بگا رفتن در باشگاه

0 views
0%

سلام من سامان هستم 25سال 178 قد 80وزن چند سالی هست که باشگاه میرم کلا با بچه های اونجا رفیق شده بودم ولی اصلا تو فکر هیچگونه سکسی باهاشون نبودم یکبار که وسایلم رو جمع کرده بودم و رفتم سمت باشگاه دیدم که یکی از مسئولینش دم در وایستاده و به بهانه تعمیر بچه ها رو رد میکنه که امروز نیان باشگاه رفتم جلو پرسیدم که کی دوباره باز می کنین منو می شناخت گفت برای تو بازه سامان جان برو تو من که به هیچی شک نکرده بودم از پله ها رفتم پایین و رفتم تو رختکن که لباسمو عوض کنم لباسامو که در آورده بودم و فقط یه شورت پام بود یکی دیگه از مسئول های باشگاه به اسم میلاد که هیکل ردیفی داشت با یه شورت اسلیپ اومد تو رختکن دست داد و سلام و احوال پرسی همیشگی و اینکه چه بدن توپی بهم زدی آخه سعی می کنم همیشه با موزر موهامو کوتاه نگه دارم بعد گفت که سامان جان یه مهمونی خصوصی توی سونا و جکوزی باشگاه گرفتیم پایه ای یا نه چون بهت اعتماد داریم اینو بهت گفتم منم یکخورده کنجکاو شدم بدونم اوضاع از چه قراره گفتم آره گفت خوبه این قرص رو بگیر و برو حموم خودت رو بشور و بیا سمت سونا گفتم مواد یا برای بدنسازی نیست که گفت نه یه چیز دیگه است خیالت راحت می شناختمش و بهش اطمینان داشتم قرص رو خوردم و با همون شورت از وسط باشگاه که هیچکس توش نبود رفتم سمت حموم ها از جلوی در سونا که رد می شدم دیدم میلاد شورتشو درآورد و کون لخت رفت تو چیز بیشتر نتونستم ببینم رفتم توی حموم و سریع خودمو شستم و با حوله ای که با خودم آوردم خشک کردم اینجا بود که رفتم دم در سونا یه نفس عمیق که الان اون تو پر بخار باشه کشیدم و رفتم داخل ولی با یک صحنه دیگه ای روبرو شدم که قلبم وایستاد و کیرم سریع شق کرد دیدم 6نفر از بهترین هیکل های باشگاه همه لخت وایستاده بودن و 3 تا از پسرهایی که هیکلاشون بیشتر به من میخورد روی زانوهاشون بودن و شکل یک دایره وایستاده بودن صدای آه و ناله فضا رو پر کرده بود رفتم جلوتر که متوجه حضور من شدن و بلند بلند گفتن به سامان خان هم که اومد بکش پایین داداش راحت باش همشونو از دور و نزدیک می شناختم ولی هیجوقت همچین فکرهایی باهاشون تو کله ام نبود منم شرتمو درآوردم کیرمو دستم گرفت و رفتم یه گوشه حلقه اشون وایستادم نفسم بند اومده بود هیکل های توپ کیرهای تراشیده و خوش قلم جلوبازوهای براومده ای که سر این بچه ها رو گرفته بودن و به زور فشار می آوردن که کیرهاشون بیشتر بره تو حلقشون فضا پر از حرف زدن هایی بود که باعث میشد پاهام سست بشن بخورش لعنتی تا ته بخورش صورتت بخوره به شکمم جون چه کونیه خفش کن بچه کونی رو حالا 7 نفر بودیم وایستاده و 3 نفر نشسته یکهو حس کردم یکی دستم رو گرفتم و برد گذاشت روی کیرش نفر بغلی ام اسمش سالار بود وقتی بهش نگاه کردم یه لبخندی زد و با ابرو به پایین اشاره کرد می دونستم که چاره ای جز جر خوردن ندارم و دوست هم داشتم تجربه اش کنم برای همین رفتم وسط حلقه و جلوش زانو زدم یکهو صداها بلند شد که به به سامان خان هم کونی میخواد بشه که آب دهنم رو ریختم روی سر کیرش و با زبونم از بالای کیرش لیس زدم یکباره دیگه تفم رو جمع کردم گذاشتم روی زبونم و اینبار از زیر کیرش لیس زدم تا رسیدم به تخماش همونجا آروم هر کدوم از تخم هاش رو کردم تو دهنم و با زبونم باهاشون بازی کردم می خواستم یکبار دیگه اینکارو بکنم که یکدفعه با یک دستش سرم رو گرفت و با دهنش نشون داد که باید زبونم رو درمیاوردم وقتی درآوردم با اون دست دیگه اش کیرش رو گرفت و محکم چند بار کوبید روی زبونم وحشتناک حس خوبی بود همون موقع حس کردم تن لخت یکی داره از پشت بهم فشار میاره و صدای به گا رفتن حلقش رو می شنیدم صدای سریع عقب جلو شدن کیر توی دهنش که حلقش رو می کرد و اون سعی می کرد به عقب فرار کنه ولی به من گیر کرد سالار با دیدن این صحنه خیلی حشری شد و بدون هیچ حرفی یکهو کیرشو کرد تو دهنم که باز بود صورتم کامل رفت توی شکمش و تخماش به چونه ام خورد نمی تونستم نفس بکشم ولی اون اصلا توجهی نداشت حالا دو تا سر بهم چسبیده بودن و دو نفر داشتن با شدت توی دهن هامون تلمبه می زدن هر بار کیرشو می کشید بیرون آب دهنم چسبیده به کیرش کش میومد هیچ کنترلی روی چیزی نداشتم و فقط سعی می کردم نفس بکشم تا خفه نشم بعد از چند تا تلمبه عمیق کیرشو از دهنم بیرون کشید و عقب تر برد بهم گفت که تف های چسبیده رو قورت بدم اشک جلوی چشم هام رو گرفته بود و خوب نمی دیدم بدون اینکه اهمیتی بده چون دیر به حرفش گوش دادم به زور کیرشو توی حلقم جا کرد و داد زد تا تهش میکنم تو بچه کونی بعد کشید بیرون و گفت حالا بخور سرمو ول کرده بود اینبار مثل یک بچه حرف گوش کن با زانو جلو رفتم و آب دهن خودمو از روی کیرش برداشتم و قورتش دادم یکی آروم زد توی صورتم و گفت خوبه سرمو چرخوندم و دیدم اون بچه های دیگه هم وضعیتشون تعریفی نداره هیچ راه فراری از دست هیکلی های باشگاه نبود باید دهنم و کونمون جر میخورد و بگا می رفتیم بعدش یک دستی موها رو گرفت و بالا کشید مجبور شدم که بلند شم دیدم یکی دیگه از بچه ها به اسم هادی بود که همسن خودم بود ولی قد بلندی داشت و هیکل شیو کرده و سیکس پکی داشت که از پشت نزدیکم شده بود و توی گوشم گفت آخ که چقدر دلم می خواست بکنمت خودشو چسبوند به پشتم و منو هل داد سمت لبه سکوهای سونا کیرشو دقیقا بالای کونم حس می کردم که سیخ شده بود و فشار میداد به بالای کونم به لبه که رسیدیم بدون معطلی یکی پشت زانوم زد که افتادم پایین سریع منو با دست های قوی اش چرخوند و سرمو گذاشت روی لبه پاهاش رو هر طرف بدنم گذاشت و کیرشو گذاشت دم دهنم و گفت ببوسش از سر کیرش آب دهن نفر قبلی و مایع لزجی آویزون بود وقتی بوس کردم گفت حالا جرت میدم باز کن دهنتو دهنم رو که باز کردم بدون معطلی شروع کرد به تلمبه های سنگین زدن توی حلقم داشتم عق میزدم و با دستام رون های قوی و عضلانی اش رو محکم گرفته بودم که نذارم پایین بیان ولی زورم نمیرسید و حلقم داشت بگا میرفت همین تقلای من اون رو حشری تر می کرد من تکی داشتم زیر کیر هادی خفه میشدم تا اینکه خسته شد و از روم بلند شد داد زد بچه کونی ها داگی بیان وسط وقتی بقیه رو دیدم که بدون اینکه بلند بشن دارم چهاردست و پا حرکت می کنن منم از همونجا چهاردست و پا رفتم سمتشون که هادی محکم زد روی کونم و گفت همینطوری درسته کونی چهار نفر به حالت داگی وسط بودیم و من نفر سمت راستشون بودم سرم رو بین دست هام قایم کردم و کونم رو قنبل کردم احساس کردم یک دست که روش تف مالی شده روی سوراخ کونم حرکت میکنه و بعد چندین انگشت رفتن داخل با حرکت سه تا انگشت راه کونم رو باز کرد نمی تونستم ببینم کیه دعا میکردم کیرش کلفت نباشه و محکم نگاد حس کردم که دو تا پای قدرتمند اطراف کمرم قفل شدن بعدش کیر طرف با هدایت دستش دقیقا روی سوراخ کونم نشست که به خاطر تف ها لیز شده بود اول با قدرت خواست کیرشو بکنه تو که چون لیز بود در رفت و خورد توی تخم هام دوباره نشونه گیری کرد و اینبار بدون اشتباه رفت توی کونم حالا فقط فضا پر شده بود از صدای برخورد محکم رون های چندین فاعل و کون های چهار مفعول که داشتیم نصف می شدیم فقط داد می زدیم به اطراف نگاه می کردم که چطور صورت بچه ها بنفش شده و دارن لب ها یا دست هاشون رو گاز می زنن یکی از بچه ها نتونست تحمل کنه و سعی کرد خودشو از زیر تلمبه ها خلاص کنه چند قدم با زانو بیشتر جلو نرفته بود که فاعلش با دست محکم کمرشو گرفت کیرشو کرد توی کونش و وزنش رو روش انداخت پسر بدبخت هم نتونست وزن رو تحمل کنه و روی زمین درازکش شد حالا فاعل دستش رو دور گردن مفعول قفل کرده بود و به خاطر فرارش حشری تر شده بود و با قدرت تمام تلمبه میزد توی همون وضعیت داگی داشتم با تمام قدرت به گا میرفتم که دوباره هادی جلوم نشست و از جلو موهام رو گرفت و کیرشو کرد توی دهنم حالا من دو نفری داشتم به گا میرفتم مجبور بودم با تمام قدرت دهنم رو باز نگه دارم تا به خاطر درد کونم کیر هادی رو گاز نزنم اونم نامردی نمیکرد و با آرنج سرمو هل میداد توی کیرش که تا ته حلقم بره بعد از یک مدت جفتشون رفتن سراغ بقیه و من برای لحظاتی آزاد شدم به پشت دراز کشیدم و فقط به صدای برخورد تلمبه ها و به گارفتن بچه ها گوش میدادم پارت 2 خودم رو به زور سمت لبه سکو کشوندم و نشستم که دیدم یکی از بکن هایی که بیکار بود اومد سمت من بلندم کرد و برد سمت دیوار دستهام رو بلند کرد و گذاشت روی دیوار و محکم منو هل داد توی دیوار طوری که کیرم داشت له میشد بعد کیرشو کرد توی کونم دستم ها رو گرفت و شروع کرد به تلمبه های سرعتی زدن کیرش تا ته تو نمیرفت از بس که می خواست سریع تلمبه بزنه پاهام سست شده بود و داشتم میفتادم که با دست هاش محکم منو نگه داشت و هیچ راه فراری نذاشت فقط میکرد بعد میلاد گفت صبر کنین تا آبمون نیاد و یه مسابقه بین کونی ها بذاریم اول آب اونا رو دربیاریم ما 4 نفر رو بردن بخش زمین تمرینی بوکس باشگاه گفتن دو به دو با هم کشتی بگیرین هر کسی پشت اون یکی رو به خاک بماله برنده است و ما میگیم برنده چیکار بکنه من با یکی از کونی ها افتادم که هم ازش بلندتر بودم و هم سنگینتر مسابقه اول بودیم من سریع به سمت زانوش حمله کردم و بلندش کردم طوری که حالا داشت با یک پا لی لی می زد همه تشویق کردن و من برای اینکه بیشتر حال کنن چرخوندمش و کیرمو گذاشتم لای کونش و زدم زیر پای دیگه اش جوری که به پهلو خورد زمین و من هم روش افتادم بعد سریع پریدم روش و به پشت چرخوندمش و برنده شدم قرار شد روی زمین دراز بکشه من هم از بالا دهنشو بگام که این کارو هم با قدرت کردم و با عصبانیت چند تا تلمبه محکم توی دهنش زدم که چشماش پر اشک شد نفرات بعدی مسابقه هم مسابقه دادن ولی گویا برای هیکلی ها هنوز کافی نبود گفتن حالا برنده ها با هم اینو اصلا دلم نمی خواست چون اون یکی کونی برنده خیلی سنگین بود مسابقه وقتی شروع شد من خودم رو دو زانو نشستم و به سمتش رفتم و کیرشو کردم دهنم نمی خواستم روم بیفته چون له میشدم همه شروع کردن به تشویق کردن اون و میگفتن که دهنمو بگاد اونم روی پنجه های پاش رفت و از بالا کیرشو عمودی کرد توی دهنم و بالا پایین می کرد با چند تا عق زدن کارمون تموم شد مسابقه بازنده ها هم که برگذار شد هیکلی ها اومدن که برای آخرین بار جرمون بدن و آبشون رو بیاریم هادی همون اول من رو انتخاب کرد دستم رو گرفت و برد سمت رختکن روی نیمکت وسط رختکن نشست و پاهاشو باز کرد و گفت کیرمو خیس کن آب دهنم خشک خشک شده بود ولی به هر زوری بود جلوش زانو زدم و تف روی کیرش انداختم و توی دهنم کردم اونم بلند ناله میکرد و بعد خم شد تا محکم چند تا به کونم بزنه که خیلی درد گرفت همزمان کیرش بیشتر توی دهنم فرو رفت بعد محکم منو بلند کرد و نشوند روی کیرش حالا تمام کیرش توی کونم بود منو محکم بغل کرده بود و موهامو چنگ زده بود و با شدت تمام تلمبه میزد چاره ای جز بغل کردن و گاز زدن انگشت خودم و به گا رفتن نداشتم کیرش محکم به پروستاتم میخورد و برمیگشت همین و اینکه کیرم کاملا راست کرده بود و با شدت روی بدنش بالا پایین می رفت باعث شده بود که یکم آبم بزنه بیرون و پاهام کاملا بی حس بشن بعد از چند دقیقه حس کردم که رگ های کیرش دارن منقبض میشن و تلمبه هاش شدید تر میشن و منو محکمتر بغل کرده بعد حرکت کیرش رو توی کونم حس کردم که با فشار مایع داغی رو پخش کرد و داد بلندی زد توی همون حالت چند ثانیه ای نفس نفس زدیم بعد بلندم کرد و گفت کیرم تمیز کرد مجبور شدم آب کیرشو که از توی کونم روی کیرش بود بخورم بعد منو گرفت و هل داد یک گوشه و از رختکن بیرون رفت منم پشت سرش بیرون رفتم و دیدم که بچه ها هم تقریبا کارشون تموم شده و بوی آب کیر و عرق همه جا رو گرفته ب عد از همه این مدت آب خودم نیومده بود داشتم با تماشای بقیه محکم جق میزدم و رفتم سمت حموم که خودمو تمیز کنم توی یکی از حموم ها هادی رو دیدم که داشت خودشو می شست و کیرش خواب رفته بود بعد از همه این تحقیرها دلم اونو می خواست برای همین رفتم توی حموم اون و جلوش زانو زدم و دهنم رو باز کردم و همزمان محکم جلوش جق میزدم اونم اجازه داد کیرشو بخورم تا آب خودم اومد صورت و حلقم پر آب کیر بود کونم به شدت درد میکرد ولی آب زیادی ازم خارج شد و بعدش خودمو شستم و از باشگاه بیرون رفتم نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *