سلام خاطره ای که میخوام بگم برای چند روزه پیشه اسمم حسینه 17 سالمه از یکی از منطقه های تهران امسال که سال سومم هر سه سالش تو چن تا مدرسه مختلف اطراف خونمون درس که نمیخوندم ولی بفکر کس کلک بازی بودم بگذریم تو هر مدرسه ای بالاخره یه بچه خوشگل پیدا میشه و کلیم خاطر خواه داره منم خودم از اول راهنمایی فهمیدم سکس چیه و ازین داستانا و بالاخره ته تهش کیسی که کون به کون انگشتش کنمو داشتم اما سعادت کردن نسیبم نشده بود تا به امسال یعنی سوم دبیرستان خلاصه اول مهر رفتیم سر کلاس چن تا از رفیقای قدیمم تو مدرسه ی جدید بودنو با هم ته کلاس یه اکیپ شرارت درست کردیم هفته اول با کل گنده گوزای مدرسه دعوا کردیمو خلاصه چن وقتی اصن بفکر جق و گی و ازین کس شرا نبودیم بعد از دعوا ها و جنجالایی که بپا کردیم دو تا ازین بچه خوشگلای عشق گوز دوروورمون میپلکیدن ساندویچ تعارف میکردن داداش داداش میگفتن خلاصه دو سه تا مونده بود تا امتحانای ترم یک تموم شه طبق معمول من و مصطفی اول همه برگه هارو دادیم و دم در وایسادیم تا بقیه بیان یه دو دیقه ای از اومدنمون گذشت دیدم یدونه ازون بچه خوشگلا اومد بیرون بهش نظرم نداشتم نمیدونم چرا بعد اومد دست داد و منم تحویلش گرفتم چون مصطفی باهمه کس گرم نمیگیره اونم منتظر رفیقش وایساد منم زنگ زدم به بچه ها که زودتر بیان پایین بعد از قطع تماسام دیدم این یه رژ لب براقا از جیبش دراورد و زد به لباش منم ناخود اگاه گفتم جووووون اینو که گفتم سرشو انداخت پایین چپ چپ نگاه کرد و لباشو قنچه کرد منو بگی رفتم تو یه دنیای دیگه دستمو گذاشتم پشت کمرشو گفتم بریم مصطفی که کپ کرده بود رو برو مدرسمون یه پارکه که تهش دستشوییه تو راه دیدم خودشم تنش میخاره نگاش میکردم لباشو قنچه میکرد و نیش خند میزد بردمش دستشوییه و کشیدم پایین و گفتم بساک زیر بار نمیرفت گفت من داشتم باهات شوخی میکردم منم که حشری شده بودم کیری هیچی حالیم نبود گفتم ضر ضر نکن دستامو گذاشتم رو شونش و نشوندمش زمین بعد کیرمو رو لپش میکشیدم با اینکه نرم بود ولی اصلا بهم حال نداد دهنش و بسته بود و ساک نمیزد کیرمو روی لباش میمالیدم که سرش براق شد موهاشو گرفتم و گردنشو روبه عقب کشیدم که بالا خره دهنش خود به خود باز شد اول تخمای اویزونمو انداختم تو دهنش خیلی مقاومت میکرد میترسید ابروش بره منم بهش میگفتم هواتو دارم این هواتو دارم هواتو دارم و که گفتم از خره شیطون اومد پایین که یهو رفیقام اومدن تو دستشوییو گفتن کس کش تک خوری میکنی تو چشاش بدبخت نگاه کردم که کپ کرده بود خلاصه درو باز نکردم تا اینکه رفیقای حشری از بالای در اومدن تو و قناریمونو آوردن بیرون دره اصلی دستشوییو بستن و مصطفی کشیک میداد خلاصه من میدادم دهنش و یکی از بچه انگشتشو میکرد تو کونش این بدبختم هیچی نمیگفت خلاصه هم ساک زد و هم کون داد و ابمونم ریختیم تو کاسه دستشویی دیگه اونم شده جزوی از اکیپمون حالا قراره رفیقشم بکنیم که چشم سبزه و از اینم بهتره که اونم تو داستان بعدی میگم نوشته
0 views
Date: April 22, 2020