلش میگفت که سایز سینه ها م85ولی باور نمیکرد در رو باز کردیم رفتیم داخل خونش سریع بغلش کردم وشروع کردیم به لب گرفتن انقد شیرین و خوشمزه بود لباش که دلم میخواست فقط لب بخورم حدودا 10 دقیقه لب مخوردیم تا آه و نالمون بلند شد تا اینکه بلندش کرد و پاهش رو گره زد پشت کمرم خودم یه بدن بسیار سکسی و رو فرمی دارم نه خیلی هیکلی نه خیلی ریز بدن سفتی که هر خانومی آرزوشه خیلی راحت بلندش کردم همونجورکه لب میگرفتم بردمش تو اتاق خواب و روی تخت گذاشتمش خیلی یواش شروع کردم به خوردن گردنش و لاله ی گوشش و تمام صورتش آروم آروم دستم رو بردم تو سینه هاش وااااای چه نرم بود و بزرگ بود لامصب شروع کردیم به لخت کردن همدیگه که اول مانتوش رو در اوردم چی میدیدم یه بدن سفید و خوش فرم که انگار تراشیده بودنش که یه تاب خشکل زیرش بود چه استیل خوش فرمی تابش رو هم آروم در اوردم چه بدن سفیییدو کمره باریکی داشت بوی عطره بدنش داشت دیونم میکرد کون بزرگ و نرم یه سوتین مشکی که زیرش چه سینه های بزگی همونجور که لب میگرفتیم سوتینش رو هم در اوردم راست میگفت سینه هاش خیلی بزرگ و سفید بود از زیره گردنش تا بالای کوسش همینجور میخوردم اونم از حال رفته بود فقط آه و ناله میکرد تا اینکه شلوار رو هم در اوردم وشورتش که یه شورت مشکی که کوصش از روی شورت معلوم بود چقد خیس کرده در اوردم یه کوص سفید و پر آب بود خیس خیس بود یه خورده با انگشتم چوچولش مالوندم و بیشتر خیس میشد اونم دستش رو برد تو شورتم و کیرم که 20سانت و کلفت بود گرفت خیلی از کیرم خوشش اومده بود نرمال نرمال بود همش قربون صدقه ای کوص وکیر همدیگه میشدیم 69شدیم و کیرم رو گرفت تو دهنش من تا اون موقع کوص نخورده بودم ولی دلمم میخواست بخورم یه کوص تپل و پر آبی داشت شروع کردیم به خوردن ولی واقعا خیلی مشتی کیرم رو تو دهنش میکرد و میخورد حتی خایه هام رو هم تو دهنش میکرد طوری که تا اون موقع کسی واسم اینجوری ساک نزده بود خیلی کارش درست بود وقتی داشت زیره خایه هام رو میخورد فک میکردم دارم ارضا میشم توصیه میکنم به خانوما که زیره خایه ها رو هم با نوک زبون لیس بزنن خیلی واس ما مرد ها لذت بخشه یه 10 دقه ای که گذشت من دیگه حس کردم وقتشه هردوتامون حشری شده بودیم داغ داغ بودیم منتظره اوج لذت بودیم از روم بلندش کردم و درازش کردم و پاهای سفید و بلندش رو دادم بالا یه کوص سفید که چوچولش صورتی وپر از آب بود کیرم رو گذاشتم رو کوص خوشکلش یه خورده رو کوصش بالا پایین کردم و با یه فشار نسبتا سخت کردم تو کوصش و یه آه ه ه ه و جیغ خیلی بلندی از کیمیا جون در اومد که مجبور شدم جلو دهنش رو بگیرم من کیرم تو کوص تنگش داشت میترکید انقد تننگ و داااااغ بود که تا الان چنین کوصی تنگی رو نکرده بودم و آروم آروم شروع کردم به عقب جلو کردن با هر بار که تلمبه میزدم آه ه ه و ناله هر دو مون بیشتر میشد حدودا 15 دقیقه میشد که روش بودم و خودش گفت بزار من روت باشم خودش اینجوری حال میکرد که من خوابیدم و اومد رو کیرم نشست من کلا خودم رو سپردم دستش خیلی باحال و آروم آروم بالا پایین میرفت منم سینه های بزرگش رو میخوردم و لبای خوشکلش رو چند دقیقه که گذشت خسته شده بود حالتمون رو عوض کردیم و به قول خودمون سگی خودم خیلی اینجوری دوس دارم دوباره کردم تو کوص داغش و تند تند تلمبه میزدم کیمیا جونمم همش آه و ناله میکرد یه خورده هم دیر ارضا بود بع علت بیماری که داشت حدودا40 دقیقه ای تلمبه میزدم من قبلش ترامادول خورده بودم اسپری هم به خایه هام زده بودم دوباره حالت رو عوض کردیم و کیمیا جونم رو به شکم دراز کردم و به بالشت زیره شکمش گذاشتم و کونش قلمبه بزنه بیرون وای چه نمای خشکلی داشت یه کون بزرگ و سفید که کوص مث فندق زده بود بیرون اون لحظه کیر کلفتم رو رو چوچولش میکشیدم و آه و ناله میکرد که خیلی خوشش میومد و با دستام هی محکم میزدم به کونش خیلی صدای بلند و باحالی میداد کلا روش دراز کشیدم و کیره کلفتم رو با یه فشار کردم تو کوص داغش واااای چه حالی میداد لامصب شروع کردم به تلمبه زدن د بزن که میزنی در حین سکسمون حس کردم دو بار ارضا شده که اصلا صحبتش رو نکردیم چند دقیقه ای تلمبه زدم که حس کردم داره آبم میاد خودش میگفت دوس دارم بخورم وااای چه لحظه ی چه حسی بود کل وجودم داشت خالی میشد وقتی که داشت آبم میومد کشیدم بیرون چه آهی از بلند شد انگار دارن کمرم رو از جاش میکنن چرخوندمش کل آبم رو روی سینه هاش و رو صورتش ریختم ولی مگه تموم میشد لامصب تمام آبم رو ریختم رو صورت وسینه هاش و بعدش دوباره کیرم رو گرفت تو دهنش و میخورد تا اینکه یه خورده آروم شدیم خیلی از همدیگه راضی بودیم و خیلی خوش گذششت و شروع کردیم به لب گرفتن ونوازش همیدگه چقد حس خوبی بود من کلا دو شب و یه روز خونش بودم ولی شب اول دوبار کردم یه بار هم سره صبح که خیلی حال کردم کلا من سکس سره صبح رو دوس دارم از خواب بیدار شدم دیدم قمبل کرده کونش رو به کیرم آقایون هم که میدونین اول صبح کیرشون راست میشه و دوست دارن بکنن تو یه سوراخی همه چی فراهم بود کیمیا خانومم سره صبح حشرش زده بود بالا همونجور که هر دومون رو شونه ی راستمون خوابیده بودیم بغلش کردم سینه های بزرگش رو گرفتم و شورتش رو یواش در اوردم و بدون هیچ بی حسی و تاخیری و کاندم با یه فشار کردم تو کوصش واااااای چه لذتی داشت حددا 20 دقیقه یکسره و تو همون حالت میکردمش که داشت آبم میومد سریع برگشت و گرفت تو دستش همه ای آبش رو رو سینه هاش خالی کرد یه ضد حال خیلی بد و بزرگی خودرم شام پیتزا خوردیم که من به قارچ حساسیت داشتم که فراموش کرده بودم اون روز یک ساعت بعد از سکس سره صبح کلا دلدرد شدید داشتم که تا غروبش نتونستم سکس کنم خیلی زد حال خوردیم ولی جبرانش کردم غروبش که بهتر شدم یه ماساژ حرفه ای با روغن زیتون دادم بهش که شد یه سکس ماساژ که کلی حال کردیم و خود کیمیا جونم میگفت بهترین قسمتش ماساژ بود وای چه کون بزرگ وخوش فرمی داشت تو سکس ماساژم از کون هم کردم ولی کم به مدت 10 دقه به همین راحتی نبود ولی وقتی که داشتم ماساژ میدادم با انگشتام سوراخ کونش رو هم لمس میکردم که خوشش مویومد و آروم انگشتم رو کردم تو کونش که صداش در اومد و درد داشت ولی به خودم نمی اوردم بعد که راه رو باز کردمم کیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش و با آروم هل دادم جلو که رفت توش یه خورده چربترش کردم که درد نکشه خییلی حال داد تننننگ و با اسرار خودش دوباره کردم تو کوس نازش و به چه ولعی تلمبه میزدم به هر پوزیشنی که فکرش رو کنین کردمش آبم که اومد دوباره همش رو گرفت تو دهنش و و یه خوردش رو هم روی سینه هاش ریختم بعدش هم رفتیم حموم وکلی خوش گذشت یه بار دیگه هم شبش با اسرارمن کردم که شب آخر بود و کلی با هم حرف زدیم و خوابیدیم الان که دارم این داستان رو مینویسم کیرنم دوباره شق شد خیلی دوس دارم اگه بشه یه بار دیگه هم سکس داشته باشم با کیمیا جونم واقعا دوسش داشتم و دارم در آخر هم اگر داستانم کم و کسری داشت ببخشید چون باره اولمه دارم خاطره ام رو به نوشتار تبدیل میکنم شاد و سکسی باشین نوشته
0 views
Date: May 16, 2022