بکارت خانم وکیل

0 views
0%

سلام من بار اولمه داستان مینویسم پس بکس ببخشن من قبل از ازدواج سکس زیاد داشتم ولی بعد ازدواج دیگه گذاشتمش کنار تا اینکه با یه خانم تو چت به اسم مستعار سارینا آشنا شدم اولاش زیاد پا نمیداد منم وقتی بار اول دیدمش دیگه پیه خیانت رو به تنم مالیدم که هیچ راهی نیست جز کردن خانوم وکیل ولی هرکاری میکردم بهم نزدیک نمیشد از اون دخترای پایبند به قوانین سخت خانوادگی بود چن بار هم نزدیک بود پلیس بگیرتمون ولی چون تو شهر خودمون نبودم زیاد اهمیت نمیدادم روزها میگذشت و ما فقط به لب و انگولک بسنده میکردیم ولی تو یکی از قرارامون وقتی بهش دست زدم فهمیدم خیلی خیلی حشریه بعدها بهم گفت هر روز چند بار خود ارضایی میکنه بخاطر مشکلی که داره دکترا بهش تجویز کردن خب بگذریم بعد حدود ۳ماه از آشناییمون میگذشت با اینکه 10بار باهم شدیدا بهم زده بودیم بازم برل اینکه بکنمش کم میاوردم برای اولین بار تو باغی که خیلی نزدیک شهرشون بود رفتیم اونجا با حرکات سریع و فرضی که داشتم تونستم حشریش کنم بالاخره راضیش کردم از پشت بکنمش نمیخوام توضیح بدم چجوری کردمش ولی سخت بود منم چون قرص میخورم هرسکسم 1ساعت طول میکشه ولی برا خاطر خانوم وکیل هم که شده اینبار تو20 دقیقه قائله رو خوابوندم تا نرنجونده باشمش واینکه واسه دفعات بعد نقشه داشتم هفته بعد با ماشین رفتم دنبالش آخه هفته ای یبار همدیگرو میدیدیم تازه ماشین خودمم نبود اصلا ماشین ندارم بگذریم باخودم چادر هم برده بودم بهش هم قبل اینکه بیام گفته بودم که خودشو آماده کنه قراره سکس مقعدی داریم اونم بنده خدا خیلی زحمت شیده بود که بهم بفهمونه براش مهم بوده که منو رلضی نگهم داره نمیتونستم جایی پیدا کنم بخاطر همین از شهر زدم بیرون تابستون بو حدود4بعدظهر رفتم تو یه باغی که یه پیرزنه کنار خونش داشت زحمت میکشید رفتم بافارسیبهش گفتم اجازه میده که اینجا چادر بزنیم تا دوستامونم برسن داشتم بهش دروغ میگفتم واسه اینکه چی واسه اینکه شک نکنه بهشم گفتم من با پدر زنم مشکل دارم نمیتونم برم خونشون واسه همین مادر زنم اینا میان بیرون بریم شمال پیرزنه هم با کمال میل قبول کرد تازه واسمون میوه و گوجه هم آورد جاتون خالی من تا این دخترو راضیش کنم بره تو چادر نزدیک بود خودم بزایم ولی این نمیرفت تو بالاخره من قهر کردم اونم برا اینکه منو از دست نده رفت تو چادر خب منم یه فوت وفنایی بلدم که شاید از دست کمتر کسی میاد بالاخره بعد یه دور زدن تو باغ برا رد گم کنی رفتم تو چادر پیر زنه هم گاواشو بسته بود تو باغ هی میومد بهشون سر میزد همش داشتم به دختره میگفتم بکش پایین اونم میگفت صدا میاد ببین کسی نباشه قابل توجه آقایونی که تو اینجور موقعیتها قرار میگیرن باید عرض کنم هیچوقت خودشونو نبازن طبق برنامه پیش برن بالاخره ما آروم آروم بهمدیگه نزدیک شدیم و شرو کردیم به اجرای برنامه شرو که کردم به خوردن گردن وگوش و پشت گوشاش چون میدونستم اونجاهاشو بخورم روخودش کنترل نداره زود جواب میده واسه همین همیشه اونجاهاشو زیاد مورد هدف قرار میدم وقتی دیدم دیگه گرم بازی شده وقتی اینجوری میشد یجورایی ازش میترسیدم نمیتونست خودشو کنترل کنه بهتون لگم از کیر خوریش میتونم به جرأت بگم تا حالا همچین موجودی ندیده اید که اینحوری ساک بزنه هوا تابستون بود ماهم تو چادر گرم ولی چکار میشه کرد بدنا عرق کرده ولی اونقد ادکلن زده بود به خودش منم چون همه جاشو میخوردم شبیه آدمای گاز گرفته شده بودم گیج میزدم بالاخره بعد ضیافت کیر خوری وکوس خوری من یواش یواش شرو کردم که بکنمش البته خیلی دلم میخواست کوسشو بکنم ولی بهم میگفت دخترم نمیشه با اینکه باورم نمیشد ولی بعدا فهمیدم حق با اون بود من بازم قرص خورده بودم قرص ترامادول از کونش شرو کردم دس زدن و مالیدن تا اینکه سر کیرم بره توش تو حالت اغما بودم بالاخره داشتم میدیدم دختری که اینقد خوبه باکلاسه درصمن خوشکل هم بود خودشم کلاس یوگا و بدنسازی میرفت دیگه خودتون اندامشو مجشم کنید اگه بگم باورتون نمیشه 1ونیم ساعت من اون تو فقط یه ضرب داشتم میکردمش خدا شاهده راس میگم تا اینکه خسته شدم البته 1ساعت بود که خسته شده بودم چون خودش علاقه نشون میداد منم ادامه میدام بعد ریختن رو سینه هاش البته همیشه بخاطر داشتن سینه های بزرگ از خودش بدش میاد من رفتم بیرون و دید زدم که کسی نباشه ولی فک کنم پیرزنه یه بوهایی برده بود چون موقع رفتن داشت پشت سرمون میخندید قصه کوتاه کنم اینحوری بودیم تا اینکه یه روز ازش خواستم دختر بودنشو بهم ثابت کنه اونم بعد کش و قوص 2 ماهه راضی شد ولی قصم میخورم خودش بهم میگفت این کارو بخاطر عشقش به من انجام میده تا اینکه باز رفتیم تو اون باغ قبلیه دیگه پاتوقمون شده بود شاید تو نظرهاتون بگید کسی نمیدید بگم که چرا میدیدن چون شایدمن یکمی آدم نترسی باشم بهشون اهمیت نمیدادم رفتیم یجایی که درخان زیادی کاشتن جوریه که از 50 متری نمیشه کسیو دید اونجا بود که فهمیدم دختر بوده چون با اولین دخول خونش اومد ریخت انگار یه کاسه آب سرد روم ریخته باشن وقتی اونجوری دیدمش دیگه نخواستم ادامه بدم بدون ارضا شدن بلند شدم ازش معذرت خواستم اونم مث یه شیر زن جلوم واستاد گفت فدای سرت ولی من همش نسبت بهش عذاب وجدان دارم ولی چون خیلی مایه دارن میگه میخواد بره خارج برا ادامه تحصیل همش خدا خدا میکنم بره تا شاید کمی ازعذاب وجدانم کاسته شه از کسانی که این داستانو میخونن تشکر میکنم و میگم که حتی یک کلمش رو هم از خودم ننوشتم همش راست بود قسم میخورم البته خیلی زیادشم ننوشتم من نویسنده نیستم ونمیخوام باشم دیدم همه مینویسن منم خواستم چن لحظه وقتتونو بگیرم ممنونم که تا آخرش خوندین مرسی نوشته

Date: August 20, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *