به وقت فاحشگی

0 views
0%

فریبا معرفیش کرده همسن من هست با بقیه مددجوها فرق داره شاید چون همسن هستیم شاید چون برخلاف بقیه دانشگاه رفته به هر حال حس نزدیکی می کنم باهاش شروع می کنه به گفتن از بچگی عاشق لاک بودم عاشق رژ عاشق کفش تق تقی عاشق لباس عروس و ماشین عروس الان چی الان از همه اینا بدم میاد از امیر متنفرم شاید اگه کسی دیگه جای امیر بود من انقدر تو لجن دست و پا نمیزدم من کی انقدر خراب شدم دوسال بود زنش بودم خیلی خوب بود وقتایی که حالش خوب بود ولی وقتی پای پول میامد از سگم سگ تر می شد اگه خودش برام خرید میکرد و دلش می خواست خوب بود اما اگه میخواستم برم باشگاه ناخن بذارم یا مو رنگ کنم یا حتی ابرو و اپلاسیون می شد سگ از همه اینا بدش میامد موقع پول دادن چقدر دلم لباس خواب میخواست چقدر دلم ست لباس زیر میخواست من که خونه بابام همه این کارا می کردم حالا باید کلی التماس می کردم یا تحقیر می شدم بارها کار پیدا کردم گفت نه که نه یه دختر ولخرج زن آدم خسیس بشه بارها شده بود می گفت هر چی میخری فاکتور میاری یا خرید خونه می کردم نباید جمع و جور می کردم باید صبر می کردم آقا بیاد ببینه پولش که به مرغ و گوشت تبدیل شده وضعش بد نبود یعنی ندار نبودیم ولی زورش میامد پول به خیلی چیزا بده سر پول کاشت ناخن چقدر گفتم چقدر ناز کردم تا راضی شد خیلی وقتا راضی میشد اما یا با غر یا با منت بعدش پارسال یه روز مردادی بود از هفت تیر رد شدم چشمم یه مانتو گرفت عجیب دلم خواستش مانتو باهام حرف میزد یه مانتو مجلسی که برای عروسی دختر خالمم می شد تن کنم توراه زنگ زدم بهش گفت بیام خونه صحبت می کنیم وقتی می گفت صحبت می کنیم یعنی بعد کلی حرف راضی می شد خودمو مثل بچه ها تو مانتو تصور کردم بچه بودم بچه هستم یه زن ۲۷ ساله لوس کم از بچه نیست شب اومد تا قیمت گفتم ۲۵۰ تومان گفت نه من این همه کار کنم تو ۲۵۰ بدی مانتو چه خبره اگه نداشت دلم نمی سوخت ولی داشت با پدرش کار می کرد و زورش میامد خرج کنه یا مولی که حقش بود از باباش بگیره خرید و فروش آهن وضایعات خیلی پول توشه بیخیال مانتو شدم قبلا بیخیال کیف چرم شده بودم بیخیال فلان لباس خواب سکسی شده بودم که براش بپوشم بیخیال خیلی چیزا شدم بارها گفته بودم که اگه سرکار می رفتم منت نمی کشیدم یه سه روز بعد میرم بیرون یه سمندی بوق میزنه چه کونی بلیسمش ۱۰۰ میدما فقط سوراختو بلیسم میترسم تو محلمونه سرمو بالا نمیارم بارها یه قیمت فاحشه ها فکر کرده بودم به درآمدشون به مانتو و پول آرایشگاه و به چیزایی که دلم میخواد به یه مرد که پشتم باشه یه مرد جز شوهر خسیس من یک ماه بعد از جلوی مانتو فروشی رد میشم مانتو دیگه نیست سرمو میندازم پایین و رد میشم منتظر تاکسی می مونم یه زانتیا نگه می داره نمیرم پراید نگه میداره میگا شبی ۸۰ تو دلم میخندم یه ۲۰۶ نگه میداره بیا راضیت می کنم دستم میره سمت دستگیره دستم می لرزه اما در ماشین باز می کنم امیر کجایی که ببینی گه زدی به زندگیم نوشته

Date: August 29, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *