تازه ازدواح کرده بودم و شوهرم خیلی هات بود ولی من خیلی هات نبودم بعضی وقتا میومدم میدیدم جلوی وب لخت شده داره کیرشو میماله منم کم کم حشری میشدم تا اینکه منو جلوی وب بهت میکیرد و سکس میکردیم یه روز داشتم جلوی وب کوسمو نشون میدادم که شوهرم گفت میدونی کیه گفتم نه با خنده گفت رضا همسایه روبرومونه خیلی تعجب کردم اولش باورم نشد ولی به شکل خونه نگاه ردم آشنا بود آخه آپارتمان ما یه شکل بودن بماند من کوس و سینه هامو نشون میدادم اون هم کیرشو میمالوند و حرفهای سکسی میزدیم و از من میخاست که بزارم جلوی شوهرم منو بکنه تا اینکه ازش خواستم صورتشو تو وب نشون بده یه کم طولش داد وقتی بهش گفتم اگه نشون نده وب قطع میکنم یه لحظه نشون داد وای خدای من خودش بود شوهرم گفت میخای الان بگم بیاد اینجا واقعا نمیدونستم خیلی حشری شده بودم آخه تجربه این کارو نداشتم ولی هردومون حشری شده بودیم گفتم آره میخام اولش فکر نمیکردم قبول کنه ولی به دفه وب رو گرفت به طرف کوسم و کیرشو گذاشت توش و با وب نشون داد همسایمون داشت تند تند کیرشو میمالوند ما هم داشتیم حال میکردیم که یه دفه برق خونه رفت ما ولی همچنان سکس رو ادامه دادیم فردای اون روز شوهرم رفت سرکار من ساعت 9 با صدای زنگ خونه از خواب بیدار شدم اونقدر خواب بودم که با لباس زیر رفتم در رو باز کردم همینکه درو باز کردم خشکم زد رضا روبروم وایستاده بود همینکه چشمامون به هم افتاد دهنمون بند اومد داشت به سوتین و سینه هام نگاه میکرد نتونستم حرکتی بکنم دستامو گذاشتم جلوی سینه هام گفتم ببخشید خواب بودم با صدای لرزان گفت کلید آپارتمان روی در مونده بود گفتم زنگ بزنم بهتون اطلاع بدم به در نگاه کردم بادم افتاد کلیدها از دیشب که اومده بودیم رو در جامونده بود دستمو انداختم تا کلیدارو بردارم دستامو گرفت و بغلم کرد و یواش درو بست و منو برد تو اتاق خواب بی حس شده بودم نمیدونستم چیکار کنم وقتی رو تخت منو انداخت شروع کرد به لب گرفتن موهامو جنگ میزد و دستاشو برد توی سوتینم و سینه هامو درآورد و شروع کرد به خوردن سینه هام همینکه دستاشو انداخت دوره کمرم داشتم دیونه میشدم که با دستاش شورتمو درآورد و شروع کرد به لیس زدن کوسم وای داشتم دیونه میشدم با دستاش سینه هامو میمالوند با زبونش کوسمو لیس میزد میخاستم داد بزنم که بلند شد و پیراهنشو درآورد منم کمربند شلوارشو باز کردم بعد شلوارشو کشیدیم پایین وای کیرش توی شورتش اونقدر بلند شده بود که حس خوبی بهم داد از روی شورت مالوندمش بعدشم درآوردم و شروع کردم به ساک زدن آخه از ساک زدن خیلی خوشم میاد وقتی ساک میزدم موهامو گرفت و گفت میحام جرت بدم واقعا حشری شده بودم دستامو گرفت و منو بلند کرد و خودش روی تخت نشست و منم روش اودم لب رو لبش گذاشتم منو آورد پایین و کیرش رفت توی کوسم بالا پایین میرفتم اونقدر که هردومون عرق کردیم بعد از چند دقیقه گفت داره آبم میاد ازش خواستم آبشو رو سینه هام بریزه کیروش در آورد شروع کرد به زدن بعدشم بهم گفت آبشو بخورم گفنم نه بریز رو سینه هام ولی اصرار داشت بخورم منم مقاومت نکر دم و دهنمو گرفتم تا بریزه تو دهنم وای عالی بود اولین بار بود آب کیر میخوردم عالی بود آبش که اومد از جیب پیراهنش یه سیگار روشن کرد منم بیجال روی تخت افتاده بودم و نگاش میکردم وسطای سیگارش کیرشو آورد جلوی دهنم و گفت ساک بزن منم شروع کردم دوباره ساک زدن اولش کیرش شل شده بود ولی کم شق شد ولی آبش نمیومد بهش گفتم آبت نمیاد که گفت بخورش میاد که منم ادامه دادم اونقدر ساک زدم که دوباره آبش اومد ولی اینبار تا میخاست بیاد در آورد و آبشو ریخت رو سینه هام نیم ساعتی کنارم دراز کشید و از سکس با من گفت همینطور که داشت از سکسمون میگفت پرسیدم چطور شد با من این کارو کردی که بهم گفت حالا اصرار کردم بالاخره گفت من چند وقته با تو و شهرت چت میکنم و میدونستم شما همسایمون هستی مدتی هست تو کفت بودم تا اینکه دیشب که گفتی صورت نشون بدم حدس زدم خودت هم دلت میخاد به همین خاطر امروز سراغت اومدم میخاستم در بزنم که یهویی دیدم کلید رو دره میخاستم باز کنم خودم بیام ولی نمیدونم چی شد که در زدم ولی هرچی بود عالی بود ازم قول گرفت هر از گاهی باهم قرار بزاریم برای سکس و منم قبول کردم ازش پرسیدم با شوهرم در ارتباطی که گفت آره شوهرت وقتی جنده میارم خونه میاد پیشم با هم سکس میکنیم اولش باورم نشد ولی وقتی عکساشونو تو موبایلش نشون داد باورم شد حالا دیگه از اون روزها خیلی گذشته و من از شوهرم جدا شدم ولی حس و حال اون روز هیچ وقت از یادم نمیره نوشته
0 views
Date: September 29, 2019