بیغیرتی حسین

0 views
0%

سلام ب دوستان شهوتی امیدوارم این داستان رو باور کنید و واقعیه اون دیگه دست قضاوت کننده ست من حسینم ۲۸ سالمه و ۳ ساله ازدواج کردم اسمه زنم میترا ست و۲۴ سالشه من در کل ب زنم ازادی تمام دادم در همه موارد چ از لحاظ پوشش چ از لحاظ بیرون رفتن اینا من همیشه فانتزیم بیشتر ب طرفه ضربدری بود ولی نمیتونستم با زنم درمیون بزارم نمیخواستم ناراحت بشه بخاطر همین ازادش گذاشته بودم من تو ی شرکتی کارمیکنم ک بعضی وقتا شیفتام عوض میشه یا شبم یاروز ی مدت از ازدواجم گذشته بود من سر کار بودم ک وقتای می اومدم خونه زنم مدام سرش تو گوشی بود و سرگرم منم ک زیاد بهش گیر نمیدادم ک عیبی نداره بزار سرگرم باشه روز ب روز میگذشت زنم همین طوری بود ی رکز ک از سر کار اومدم خونه ی صبونه خوردم بعدش خانومم اومد گفت گوشیم وقتی ک ظرفارو شستم افتاده تو اب سوخته ببر درستش کن من بعد استراحت رفتم ک گوشیشو بدم درست کنه ک تعمیرکار گفت این گوشی درست نمیشه مجبور شدم ک ی گوشی دیه براش گرفتم و همه برنامه های اینترنی رو براش نصب کردم ک ی دفه حسه فضولی بهم دست داد ک بزار ی تلگرام از شمارش رو رو گوشیه خودم نصب کنم ببینم با کیا میچته بعد ک نصب کردم کارامو انجام دادم رفتم خونه گوشیو بهش دادم تشکر کرد و شبش ی سکس خیلی خوب کردم زنم خیلی حشریه عاشقه سکسه من عاشقه خوردن بدنشم تو سکس وقتی داشتم بدنشو میخورد دیدم ک پشت پاش کبود شده هیچی نگفتم سکسمو خیلی خوب انجام دادیم بعدسکس ازش سوال کردم ک پات چرا کبود شده گفت موقعه کار زده ب کابینت منم زیادپیگیر نشدم بعد ی مدت ک نامحسوس تلشو نیگا میکردم فهمیدم بله خانوم دوست پسر داره دارن همه روزه باهم لاس میزننو عشق بازی میکنن بعد نیگا کردم پسره ب زنم میگه ی بار دیه میخوام ماله من باشی نگو ک اول بارش نیست زنم جریان کبودی پاشم به این ربط داره منم ک اینارو میخوندم ی حسی بهم دس میداد شهوتی میشدم خیلی حسه جالبی بود تا ی مدت گفتم بزار زمینه شو براش فراهم کنم ی روز ک خونه بودم ب زنم گفتم شیفت گردون دارم امشب خونه نمیام و بعدش با یکی از همکارام هماهنگی کردم ک ی شیفتو بجام وایسه دوربر عصر بود ک زنم زنگ زد ک میخوام با خواهرم برم بیرون خرید منم گفتم باشه خوش بگذره ک داشتم تلشو چک میکردم ک با پسره داشت حرف میزد ک امشب شوهرم خونه نمیاد ساعتای ۱۱ بیا پیشم تنهام منم ک فهمیدم زنم خونه نیست رفتم خونه کفشامو قایم کردم خونه ما اپارتمانیه ی انباری داریم ک پشت حمومه رفتم اونجا خودمو پنهون کردم منتظر موندم ساعتای ۷ و ۶ خانومم اومد خونه ی عالمه خرید کرده بود بهدش ک شامشو خورد رفت حموم ک بعد نیم ساعتی اومد بیرون نیگاش کردم داره ب خودش میرسه ی ارایش خوشکل کردو ی لباس خواب سکس با ی ست لباس زیر تنش کردو رفت تو پذیرایی ک کم مونده بود خوابم ببره ساعتای ۱۱ ۳۰ بود یکی زنگ زد باهاش حرف میزد ک اره بیا منتظرتم تنهام فهمیدم ک دوس پسرشه بعد ۱۰ دقیقه زنگه خونه رو زد اومد داخل ک ی دفه دلم ریخت ی حس عجیبی داشتم حس نامفهومی بود بعدش سلام و احوال پرسی اینا هم دیگرو بغل کردنو اینا تو پذیرای بودن ک خیلی کنجکاو بودم ک کی میخوان بیان اتاق ی نیم ساعتی مشغول حرف عشوه بودن ک خانومم بلند شد اومد تو اتاق به دوس پسرش گفت کجا میخوابی تو پذیرای یا اتاق دوستش ک اومد داخل اتاق گفت عزیزم میخوام تو اتاق باهات بخوام عشقم میخوام امشب جا شوهرتو پر کنم ماله من باشی و از ایناوقتی پسره زنمو از پشت بغل کرد و باهاش ور میرفت بد جکر راست کرده بودم شهوت زیادی داشتم بعدش گفت من برم دسشوی زنم رفت دسشوی و پسره خودشو انداخت رو تخت داشت با کیرش ور میرفت ک زنم اومد انگار ک چند ساله زنو شوهرن بهدش اومد بغله پسره دراز کشید پسره ک داشت لباساشو درمیاورد خودشو انداخت رو زنم لب میگرفتن همو میمالیدن وقتی تو بغل هم داشتن حال میکردن سینه های زنمو داشت میخورد میگفت جوووون دوباره دارم میخورم سینه هاتو عزیزم اینا ماله من زنمم ک کمکم داشت حشری میشد میگف اره عشقم بخورش امشب ماله توه شوهرم نیست ک بخوره تو بخورش برام داشتن حال میکردن ک پسره گفت بلندشو لباسای خودمو ک بهت دادم تنت کن میخوام ببینمت خوشکله اونم بلند شد ی ست لباس زیره جدید بود ک فهمیدم پسره بهش داده ک هروقت باهمن بپوشه ی ست مشکی ک شورتش توری بود تنش کردو پسره من مثه وحشیا زنم رو بغل کرد شرو کرد خوردن پاهاش و اومد رو ب پایین تا رسید ب کسش وقتی شرتش رو از پاش دراورد افتاد ب جون کسش ی جوری کسشو میخورد ک زنم صداش بلند شده بود بعد ۱۰ دقیقه کس خوردن پسره بلند شد گفت پشت کن ک میخوام بزارم تو کس نازت ک شوهر دیوثت بفهمه دادی کستو میخوام جر بدی زنمم قشنگ قنبل کرد براش پسره هم کیرشو خیس کرد داد دسته میترا گفت این خوبه یا ماله شوهرت میترام گفت اینه ک امشب میخواد بهم حال بده این کیر ماله منه بزار تو کسم ک کسم کیر میخواد شوهرم نیست ک ببینه کسم داره کیر میخوره پسرم ک وحشی و حشری شده بود زنم کسشو خیس کردو بادستش کیره پسره روگذاشت رو کسش پسرم اروم فرو کرد تو کسه زنم ک صداش بلند شد کم کم تا ته کیرشو کرد تو کسه میترا یکم وایساد داشت گردنه زنمو میخورد گفت کست چ تنگه شوهره دیوثت نمیتونه بکنتت من بجاش حالتو جا میارمم ی ۴۰ دقیقه ای تلنبه زدن تو کسه میترا ک ازضا شد بیحال اقتاد پسره ک داشت میکردش برش گردوند پاهاشو داد با دوباره گذاشت تو کسشو مشغوله خوردن سینه های میترا شد منم ک دوبار ارضا شده بودم بخدا هنوز کیرم راست بود ک پسره سرعت تلنبه زدنش زیاد شد ک زنم داشت قربون صدقه ش میرفت پسر گفت داره میاد بریزم کجا زنمم گفت بریز تو کسم سیر اب شه پسرم تا ته کردتو کس میترا ابشو اونجا ریخت ولو شد رو زنم ک زنم ی اهی از ته دل کشید گفت اخخخخخخخ کسم سیر شد تشنه بود قربونت برممم بعدشم بعد از ۱ ساعت بغل هم و عشق بازی پسره بلند شد و رفت زنمم همین طور خوابید منم ساعتای ۶ زدم بیرون ک نفهمه پایان امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته

Date: December 21, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *