بوس بازی

با سلام اسمه من علیرضا ست 27 سالمه این داستان مربوط میشه به عید امسال الان چند سالیه که بین همه دوستام من ازدواج کردم و متاهلم همسرم پریا از وقتی دوست دخترم بود از نظر پوشش جلوی دوستام راحت بود البته منم سخت گیر نیستم از اینکه خوش تیپه خوشم میاد بر گردیم به چند روز پیش سوم فروردین دوستم ارش همراه دوس دخترش ندا مهمونمون بودن قبل اومدنشون بعداز اینکه اماده شدم چشمم اوفتاد به پریا واو کلی سکسی شده بود یه شلواره چرم تنگ مشکی با یه تاپ که بدونه سوتین که گردی سینه هاشو و زیبایی اندامشو نشون میداد واسه شوخی مثل هیزا نگاهمو قفل کردم رو اندامش خندید بهم گفت هیچ وقت درست نمیشی البته میدونستم بیشتر واسه کل کل با ندا اینقدر به خودش رسیده بود چون ندا هم خیلی دختر سکسیه ارش و ندا بلاخره رسیدن و بعد احوال پرسیو حال و احوال و پذیرایی طبق روال این روزا همه سرا رفت تو گوشیا بعد تقریبا ده دقیقه سرمو اوردم بالا دیدم یه مقدار از هاله ی قهوه ای سینه ی پریا از گوشه تاپش بیرونه همیشه وقتی خودمونیم این اتفاق میوفته بهش میگم سینه هات شیطونن حواسش اصلن نبود زیر چشی ارش و ندا رو چک کردم که به پریا برسونم یه جور که تابلو هم نباشه خجالت بکشه ندا سرگرم گوشیش بود ولی ارش یه جور که ضایع نباشه داشت نگاه میکرد پیش خودم گفتم الان خود پریا متوجه میشه تاپشو تنظیم میکنه ولی انگار قرار بود امشب شبه ارش باشه بعد چند دقیقه دیدم بدتر شد نوکه سینش کامل بیرونه سعی کردم با چشم بهش اشاره بدم پریا تا فهمید قضیه چیه چشاش گرد شد که البته هم اشاره دادن من تابلو بود هم جم جور کردن پریا که باعث شد یه لبخندی هم رو لب ارش بشینه بعد ده دقیقه رفتم تو اشپزخونه پریا بعد دو سه دقیقه اومد پیشم گفت ببخشید و میره لباس شو عوض میکنه فکر کرده بود ناراحت شدم بوسش کردم گفتم عیبی نداره و ارشم پسر ندیده ای نیست فکر بد نمیکنه از اشپزخونه اومدم بیرون دیدم ارش و ندا هنوز درگیره موبایل شونن خواستم جو عوض شه پرسیدم پایه مشروب هستید گفتن یکی دو پیک خوبه نشستیم دوره هم شروع کردیم که یکی دو پیک طبق معمول تبدیل شد به یه دونه شیشه ودکا کلا ما ایرانیا تو این قضیه نمیتونیم شیک باشیم مشروب که تموم شد همه هم گرم صحبت از هر چیزی شده بودیم که پیشنهاد یه بازی دادم کیس بازی سخت ترین قسمت داستان توضیح این بازیه هر چند نفر باشید دوره هم میشینید یه ورق پاسور یا هر برگه ای اون شکلی رو لباتون میزارید با کشیدنه نفستون رو به داخل رو لباتون نگهش میدارید بدون اینکه از دستتون استفاده کنید تحویل نفره بعدی میدین اگه این وسط از رو لب هرکس بیفته باید لب نفره بعدی رو ببوسه اخیششش تموم شد تو جو بازی بودیم من که هنوز اتفاق دو سه ساعت پیش کرم به جونم انداخته بود که هر بار بین پریا و ارش برگه میفتاد قانونا رو سخت تر میکردم مثل تایم بوسیدن گرفتن صورت بین دو دست یه جور که بازی از یه بوس کوچیک به بوسه های عاشقانه داشت تبدیل میشد این وسطم مطمئنم ارش راحت تماما سینه های زنم دیده بود بعد یک ساعت بازی ندا چون فرداش مسافر بود گفت دیگه خسته شده شایدم متوجه شده بود زنه من داره یواش یواش هووش میشه گفت که میخواد بخوابه همه تلو تلو خورون بلند شدیم که بریم بخوابیم به بچه ها لباس راحتی دادیم و من و پریا رفتیم تو اتاقمون ارش وندا هم رفتن تو اون یکی اتاق پریا شلوارشو در اورد یه دامن راحت کوتاه پوشید دیگه حال نداشت تاپ شو عوض کنه اومد تو تخت خواب سر جریان نوک سینهش که اومده بود بیرون یه خورده سر به سرش گذاشتم با اینکه خیلی داغ کرده بودم قرار سکس گذاشتیم واسه فردا که تنها باشیم راحت سرو صدامون کنیم بوس شب بخیر گفتم خوابیدم میدونم خیلی کلیشه است ولی از اوناییم که وقتی خوابن توپم جفتشون شلیک کنن بیدار نمیشم البته اتفاقای اونشب نمیذاشت بخوابم نیم ساعت گذشته بود که صدای در یخچال اومد پریا یه خورده تو جاش جا به جا شد و بلند شدنشست تو تخت نگام کرد خیلی اروم پرسید اب نمیخوری خودمو زدم بخواب جواب ندادم خی لی اروم بلند شد رفت سمته اشپز خونه یه چند دقیقه گذشت که دیدم پریا برنگشته از تو اتاق خواب ما راحت به اشپرخونه دید داشت خیلی اروم از گوشه نگاه کردم تو کل خونه فقط چراغ هوود روشن بود میشد اتفاقای که تو اشپزخونه میفتاد دید کیس بازی و مشروب کاره خوشو کرده بود چشمم افتاد به ارش و پریا که لباشون قفل همه ارش کم کم دستشو از تو یقه تاپ پریا برد تو سینشو میمالوند گشادی یقش بیشتر شده بود دو تا سینش اومده بود بیرون ارش با اون یکی دستش شرته پریا رو تا رو زانو هاش داد پایین و بود با کس پریا بازی می کرد شایدم انگشتشو داشت میکرد تو کسش دستشو از رو سینه پریا برداشت و موهاشو از پشت تو دستش گرفته اروم به پایین هدایتش کرد پریا رو زانو هاش نشسته بود کیر کلفت و دراز ارش از تو شلوارک در اورد به شوخی قبلا تعریف کیر ارش واسش داده بودم که با وجود قد کوتاه ارش کیرش خیلی بزرگه بیست و یک یا دو سانت بود پریا شروع کرد به بوسیدن و زبون زدن به سر کیر ارش اینکاره هر موقع واسه خودمم انجام میداد دیوونه میشدم شروع کرد به خوردن کیره ارش نصفش بیشتر تو دهنش جا نمیشد ارش فکر کنم دیگه طاقت نداشت پریا رو بلند کرد نشوند رو کانتر اشپزخونه شرت پریا رو کامل در اورد شلوارک و شرت خودش هم همینطور دست چپ شو برد سمت لبا پریا پریا انگشت ارش مک زد به لباش مالید بعد ارش پریا رو خوابند رو کانتر همون انگشتو کرد تو کس پریا اون یکی دستشو برد سمت دهن پریا پریا فکر کنم فکر کرده بود واسه اینکه صداش در نیاد ارش دستشو با چهارتا انگشت کرده تو کرد دهنشو به لباش میمالونه بعد ارش انگشت دست چپشو در اوردو چهار تا انگشت دست راستشوبرد سمته کس پریا کرد تو داخل میدیدم پریا از درد داره ساعده خودشو گاز میگرفت ارش داشت واسه اون کیره گندش امادش میکرد بعد دو دقیقه دوست صمیمیم پا ها زنمو باز کرده کیرشو گذاشت داخل کسش شروع کرد به عقب و جلو کردن صدا نفساشون خونه رو برداشته بود بعد سه چهار دقیقه دوتاشون نفس بلند کشیدنو ارش چند لحظه همون جور رو پریا خوابیده بود و پریا موهای ارش نوازش میکرد چند دقیقه بعد ارش به زور بلند شد یه سری حرفایی که از ارومی نامفهوم بود به هم گفتنو ارش شلوارکشو پوشیدو رفت سمت اون یکی اتاق پریا که دو تا سینش از تو یقه تاپش بیرون بود شرتش تو دستش بود با همون وضیعیت اومد تو اتاقون من تو این فاصله برگشته بودم سر جام اومد سرم بوسید گفت مرس خیلی حال داد جمله ای که همیشه بعد از سکسامون میگفت نوشته